زادگاه ایدهٔ شبکههای اجتماعی
از دیوارهای رم تا توییتر، انسانها وسوسهای دیرینه برای گذاشتن یادگاری داشتهاند. «فلانی اینجا بود» از جمله پیامهایی است که انسانها هزاران سال آن را نقاشی و حکاکی کردهاند و با ماژیک یا اسپری در مکانهای عمومی نوشتهاند. بخش زیادی از دیوارنگاریهای دورانِ باستان بهنحو شگفتانگیز و متناقضی مدرن هستند. درواقع ماهیت اجتماعی این فرهنگ کهن بود که بستری فراهم کرد برای زایش ارتباطات اجتماعی عصر مدرن مثل فیسبوک و توییتر.
قدیمیترین دیوارنگاریهای شناخته شده در شهر پومپئی، واقع در ایتالیا، از سادهترین نمونهها هستند: گایوس اینجا بود یا دقیقتر، «گایوس پومیدیوس دیفیلوس اینجا بود» با چیزی شبیه تاریخ که مورخان آن را سوم اکتبر سال ۷۸ قم تعیین کردهاند.
این نمونهای کلاسیک است؛ از آن جهت که دستساختهای از دوران باستان محسوب میشود. اما این دیوارنگاره از جهتی دیگر و در دستهای بزرگتر، یعنی «چیزهایی که افراد روی دیوار مینویسند» نیز کلاسیک به شمار میآید. «فلانی اینجا بود» از جمله پیامهایی است که انسانها هزاران سال آن را نقاشی و حکاکی کردهاند و درنهایت با ماژیک یا اسپریِ رنگ در مکانهای عمومی نوشتهاند.
از دیگر سو میتوان گفت بخش زیادی از دیوارنگاریهای پومپئی به شکل شگفتانگیزی مدرناند. سنگنوشتههای قدیمی شامل این موارد هستند: ابراز عشق: «سالم باشی ویکتوریا و هر جا هستی، عطسههای نمکین بزنی»، توهین: «از سانیوس به کورنلیوس: خودت رو حلقآویز کن» و یادبود: «پورهوس به رفیقش کیاس: از شنیدن خبر مرگت متأسفم خداحافظ!» برخی سنگنوشتههای رنگی هم بهسبک بیلبوردند و شعارهای مبارزات سیاسی، تبلیغاتِ مسابقات گلادیاتورها و سایر آگهیهای عمومی را در بر دارند؛ مثل نقاشی جانوری بالدار و بزرگ برای اشاره به اسبی گمشده. بخشی از ارزش تاریخی این سنگنوشتهها بهخاطر همین پیشپاافتاده بودنِ آنها است.
ربکا بنفیل، استاد ادبیات یونان و رم باستان در دانشگاه واشینگتن اَند لی اظهار داشت: «سنگنوشتهها زندگی شهری را بازآفرینی میکنند. آنها انعکاس صدای مردمی هستند که آنجا ایستاده بودند و به این چیزها فکر میکردند و آنها را مینوشتند. به این خاطر است که دیوارنگاریها اینقدر خاص و مسحورکنندهاند.»
این واقعیت که ما امروزه میتوانیم سنگنوشتههای اصلی را بخوانیم، تا حدی تراژیک و تا حدی معجزه است. مانند بیشتر آنچه محققان دربارۀ پومپئی میدانند، دیوارنگاریهای گستردۀ شهر خیلی خوب حفظ شدهاند؛ زیرا پس از فوران فاجعهآمیز کوه آتشفشان وزوویو در سال ۷۹ میلادی، این شهر ۱۵۰۰ سال زیر خاکستر مدفون بود. از چند قرن پیش که پومپئی بازکشف شد، حکاکیهای قدیمی فکر مردم را به خود مشغول داشتهاند. در ۱۸۸۱ نیویورک تایمز نوشت: «هرچند حدود بیست قرن از آنها میگذرد، خطخطیهای سرسری پسربچهای مدرسهای، شعر بندتنبانی دلاور عاشق یا کاریکاتوری از دوست، دشمن یا فردی مشهور، هنوز آنقدر واضحاند که انگار همین دیروز بیکارهای آنها را کشیده است.»
اما علیرغم این همه ستایش، اغلبِ مردم امکان دسترسی به دیوارنگاریهای پومپئی را نداشتهاند. حتی در عصر اینترنت، زمانی که کموبیش انتظار میرود تمام دانش بشر بهنوعی بهصورت آنلاین به هم بپیوندد، این سنگنوشتهها هنوز بهطور کامل دیجیتالی نشدهاند. محققان یا مجبورند متون جداگانهای را که تنها در کتابخانههای تحقیقی یافت میشوند کنار هم بچینند یا شخصاً به تماشای پومپئی بروند. اما بخش مهمی از این دیوارنگاریها، در واقع بخش مهمی از تاریخ پومپئی، در طول زمان غارت شده، تغییر شکل داده و تخریب گشته است. شگفت اینکه بخشی از این ویرانگری بهدست افرادی بوده که دیوارنگاریهای خود را روی دیوارنگاریهای اصلی حک کردهاند.
به این خاطر است که بنفیل تلاش میکند نقشۀ دیوارنگاریهای پومپئی و هرکولانئوم را تهیه کند. هرکولانئوم شهری در همسایگی پومپئی است که آن هم در فوران سال ۷۹ میلادی مدفون گشت. او و سایر محققان، با کمکهزینۀ موقوفۀ ملیِ علوم انسانی، در حال ساخت مجموعهای از ابزارها برای فهرستبرداری، مطالعۀ بافت و تجزیهتحلیلِ دیجیتالِ این سنگنوشتههای باستانی هستند.
بنفیل گفت: «من واقعاً علاقهمندم که به هرآنچه از این شهرها داریم، نگاهی کلی داشته باشم و دربارۀ اینکه چه کسانی و کجا این پیامها را مینویسند، کمی گستردهتر بیندیشم. هماکنون، بهعلت نوع انتشار آنها و تغییر کلی نقشه بهخاطر گسترش حفاریها این کار واقعاً دشوار است.»
دیجیتالیسازیِ دانستههایمان از دیوارنگاریهایِ پومپئی و نیز ایجاد پایگاه دادۀ قابلجستوجو شامل فرادادههایی مثل ارتفاع، سبک نوشتار، زبان و سایر جزئیات، روشی است برای یافتن ارتباطاتی میان سنگنوشتههایی که بدون این دادهها واضح نیستند. برای مثال، شاید محققان بتوانند نویسندگان مشترکی را در میان مجموعهای از پیامهای پراکنده از لحاظ جغرافیایی پیدا کنند یا شاید قادر باشند بستهبه ماهیت پیامهای نگاشتهشده بفهمند هر دیوارنگاری، برای مزینساختن چه بنایی به کار میرفته است.
برای مثال، محققان میتوانند بگویند در آنسوی دیواری که هنوز عبارت «خوشآمدید» رویش دیده میشود، سابقاً مهمانخانهای وجود داشته است. برخی دیوارنگاریها تعداد پیراهنهایی را نشان میدهند که قرار بوده شسته شوند. برخی سنگنوشتهها تولد یک درازگوش و تعداد تولههای یک خوک را مشخص میکنند. مردم شتابزده جزئیات معاملات مختلف، ازجمله فروش بردهها را روی دیوارهای پومپئی مینوشتند. همچنین قطعاتی از ادبیات، مثل خطوطی از «انهاید» که رایج بوده و نیز مَثَلهای موجز مانند «از نابکار که غافل شی، بیشترین سهم رو واسه خودش برمیداره» را به اشتراک میگذاشتند.
البته حرفهای چرتوپرت هم جای خود را داشتند.
مجلۀ چمبرز جورنال، مستقر در لندن، در ۱۹۰۱ دربارۀ توهینهای باقیمانده در پومپئی نوشت: «یکی از لیگنوسِ «صورتگوسفندی» حرف میزند که مثل طاوس شقورق راه میرفت و بهخاطر خوشتیپی به خود میبالید. در نمونۀ دیگری آمده: «ای اپفرا تو کچلی»، «کاریدِن، یک دلقک یا دهاتی است» و «ای اپفراس تو تنیسباز نیستی».
همۀ اینها تا حدی سطحی هستند؛ اما مطمئناً بهخودیخود منسوخ نشدهاند. دیوارنگاریهای کهن شامل دیوارهایی است با کندهکاریهایی که نشانگر گفتوشنودهای نوشتاری مردم با یکدیگر است؛ ماهیت اجتماعی این دیوارنگاریها موجب ارتباطات اجتماعی عصر مدرن مثلاً فیسبوک و توییتر شدهاند. بنفیل بیان داشت: «نشان خواهم داد که دیوارنگاریهای پومپئی بهتر از هر چیزِ دیگری است که امروز مینویسیم.»
شاید علت، آن باشد که بسیاری از استعارههای مرتبط با نوشتن در فضاهای عمومی، امروزه آنقدر آشنا هستند که بیان سادۀ «کلاودیوس اینجا بود» دیگر در فضای دیجیتال برای بیان منظور بسیاری از افراد کافی نیست. راجر گستمن، نویسندۀ تاریخ دیوارنگاری آمریکا [۱] در ایمیلی به من گفت: «بهطور کلی، مردم دوست دارند روی بعضی چیزها بنویسند تا شناخته شوند تا در آنِ واحد همه جا باشند و جایی نباشند.»
اما سیاستبازیِ دیواری در فیسبوک شاید ذاتاً با دیوارنگاری در جهان مادی متفاوت باشد؛ حتی اگر در همان تمایلات اصلی بشر ریشه داشته باشد. جودیت دونَت، نویسندۀ ماشین اجتماعی؛ طرحهایی برای زندگی آنلاین [۲] بیان داشت: «نوشتن اسم بر دیواری فیزیکی، هم روشی برای جلبتوجه است و هم نوعی قانونشکنی.» اما برای اینکه بطور آنلاین توجهات را به خود جلب کنید، یعنی جایی که همه میتوانند و از ایشان انتظار میرود روی دیوار بنویسند، باید کاری فراتر از یادداشت اسم و تاریخ انجام دهید. دونت گفت: پس فشاری روی فرد است که وادارش میکند از سایرین بحثانگیزتر باشد. همچنین احتمالاً رقابت شانهبهشانه برای بحثانگیزیِ بیشتر خیلی سریع ادب و تربیت را بیمقدار میکند؛ آنهم در جهانی که هر ثانیه بیش از هفتهزار توییت ایجاد میشوند.
دونَت گفت: «بهویژه توییتر. اگر چیزی نگویید، انگار که اصلاً آنجا نیستید. وجود ندارید. باید حضورتان را در آنجا حفظ کنید. در توییتر موضوع، بیشتر «زمانی» است؛ اما در شهر موضوع بیشتر «مکانی» است.»
دیوارنگاری کهن پومپئی این دو حوزه، زمانی و مکانی، را در کنار هم قرار میدهد و عقاید دستهای از افراد را در زمانی خاص به مکانی گره میزند که اشغال کرده بودند. معدودی از مصنوعات قادر به این کارند. برای مثال، کتاب و کتیبه اغلب در مکان نگهداری نمیشوند. این بدان معنا است که حفظ یکپارچگی در پومپئی بهشکل چشمگیری، نادر است و بهسبب این واقعیتِ حیرتانگیز است که بیشتر دیوارنگاریهای موجود در آنجا به زمانی در دهههای آغازین وجود شهر مربوط میشوند.
بنفیل اظهار داشت: «میتوانید در تمام شهر قدم بزنید. داخل هر خانه نگاهی بیندازید. احساس کنید که عجب، این همان جایی است که مردم زندگی میکردند و اطراف آنها پر بوده از رنگ و تصویر و تزئینات. اما فکر میکنم تمام این عناصر، فضایی از شهر را به ما میدهند. سنگنوشتههای زیادی داریم که نام افراد رویشان حک شده. صدها و صدها و صدها سنگنوشته داریم که تبریکهای دوستان به یکدیگرند. دیوارنگاریها شما را مستقیم بهسراغ مردم شهر میبرند. در واقع دیوارنگاری، مردم ساکن در آن منطقه را برانگیخته میکند.»
این مطلب با همکاری ترجمان در صفحۀ «اندیشه» شمارۀ ۵۵۴ مجلۀ همشهری جوان، منتشر شده است.
پینوشتها:
* آدریئِن لافرانس (Adrienne Lafrance) نویسندۀ آتلانتیک است و همزمان مطالب بخش فناوری را پوشش میدهد. وی پیشازاین گزارشگر تحقیقی هونولولو سیویل بیت، نیئمن جورنالیزم لب و دابلیو.بی.یو.آر بوده است.
[۱] The History of American Graffiti
[۲] The Social Machine: Designs for Living Online
آدریئِن لافرانس
ترجمه: نجمه رمضانی
مرجع: Atlantic