Search
Close this search box.

اخلاق محمدی (قسمت سوم و پایانی)

mohammad nabi payambarنکته دهم و یازدهم حسن‌العمل وقصرالامل، نیکوکاری و آرزوی کوتاه، عمل صالح خود را گسترش بده و امنیه‌ها و آرزو‌ها و آمال خود را کوچک کن. هر چه می‌توانی گسترش عمل نیک و پائین آوردن انتظارات و توقعات. نکته دوازدهم حب‌الاخره، دوست داشتن آخرت. همه باید مطمئن باشیم که این شتری است که در خانه تک تکمان می‌خوابد، لذا آخرت دوستی به این است که خودمان را آماده کنیم، دیده‌اید وقتی در جاده‌ای که تصادف می‌شود، اتوماتیک همه سرعت‌ها کم می‌شود، اما چند کیلومتر که رفتی و فراموش کردی دوباره سرعتت زیاد می‌شود، تا یک جنازه ببینی، عجب، مرگی هم هست، بعد از یاد می‌بریم که ما هم قرار است بمیریم. 

لذا به ما توصیه کرده‌اند که هفته‌ای یکبار به زیارت اهل قبور بروید، در آنجا است که به یاد ما می‌آید که من و تو هم قرار است اینجا بخوابیم، کسانی که به اواخر عمر نزدیک می‌شوند، حال و روزشان عوض می‌شود، باورمی کنند که رفتنی هستند، اگر از‌‌ همان اول باور کنیم و ایمان بیاوریم که مردنی هستیم به گونه‌ای دیگر عمل خواهیم کرد، مهم‌ترین معلم اخلاق مرگ است. «نعم الواعظ الموت» این معلم تربیت می‌کند. اگر باور کنیم که خواهیم مرد، بهتر زندگی خواهیم کرد.

نکته سیزدهم الجزع من الحساب، از حساب پروا پیشه کنیم. حساب چیست؟ قرار است در آخرت به تک تک اعمال ما رسیدگی کنند، از مثقال ذرةٍ نخواهند گذشت چه خیر باشد، چه شر باشد، «فمن یعمل مثل ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره» از حالا خود را آماده کنیم. اگر بدانیم که کسی از ما می‌پرسد مطمئناً بهتر عمل خواهیم کرد. نکته چهاردهم لزوم الایمان، با ایمان همنشین باشیم. از ایمان جدا نشنویم.

نکته پانردهم و الفقه فی القرآن، مسلمانان امروز روز رحلت پیامبر (ص) بود، سالی چند بار ختم قرآن می‌کنید، چقدر با معانی قرآنت آشنا هستی؟ آیا می‌توانی قرآن بخوانی، به بچه‌هایت قرائت قرآن یاد داده‌ای؟ سؤالاتی است که لااقل در ۲۸ صفر پرسیدنی است. معنای فقه، فهم دقیق است، یعنی آیات را با دقت بخوانید و بفهمید تا عمل کنید.

نکته شانزدهم کظم الغیظ، خشم را فروخوردن، آنکه زود عصبانی می‌شود، اخلاقش اشکال دارد. و بالاخره نکته آخر خفض الجناح، فروتنی، تواضع، خاکی بودن. این هفده نکته وصیت پیامبر به معاذ بود. همگی نکات بکر اخلاقی بودند.

گام ششم: تلازم سلطه و استبداد

بخش بعدی سخنم مربوط به وصایایی است که از پیامبر (ص) به امام علی (ع) توصیه شده است. پیامبر (ص) می‌فرماید: «اربعٌ فی جنبهن اربعٌ: من ملک استأثر، و من لم یستشر یندم، کما تدین تدان، و الفقر الموت الاکبر، فقیل له: من الدرهم و الدینار؟ قال: الفقر من الدین.»
چهار چیز است که با چهار امر دیگر همنشین هستند و جدا نمی‌شوند: هرکه سلطه یافت، مستبد می‌شود. آنکه مشورت نکرد، پشیمان می‌شود. آنچنانکه جزا می‌دهی جزا می‌بینی. فقر مرگ بزرگ‌تر است. پرسیده شد: فقر مالی؟ فرمود: فقر دینی.
هر کسی که سلطه و قدرت یافت، استبداد می‌ورزد. این‌‌ همان ولایت تسلطیه‌ای و تملکیه‌ای است که میرزای نائینی در تنبیه الامه ذکر کرده است این سخن، سخن یک فیلسوف سیاسی نیست، این سخن یک پیامبر است. استیثار یعنی دیگران را فدای خود کردن و نه خود را فدای دیگران کردن. ایثار یعنی از خود گذشتگی. استیثار یعنی استبداد ورزیدن. هر کسی که قدرت بورزد، استبداد می‌کند. فیلسوفان سیاسی مدرن می‌گویند، قدرت فساد می‌آورد، قدرت مطلقه، فساد مطلق می‌آورد. قدرت نظارت می‌خواهد.

اگر می‌خواهید قدرت استیثار و استبداد و فساد نیاورد، قدرت را تحت نظارت در آورید، این نظارت فقط نظارت اخروی نیست، نظارت دنیوی هم می‌خواهد، حوزه عمومی نظارت بیرونی می‌خواهد. نظارت بیرونی به زبان دینی امر به معروف ونهی از منکر و النصیحه لائمه المسلمین است و به زبان امروزی روزنامهٔ آزاد، پارلمان، مجلس عالی و یا دادگاه عالی ناظر می‌خواهد، همه این‌ها را تعبیه کرده‌اند تا قدرت فساد و استبداد نیاورد، حال اگر قانونی نوشته شد و به جای اینکه قدرت را محدود کند، به قدرت نامحدود و مطلقه رسمیت داد، متوجه این ریزه‌کاری‌ها و ظرائفی که پیامبر و فلاسفه سیاسی گفته‌اند نشده است.

وجه دوم، هر کس مشورت نکند پشیمان می‌شود، این «امرهم شورا بینهم» که در قرآن ما هست یعنی اینکه شما کار دنیویت را که می‌خواهی بکنی مشورت کن، موظف به مشورت هستی، «شاورهم فی الامر»، که خدا به پیامبرش می‌گوید، نه اینکه هر وقت دوست داشتی مشورت کن، نه اینکه در نماز و روزه و حج مشورت کن، در اموری که به مردم مربوط است مشورت کن، چون کار مردم است و مال مردم است با خودشان مشورت کن، مشورت نکنی نادم و پشیمان می‌شوی.

موردسوم، با هر دستی که بدهی با همان دست می‌گیری، هر شکلی جزا دهی جزا می‌بینی. این جمله سه کلمه بیشتر ندارد، اما یک دنیا معنا دارد، هر گونه که با مردم سلوک کردی با تو سلوک می‌کنند، هر گونه با مردم رفتار کردی مردم هم با تو همنطور رفتار می‌کنند،. ای پدر ومادر هر جوری که با بچه‌های خود عمل کردی آن‌ها هم همانطور با تو عمل می‌کنند، این دو تا از همدیگر جدایی‌ناپذیراست.

مورد چهارم، فقر مرگ بزرگ‌تر است، سؤال می‌کنند منظور فقر اقتصادی است؟ پیامبر (ص) می‌فرماید: منظور من فقر در دین است، بی‌ایمانی است. آنکه دلش از ایمان تهی است، مرگ بزرگ را برای خودش خریده است، در جای دیگر در مورد فقر اقتصادی سخن گفته است.

گام هفتم: سه مصداق اعلای مکارم اخلاق

سخن دیگری از پیامبر (ص) به امام علی (ع): «یا علی ثلاثه من مکارم الاخلاق: تصل من قطعک؛ تعطی من حرمک، تعفو عمن ظلمک.»
سه چیز ازمکارم اخلاق است: با آنکه با تو قطع ارتباط کرده وصل شو؛ به آنکه ترا محروم کرده اعطا کن؛ از کسی که در حقت ستم کرده درگذر و ببخش.
در این حدیث مکارم اخلاق را خود پیامبر (ص) تفسیر می‌کند. مکارم الاخلاق سه شعبه دارد به آنکه از تو گسست بپیوند. هر که محرومت کرد برخوردارش کن، هر که به تو ظلم کرد عفوش کن. این‌ها تعالیم پیامبر بزرگوار ما است، او درس بزرگواری می‌دهد. اگر می‌خواهی پا جای پای پیامبر بگذاری با کسانی که با تو قطع رابطه کرده‌اند بویژه خویشاوندانت، صله رحم کن. به کسی که ترا نداده است، تو برخلاف او عمل کن و از همه زیبا‌تر مورد بعدی است. اگر به تو ستم کردند تو عفو کن، تو حق داری که قصاص کنی، حق داری تو هم مقابله به مثل کنی، اگر می‌خواهی حقوقی باشی قصاص امر حقوقی است، اما عفو کاری اخلاقی است و لذا در جنایت عمدی، می‌توانی قصاص کنی، می‌توانی دیه بگیری، اما اگر از خدا راهنمائی بخواهی می‌گوید بزرگواری کن و ببخش.

گام هشتم: علائم ستمکاران و منافقان

حدیثی است که اجزاء مختلف دارد و پیامبر (ص) صفات افراد مختلف را ذکر کرده است. پیامبر (ص) مجموعه‌ای از افراد را به امام علی معرفی کرده‌اند و برای هر کدام هم سه صفت ذکر کرده‌اند و فرموده‌اند این افراد را اگر می‌خواهی بشناسی با این صفت‌ها بشناس.
«ان للمومن ثلاث علامات: الصیام و الصلوه و الزکاه؛ و للمتکلف من الرجال ثلاث علامات: یتملق اذا شهد، و یغتاب اذا غاب، و یشمت بالمصیبه؛ و للظالم ثلاث علامات: یقهر من دونه بالغلبه،. من فوقه بالمعصیه، و یظاهر الظلمه؛ و للمرائی ثلاث علامات: ینشط اذا کان عند الناس، و یکسل اذا کان وحده، و یحب ان یحمد فی جمیع الامور؛ و للمنافق ثلاث علامات: ان حدث کذب، و ان ائتمن خان، و ان وعد خلف.»
مومنان را سه علامت است: روزه و نماز و زکات.
متکلفان سه نشانه دارند: پیش رو تملق می‌کند، پشت سر غیبت می‌نماید، در مواجهه با مصیبت دشنام می‌گوید.
ستمکار را سه علامت است: بر مادون خود با غلبه زور می‌گوید، و با مافوق خود به سرکشی و گناه رفتار می‌کند، و ستمکاران را پشتیبان است.
ریاکار سه نشانه دارد: نزد مردم اظهار مسرت می‌کند، در تنهائی کسل است، و دوست دارد در تمام امور از او تعریف شود.
منافق سه علامت دارد: اگر سخن بگوید دروغ می‌گوید، اگر به او امانت دهند، خیانت می‌کند، و اگر وعده دهد، حلف وعده می‌کند.

اگر می‌خواهیم بدانیم که خود ما مؤمن هستیم یا نه، دقت کنیم که آیا این امور را رعایت می‌کنیم یا نه؟ ایمان دیگران را به خداوند بسپاریم. آیا در ماه رمضان روزه می‌گیریم؟ آیا نماز بجا می‌آوریم؟ آیا مالیات شرعی به مستحقان می‌پردازیم؟ این‌ها شرط کافی نیست، شرط لازم ایمان است. یعنی اگر فردی این سه مورد را انجام داد نمی‌تواند بگوید که من مؤمن کاملی هستم ولی از جهت دیگر، مسلمانی که نماز نمی‌خواند، مثل خیمه‌ای می‌ماند که ستون ندارد. مؤمن بودن عملاً با نماز خواندن آغاز می‌شود. اگر در نماز کاهلی کرده‌ایم به پیامبر قول بدهیم که جبران کنیم. ایشان فرمودند من از دنیای شما سه چیز را انتخاب کردم که یکی از آن‌ها نماز است. نور چشم پیامبر نماز است، بندگیمان را با نماز آغاز کنیم.

آدمهایی که مؤمن نیستند و به زور می‌خواهند خود را مؤمن جا بزنند، متکلف خوانده می‌شوند، مؤمنان زورکی. وقتی به ما می‌رسند قربان صدقه می‌روند، زمانی که غائب می‌شویم، پشت سرمان صفحه می‌گذارند و غیبت می‌کنند. وقتی مصیبتی به او وارد می‌شود شماتت می‌کند و دشنام می‌دهد، صبور نیست.

ستم‌کار هم سه علامت دارد: به زیردست خودش با سلطه و زور مسلط می‌شود. در مواجهه با بالادست خود گناه می‌کند، حق و امر خدا را زیر پا می‌گذارد و یاور معاون ظالمان است.

برای کسی که ریا می‌کند، اهل خودنمائی و همواره در چشم مردم بودن است نیز سه علامت است: وقتی با مردم است اظهار نشاط می‌کند، در تنهائی کسل است. دوست دارد که در تمام امور از او تعریف کنند. آنکه انتظار دارد حتی در اشتباهاتش مدح شود از این زمره است.

می‌خواهید منافق را بشناسید؟ منافق فرد دورو است. منافق از مرائی یک پله بالا‌تر است، نفاق می‌ورزد، دوچهره است، یک نقاب دارد برای دیگران و یک صورت واقعی دارد. وقتی سخن می‌گوید دروغ می‌گوید. اولین صفت منافق دروغ‌گویی است. اگر به او اعتماد شود، امانت به او بسپارند خیانت می‌کند. دومین صفت منافق خیانت در امانت است. اگر وعده داد خلف وعده می‌کند. پس از زبان پیامبر (ص) منافق کسی است که خلف وعده می‌کند، خیانت در امانت می‌کند و دروغ می‌گوید.

در سنگ‌نوشته‌های اطراف شیراز داریوش هخامنشی نوشته است: «خدایا کشور مرا از دروغ و خشکسالی نجات بده.» بعد از ۲۵۰۰ سال، ایران ما هم بارانش کم است و هم دروغش زیاد! خداوندا ما را از شر دروغگویان رهائی ببخش. والسلام.

محسن کدیور- ۲۸ صفر ۱۴۳۱، ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ بنیاد توحید، دالاس، تگزاس

پایان