ضیا مصباح
جشن سده سال ۱۳۸۹ در مارکار تهرانپارس
در روز دهم بهمن، جشن سَده برپا میشود که احترام ایرانیان باستان را به آتش- این عنصر حیاتی- نشان میدهد. با درود به روان پاک آتشنشانان فداکار و ازجانگذشته و برای یادآوری تاریخی، به چگونگی این سنت دیرین وطنمان اشاره میشود. تاریخ پرفراز و نشیب کشور ما پیوسته شاهد مبارزاتی پیگیر برای دفاع سرسختانه از اصالت ملی در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و… بوده و در این راه، پدران ما به طور دائم با اِشغال نظامی، فرهنگی، عقیدتی و… مبارزه کردهاند و موجودیت خود را که با هویت، آيین، زبان، سنتها و فرهنگ خاص آنان درآمیخته بود، بهشدت پاس میداشتند. تبار ایرانی، گذشته پرافتخارش را به فراموشی نسپرد و آن را در تمام جلوهگاههای ادب، هنر، شعر، موسیقی، فولکلور، رسوم روزمره خود و بالاخره حفظ سنتها و از آن جمله جشنهای نوروز، یلدا، مهرگان، سده، سپندارمذگان و… همواره زنده نگاه داشته است. به روال آیین باستان، در پسین روز دهم بهمن هرساله در نقاطی از ایران مانند کرمان، اصفهان، یزد، تهران و… جشن سده با شکوه تمام برگزار میشود و زرتشتیان و ایرانیانی که تابع سنن و آداب خود ماندهاند، در این شادی حضوری فعال دارند. در کرمان از چند روز قبل، مردم در باغی به نام بداغآباد که در نزدیکی شهر قرار دارد، جمع شده و در اتاقهای آن سکنی میگزینند تا برای چند روزی زندگی مشارکتی را به رسم اجداد خود تجربه کنند و در روز دهم بهمن همزمان با غروب خورشید، موبدان در لباس مخصوص و سر تا پا سفید و مشعل به دست درحالیکه نوای دف و دایره نواخته میشود و آنان را همراهی میکند، برای روشنکردن آتش حرکت میکنند و پس از برافروختن کوهی از خارهای روشنشده، دور این آتش انبوه جمع و خداوند صاحب آتش را نیایش کرده و هرکس در دل خود آرزویی برای بهْزیستی مردم و جامعه، رفع شر و دروغ و بدی میکند و آتش با اسپند و کندری که بهآرزورسیدهها در آن میریزند، همهجا را خوشبو میکند و از فردای آن روز مردمان برای استقبال از نوروز آماده میشوند. در یزد این جشن در یک محوطه بدون درخت برگزار میشود و با توجه به اینکه در گذشته وسایل ارتباط جمعی نبود، مردم به روال قدیم فرصت دیدار یکدیگر را در این روز همراه با سنت آتشافروزی و دعا و نیایش غنیمت میشمرند که از لحاظ اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.
در اصفهان، در دو جانب زایندهرود که از پشتههای هیزم و خار پر شده، نوازندگان گرد میآیند و همه شهر، گنبدها و منارهها با شمع و مشعل آراسته میشود و به پای پرندگان، گردوهای توخالی پرشده به نفت و قیر که مشتعل شدهاند، بسته و آنان را رها میکنند. میگویند سلاطین وقت اینگونه مراسمی را کافی ندانسته و باشکوهتر از آنچه که به خلاصه گفتیم انتظار داشتند؛ بهطوریکه در کتاب تاریخ بیهقی شرح جشنی رفته است که در آن آتش چندان بزرگ بود که فروغ آن از ١٠ فرسنگی از هر سو دیده میشد. فردوسی دراینباره میگوید:
بهشتم بباید ز آتشکده چون نزدیک شد روزگار سده
بیرونی در کتاب التفهیم علت نام سده را به عدد صد ارتباط داده و میگوید: از او تا نوروز ۵٠ روز است و ۵٠ شب و در آثارالباقیه آورده است که این جشن درست صد روز پس از آغاز زمستان که پنج ماه بود و از اولین روز آبان آغاز میشد، گرفته میشود؛ زیراکه ایرانیان باستان سال را به دو بخش میکردند؛ تابستان هفتماهه و زمستان پنجماهه. این وجه تسمیه و هنگام اصلی جشن، به عهد ساسانیان میرسد. وجه دیگر سده، آن است که میگویند چون اولاد آدم به صد رسید و مصادف با دهم بهمن بود، آن را سده نام نهادند و در آن شب آتشبازی کردند و کوههای آتش از هیمه و چوب برافروختند.
ز هوشنگ ماند این سده یادگار بسی باد چون او دگر شهریار
(فردوسی)
بعضی جشن سده را به فریدون نسبت دادهاند:
سده جشن ملوک نامدار است ز افریدون و از جم یادگار است
(عنصری)
منوچهری میگوید:
آمد ای سید احرار شب جشن سده شب جشن سده را حرمت بسیار بود
در این روز پارسیان جشن مفصلی برپا میکردند و آتش بسیار برمیافروختند و ملوک و سلاطین وقت مرغان و جانوران صحرایی را گرفته، دستههای گیاه خشک بر پای آنان بسته و شعلهور میساختند و رهایشان میکردند تا آتش در همه کوه و صحرا افتد و سده هرچه باشکوهتر و وسیعتر برقرار شود.
اینک بیامده است به پنجاه روز پیش جشن سده طلایهدار نوروز و نوبهار
(منوچهری)
«صد» به «صاد» معرف «سد» به «سین» است، چون در کلام فرس قدیم «صاد» نیامده و در قدیم «صد» را به «سین» مینوشتند.
این سنت فرخنده و شادیافزا را پاس میداریم و به یاد اجدادمان برگزاری باشکوه آن را در رسالت خویش میبینیم و نسل جوان میلیونی، میهندوست و برومند را به حفظ این سنتها که سبب شادی و تأثیر بر سلامت روانی جامعه و گردهماییهای دوستانه و فامیلی ميشود، دعوت کنیم.
منبع: روزنامه شرق