به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ فائزه عبدیپور دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در تریبون آزاد این دانشگاه، با موضوع ۴۰سالگی انقلاب اسلامی و مسألهی انتخابات، به بررسی و سیر تحول تاریخ دراویش گنابادی پس از انقلاب ۵۷ پرداخت.
وی در بخشی از سخنانش با تبریک سوم اسفند روز جهانی درویش به حرکت اجتماعی کوچ دراویش به زندان اوین پس از اعتصاب غذای وکلای ایشان که برخی از انها از فارغالتحصیلان نخبهی همان دانشگاه بودهاند پرداخت.
***
متن کامل سخنرانی این دانشجو که در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته بدین شرح است:
هو
۱۲۱
امروز ۳ اسفند روز جهانی درویش است.
به مناسبت همین روز و ذیل بررسی ۴۰ سال گذر کردن از انقلاب اسلامی ایران به بررسی تحولات و سیر تاریخی از فعالیت دراویش گنابادی از سلسلهی نعمتاللهی میپردازم.
بر خلاف آرمانهای انقلاب شاهد آنیم که بیش از ۴میلیون درویش در ایران نهتنها آزادی عمل ندارند که مشاهده میشود با نگاهها و برخوردهای امنیتی مواجه میشوند.
“درویش خداخواه و خداجو از خود بر خود ترسان و دیگران از او در اماناند.”
این بخشی از آموزههای اهل تصوف و عرفان این قشر صلحطلب جامعهی ایران است. قشری که با آنکه عضوی از این جامعه بوده اما از بسیاری از آزادیهای مدنی تنها به واسطهی عقیدهشان محروم ماندهاند. در دورهی کنونی از سال ۷۵ دکتر نورعلی تابنده قطب این سلسله است. وی حقوقدان و استاد حقوق در دانشگاههای ایران بوده است.
از دیرباز تاکنون همواره تلاش شده است که پیام اهل تصوف و عرفان به گوش مردم نرسد.
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر طینت خود میزید
در تمام طول تاریخ شاهد آن بودیم که با تمامی فشارها و هجمهها و کشتارهایی که علیه صوفیان وجود داشته است اینان پیام خود را به گوش جهانیان از مجرای تاریخ رساندهاند. کمتر اندیشمندی است که با مولانا، حافظ، سعدی، عینالقضات همدانی و خواجه عبدالله انصاری آشنا نباشد. در دورهی کنونی نیز بایکوت دراویش ایران و شخص دکتر تابنده و تبلیغات عجیب و با بودجههای میلیاردی در سطح شهرهای ایران و دروغ بستن و آنان را مخالف تمدن و یا مخالف مذهب و یا مخالف علم و دانش جلوه دادن بخشی از واقعیتهای موجود بعد از ۴۰ سال انقلاب اسلامی است.
احضار قطب سلسلهی گنابادی دکتر نورعلی تابنده، تخریب حسینیهی دراویش در قم، بروجرد و اصفهان، تخریب مقبرههای بزرگانشان همچون ایزدگشسب در تخت فولاد اصفهان، احضارها، دستگیریها و محرومیت از تحصیل و تدریس و… رویکردی قهرمآبانه و خلاف رویکرد مدنی، مدبرانه و صالحانهی قطب و دراویش این سلسله بوده است.
و حتی زمانی که آنان برای رساندن صدای اعتراضشان به نمایندگان مجلس به بهارستان میآیند عدهی کثیری از این افراد دستگیر میشوند و این در حالی است که اصل ۲۷ قانون اساسی به صراحت عنوان میکند که هرگونه تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلامی نباشند آزاد است.
و تعداد زیادی از وکلای درویش گنابادی که برخی از آنان نخبههای علمی همین دانشکده بودهاند زمانی دستگیر و به حبس در زندان محکوم شدند که میخواستند از مجرای قانونی پیگیر مسئلهی تخریب حسینیهها باشند. آنان بارها دست به اعتصاب غذاهای ۹۰روزه ، ۳۰روزه و ۳۴روزه در مدت چهار سال حبس خود زدند. که در یکی از این اعتصابات غذای خشکشان همزمان ۲هزار نفر از دروایش در حمایت از آنها به اعتصاب غذا و تحصن و کوچ به زندان اوین روی آوردند.
سؤالی که برای هر دانشجو به وجود میآید این است!
چگونه میتوانیم بگوییم در این ۴۰ سال به آرمانهای انقلاب رسیدهایم و مردم را از بند رها کردیم و رویکرد مثبت رو به هدفی داشتهایم در حالی که به افراد جامعه آزادی در عقیده و تفکر ندادهایم.
کنار گذاشتن هر قشری که همسو با ما بهعنوان جریانسازان انقلاب یا پیشبرندگان آن نباشد امری است که بیتعارف، تناقضهای اشکار عملکرد انقلاب را به ما نشان میدهد.
حال آیا میشود از این مردم که به هر علتی و این بار به دلیل والای عقیده و ایمان و درویش بودن از سوی این انقلاب نهتنها طرد شده بلکه با آنان برخوردهای قهرآمیز و تلخی صورت گرفته است، انتظار مشارکت در امور سیاسی و حضور در انتخابات داشت؟
انتخابات که داعیهدار نام دموکراسی است را چگونه میتوانیم با این بخش دردناک تاریخ توجیه کنیم در حالی که حق انتخاب آزاد عقیده و سبک زندگی و… را از آنان گرفتهایم؟
امروز ۳ اسفندماه ۱۳۹۵ روز جهانی درویش را به همهی هموطنانم علیالخصوص هموطنان درویشم تبریک میگویم. شاد باشید.