هِبَهُ الله: حضرت شیث(ع) سومین فرزند آدم و حوا پس از هابیل و قابیل است که نامش در کتاب پیدایش تورات ذکر شده است. نام فرزند شیث در تورات، انوش است. پس از کشته شدن هابیل به دست قابیل، آدم(ع) از فراق هابیل، سخت ناراحت بود، و آه و نالهاش از فراق پسر بلند بود. شکایتش را به درگاه خدا برد. و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.
هِبَهُ الله
حضرت شیث(ع) سومین فرزند آدم و حوا پس از هابیل و قابیل است که نامش در کتاب پیدایش تورات ذکر شده است. با استناد به تورات، شیث پس از قتل هابیل توسط قائن (قابیل) متولّد گشت. نام فرزند شیث در تورات، انوش است.
نام شیث در قرآن نیامده است امّا در احادیث و روایات اسلامی، نام شیث به عنوان یکی از پیامبران در اسلام ذکر گشته است. شیث در لغت به معنی هبهالله است. {عبرانی}
قتل هابیل و درخواست آدم(ع)
پس از کشته شدن هابیل به دست قابیل، آدم(ع) از فراق هابیل، سخت ناراحت بود، و آه و نالهاش از فراق پسر بلند بود. شکایتش را به درگاه خدا برد. و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.
خداوند مهربان به آدم(ع) وحی کرد و به او بشارت داد که: «آرام باش، به جای هابیل، پسری را به تو عطا کنم که جانشین او گردد.
طولی نکشید که این بشارت تحقّق یافت، و حوّا(ع) دارای پسر پاک و مبارکی گردید. روز هفتم این نوزاد، خداوند به آدم(ع) چنین وحی کرد: «ای آدم! این پسر از ناحیه من به تو هِبه (بخشش) شده است، نام او را هِبَهُ الله بگذار.» آدم(ع) از وجود چنین پسری خشنود شد، و نام او را هِبَهُ الله گذاشت.[۱]
سال آخر عمر آدم(ع) و وصیت او
حضرت آدم(ع) به سالهای آخر عمر رسید. ۹۳۰ سال از عمرش گذشته بود.[۲] خداوند به او وحی کرد که پایان عمرت فرا رسیده و مدّت پیامبریت به سر آمده است، اسم اعظم و آنچه که خدا از اسماء ارجمند به تو آموخته و همه گنجینه نبوّت و آن چه را مردم به آن نیاز دارند، به شیث(ع) واگذار کن و به او دستور بده که این مسأله را پنهان داشته و تقیه کند تا در برابر آسیب برادرش قابیل در امان بماند، و به دست او کشته نگردد.
به روایت دیگر: حضرت آدم(ع) هنگام مرگ، فرزندان و نوادگان خود را که هزاران نفر شده بودند، به دور خود جمع کرد و به آنها چنین وصیت نمود:
«ای فرزندان من! برترین فرزندان من، هبه الله، شَیث است و من از طرف خدا او را وصی خود نمودم،از این رو آنچه از سوی خدا به من تعلیم داده شده به شیث میآموزم تا مطابق شریعت من حکم کند که او حجّت خدا بر خلق است. ای فرزندانم! از او اطاعت کنید و از فرمان او سرپیچی نکنید که وصی و جانشین و نماینده من در میان شما است.»
سپس طبق دستور آدم(ع) صندوقی ساختند. ایشان صحایف آسمانی را در میان آن نهاد و آن صندوق را قفل کرده و کلید آن را به شیث(ع) تحویل داد و به او گفت: «وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار. این را بدان که از نسل تو پیامبری پدیدار میشود که او را خاتم پیامبران خدا گویند، این وصیت را به وصی خود بگو و او به وصی خود نسل به نسل بگوید تا زمانی که آن حضرت ظاهر گردد.»
یکی از بشارتهای آدم(ع) به مردم عصرش، بشارت به آمدن حضرت نوح(ع) بود. آنها را مخاطب قرار میداد و میفرمود: «ای مردم! خداوند در آینده پیامبری به نام نوح(ع) مبعوث میکند، او مردم را به سوی خدای یکتا دعوت مینماید ولی قوم او، او را تکذیب میکنند و خداوند آنها را با طوفان شدید به هلاکت میرساند. من به شما سفارش میکنم که هر کس از شما زمان او را درک کرد، به او ایمان آورده و او را تصدیق کند و از او پیروی نماید، که در این صورت ازغرق شدن در طوفان، مصون میماند.»
آدم(ع) این وصیت را به وصی خود شیث، «هبه الله» گوشزد نمود، و از او عهد گرفت که هر سال در روز عید، این وصیت (بشارت به آمدن نوح(ع)) را به مردم اعلام کند.
پایان عمر آدم(ع) و جانشین شدن شیث
حضرت آدم(ع) در بستر رحلت قرار گرفت و در حالی که زبانش به یکتایی خدا و شکر و سپاس از الطاف الهی اشتغال داشت، از دنیا چشم پوشید.
جبرئیل همراه هفتاد هزار فرشته برای نماز بر جنازه آدم(ع) حاضر شد و همراه خود کفن و حنوط و بیل بهشتی آورد.
شیث(ع) جسد حضرت آدم(ع) را غسل داد و کفن کرد، و به او نماز خواند، جبرئیل و فرشتگان هم به او اقتدا کردند.[۴]
فرشتگان بسیاری برای عرض تسلیت نزد شیث(ع) آمدند، در پیشاپیش آنها جبرئیل به شیث(ع) تسلیت گفت و شیث به دستور جبرئیل، در نماز بر جنازه پدرش، سی بار تکبیر گفت.
از آن پس، شیث(ع) به جای پدر نشست، و آیین پدرش آدم(ع) را به مردم میآموخت و آنها را به دین خدا فرا میخواند، و به آنها بشارت میداد که: «پس از مدتی خداوند از ذریه من پیامبری را به نام نوح(ع) مبعوث میکند. او قوم خود را به سوی خدا دعوت مینماید، قومش او را تکذیب میکنند و خداوند آنها را با غرق کردن در آب به هلاکت میرساند.»
بین آدم تا نوح، ده یا هشت پدر به ترتیب ذیل، واسطه وجود داشته است:
۱. شیث
۲. ریسان (انوش)
۳. قینان
۴. آحیلث
۵. غنمیشا
۶. ادریس که نام دیگرش، اخنوخ و هرمس است.
۷. برد
۸. اخنوخ
۹. متوشلخ
۱۰. لمک که نام دیگرش ارفخشد است.[۵]
پینوشت:
[۱]. بحار، ج ۱۱، ص ۲۳۰ و ۲۳۱؛ به نقل دیگر، هنگامی که هابیل کشته شد، همسرش حامله بود، پس از مدتی پسری از او متولد شد، آدم نام او را «هابیل» گذاشت و پس از مدتی، خداوند به خود آدم پسری داد، نام او را «شَیث» گذاشت و گفت: این پسرم «هبه الله» (از عطای خدا) است. (همان، ص ۲۲۸)
[۲]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۴۲.
[۳]. اقتباس از روضه الکافی، ص ۱۱۴ و ۱۱۵.
[۴]. اقتباس از تاریخ انبیاء، ص ۱۲۴ و ۱۲۵.
[۵]. بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۸ و ۲۲۹.
منبع: باشگاه اندیشه