شهرام پازوکی در همایش هانری کربن
پازوکی، پژوهشگر گفت: کربن از عُرفی شدن اندیشه ایرانی و تشیع بیم داشته است. به اعتقاد او اگر اندیشه ایرانی و تشیع عُرفی شود مقدمهای برای ایدئولوژی شدن و سپس تبدیل شدن به یک جریان سیاسی است.
به گزارش خبرنگار مهر، دومین روز از همایش هانری کربن عصر دیروز با حضور اساتید برجسته فلسفه در سالن دکتر شهیدی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
شهرام پازوکی، نویسنده و پژوهشگر به عنوان اولین سخنران این همایش گفت: مسئله امروز ما مسئله اگزیستانسیالیسم نیست، مسئله امروز ما ایران است بخصوص در شرایط بحران فکری فعلی باید از این دریچه به کربن نگاه کنیم که از نظر او ایران چیست و چرا به ایرانشناسی پرداخته است. کربن در جستجوی شرق و به عرفانهای شرق نظر داشته است. او در جلساتی که در سوئیس برگزار میشد به همراه مورخین ادیان دیگر حاضر میشد بنابراین این گونه نبوده که فقط عرفان اسلامی خوانده باشد. کربن دنبال شرق است منتهی نه شرق جغرافیایی. برای او شرق تبدیل به ایران میشود.
وی افزود: کربن از ایرانشناسی به معنای مصطلح عبور میکند. به همین دلیل هم به معنای دقیق، او نوعی ایرانپژوه است. کربن به ایران میرسد و سهروردی را مییابد. از نظر او سهروردی هم یک ایرانشناس است. او ایرانشناسی را به عنوان یک عالم ایرانی و تفکر ایرانی مییابد. خود ایرانیان قائل به این بودند که ایران فقط گستره جغرافیایی نیست بلکه مسئله ایران تاریخ و جغرافیای سیاسی نیست بلکه یک تفکر خاص است که کربن آن را یافته است. کربن همچنین از مجرای سهروردی به ایران باستان میرود و درمییابد که ایرانی بودن چیست.
عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه افزود: اسلامشناسی کربن هم تابع ایرانشناسی او میشود و در سراسر کارهایش این دو از هم جدا نمیشوند. به عقیده او اگر عالم ایرانی خوب فهمیده شود متوجه میشویم که بین ایرانشناسی و اسلامشناسی اتصال وجود دارد. به همین منظور او در آثارش بسیار از روح ایرانی، عالم معنوی و اسلام ایرانی یاد میکند.
پازوکی ادامه داد: عربها با کربن رابطه و میانه خوبی ندارند و گاهاً این محققین عرب و بعضاً یک سری از ایرانیها مثل سید جلال آشتیانی او را متهم به جاسوس ایرانی یا فرانسوی میکنند. کربن پدیدارشناس و فیلسوف و اولین مترجم هایدگر به فرانسه است و عقیده دارد که مطالعات تاریخی صرف نتیجه نمیدهد. او با پدیدارشناسی میگوید مراد من از اسلام ایرانی، اسلامی که ایرانیان خلق کردند نیست بلکه مراد من اسلامی است که ایرانیان کشف کردند و بین کشف و خلق تفاوت وجود دارد. اسلام ایرانی یک سرش در اسلام سهروردی، یک سرش به حکمت نبوی، ابنسینا و فتوتنامهها و سر دیگرش به شاهنامه فردوسی برمیگردد. بنابراین سهم ایرانیان از اسلام و درک معنویشان کلید درک آثار کربن است. او با روش پدیدارشناسی با تاریخ ضدیتی ندارد بلکه یک نوع نگرش فراتاریخی دارد.
این پژوهشگر تصریح کرد: هانری کربن در اسلام ایرانی دو رکن تصوف و تشیع تشخیص میدهد و میگوید این دو، دو روی یک سکه هستند. به عبارتی کربن میخواهد بگوید نوعی پیوند معنوی بین ایران و اسلام وجود دارد که حاصل آن تصوف و تشیع بوده است. به همین خاطر است که ما میگوییم هانری کربن به عالم ایرانی شیفتگی خاصی دارد. با این همه اهمیتی که برای کربن قائل هستیم اما تفکرات این متفکر مخاطراتی هم دارد. او فیلسوف زمانه است و نمیتواند معاصر بودن را کنار بگذارد. کربن از عرفی شدن اندیشه ایرانی و تشیع بیم داشته است و به اعتقاد او اگر اندیشه ایرانی و تشیع عرفی شود مقدمهای برای ایدئولوژی شدن و سپس تبدیل شدن آنها برای یک جریان سیاسی است که در نهایت چیزی از آن باقی نمیماند. همچنین واضح است که کربن، هایدگر خوانده است. هایدگر در یکی از مصاحبههایش وقتی از او میپرسند در وضعیت بحرانی چه باید کرد پاسخ میدهد فقط خداوند میتواند ما را نجات دهد. با اینکه تفسیرهای مختلفی از اینکه منظور هایدگر از خدا چه بوده، وجود دارد ولی احتمالاً پاسخ کربن به این سؤال این گونه است که فقط ایران میتواند ما را نجات دهد.
پازوکی در پایان گفت: به عقیده هانری کربن تفکر ایرانی استمرار دارد و زنده است. او شرق را در ایران و تفکر ایرانی و اسلام ایرانی که نمایندگان آن هم حکما و عرفا هستند یافته اند. کربن در عالم حکمت ایرانی مشرقیان را شناسایی و به جهانیان معرفی می کند. در یکی از کتابهایش با اشاره به صحبت مارکس که می گفت کارگران به پا خیزید می گوید این مشرقیان به پا خیزید.