Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) مجلس صبح جمعه ۹۵/۱۰/۳ آقایان (یاد گذشتگان)

Hhdnat majzoobaalishah17بسم الله الرحمن الرحیم

یک عبارتی، توصیه‌ای هست مشهور است، می‌گویند: «اذکروا موتاکم بالخیر؛ از رفتگانتان یاد خیری بکنید»، که البته به همین مناسبت ما یکی در خودِ خطبه! خطبه‌ای که می‌خوانیم از بزرگان رفته‌مان که دارای اجازه هم بودند یادی می‌کنیم و همچنین مواقع دیگر هم یادی می‌کنیم از سایر فقرا – دراویش – که یک خدمتی کردند و زحمتی کشیدند، یا اینکه کسانی که نامشان – اجدادشان – این خدمت را کردند، زحمت را کشیدند و در واقع نامشان سایه‌افکن شده و اولادشان هم! این آقایی که اسم بردیم «ساتعی» پدر خودش – هم همین جور خانمش همسرش – این دو تا از فرزندان مرحوم کاشانی مشهور است که از فقرای زمان آقای «سلطانعلیشاه» بودند. در هرچندوقتی بعد از یک دوران کوتاه و مختصرِ آرامشی که در جامعهٔ فقر بود، یک حرکتی، تکانی دیده می‌شود که در آن خیلی اشخاص از موج بالا می‌آیند و در بالای موج دیده می‌شوند ولی بعد که الحمدلله کارشان را کردند، فایده‌شان را رساندند این نامشان می‌ماند و آیندگان – فرزندانشان – زیر سایهٔ‌‌ همان نام زندگی می‌کنند. البته به خیلی مناسبت‌ها اشخاصی زحمت کشیدند، شناخته‌شده هستند ولی مجال نیست که از همهٔ آن‌ها نام برده شود. بنابراین به‌عنوان نمونه در هر چند وقتی از بعضی از بزرگان نام می‌برند.

در دورهٔ آقای «سلطانعلیشاه» و بعدش یک بحران اجتماعی ایجاد شده بود در عالم فقر، در همه جهان! مسالهٔ انقلابات پیش آمد ولی به‌خصوص در معدن فقر بود. این است که ما یادی از آن‌ها می‌کنیم به مناسبت اینکه «حق تقدم بر ما دارند» که بسیاری از مشکلات را زود‌تر توجه کردند و یادآوری فرمودند! خداوند هم آن نام‌ها و به‌نام آن‌ها… بنابراین به اینهایی که نامشان بردیم و می‌بریم متوسل می‌شویم و از آن‌هایی که مجال [بردن] نام شخصی [آن‌ها نبود و] وقت نداشتیم جداگانه از آنها معذرت‌خواهی می‌کنیم، و از آنها می‌خواهیم که در آن عوالمی که بال می‌زنند و سیر‌ها را گردش می‌کنند یادی هم از ما بکنند. این شعر مولوی می‌گوید:

یاد آرید‌ ای مهان زین مرغ زار                              یک صبوحی در میان مَرغزار

یادِ یاران یار را میمون بود                              خاصه کان لیلی و این مجنون بود

این است که همیشه برای اینکه بشر بداند و یادش باشد؛ غیر از آنکه بداند درکش هم بکند که این یک سلسلهٔ خلقتی است که خداوند پشت سرهم آفریده، همه را از بندگانِ خود قرار داده، منتهی هر کسی لیاقتش داشته باشد «بندهٔ خاص» می‌شود، و هر که لیاقتش کمتر باشد آماده می‌شود برای اینکه یک راه سلوک خیری را فراهم کند. ان‌شاءالله موفق باشید.