Search
Close this search box.

گنجینهٔ سخن

ganjine sokhan

شاه از بهرِ دفعِ ستمکاران است و شحنه برای خون‌خواران و قاضی، مصلحت‌جویِ طرّاران. هرگز دو خصمِ بحق راضی پیشِ قاضی نروند. (۱)

چو حق معاینه دانی که می‌بباید داد                             به لطف بِهْ، که به جنگ‌آوری و دل‌تنگی(۲)

خراج اگر نگزارد کسی به طیبتِ نفس                                   به قهر ازو بستانند و مُزدِ سرهنگی

سعدی 

۱. شاه باید در مقابل زورگویی آشوبگران و متجاوزان بایستد و داروغه باید جامعه را از ناکسان و قاتلان نجات دهد و قاضی باید تشخیص مصلحت بین حق و باطل را انجام دهد. چرا که هیچ دو دشمن با خوشنودی و رضایت پیش قاضی نمی‌روند.
۲. اگر تشخیص داده شد حقی پرداخت شود، پس بهتر است به جای خشونت و بگو مگو با نرمی آن را قبول کرد. 

***********

مرا  باشد از درد طفلان خبر

كه در طفلى از سر برفتم پدر

سعدی

 ***********

حكيمی را پرسيدند: چندين درختِ نامور که خدای، عَزَّوَجَلَّ آفريده است و برومند، هيچ يک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد؛ گویی درين چه حکمت است؟ گفت: هر یکی را دخلی مُعيّن است و وقتی معلوم که گاهی به وجودِ آن تازه‌اند و گاهی به عدمِ آن پژمرده و سرو را هيچ ازين نيست و همه وقتی خوش است و اين است صفتِ آزادگان. (۱) 

بر آن‌چه مى‌گذرد دل مَنِه، كه دجله بسی                       پس از خليفه بخواهد گذشت در بغداد(۲)

 گرت ز دست برآيد، چو نخل باش كريم                      ورَت ز دست نيايد، چو سرو باش آزاد(۳)

سعدی

۱. از حکیمی پرسیدند: از هیچ یک از چند درخت معروفی که خداوند عزیز و بزرگ آفریده است هیچ کدام صفت آزاده ندارند. چرا سرو را آزاده خطاب می‌کنند با وجود اینکه هیچ میوه‌ای نمی‌دهد. گفت: برای هر کدام از آن درختان وقت و زمان معینی برای سبز شدن و پژمرده شدن وجود دارد اما سرو از این قاعده بیرون است و همیشه سبز و سرخوش است و این صفت آزادگان است که سردی و گرمی روزگار در منش و رفتار آنها تأثیری ندارد.
۲. بر هر چیز گذرا دل مبند همچنان که رود دجله بعد از خلیفه‌ی وقت، به راه خود ادامه خواهد داد. 
۳. اگر توان آن را داری که بخشنده باشی مانند نخل کریم باش و اگر توان آن را نداری مانند سرو فروتن و جوانمرد باش.

***********

نصيحتِ پادشاهان کردن، کسی را مُسَلَّم بُود که بيمِ سر ندارد يا اميدِ زر. (۱)

موحّد، چه در پای ريزی زرش                            چه شمشيرِ هندی نهی بر سرش

اميد و هراسش نباشد ز کس                                 بر اين است بنيادِ توحيد و بس

سعدی

۱. تنها کسی می تواند از پادشاهان و حاکمان انتقاد کند که یا ترس از مرگ نداشته باشد و یا امید گرفتن پاداش.
مُوَحِّد: یکتاپرست، خداپرست
شمشیر هندی: بر اساس تعاریف موجود در آن زمان شمشیرهای هندی از جمله بهترین شمشیرها بودند. تیغه‌ی این شمشیرها اصطلاحاً دوطرفه بوده که به این معناست که از هر دو سمتِ آن توانایی بریدن دارند.