دکتر علی فردوسی – مدیر گروه تاریخ دانشگاه نتردام
خبر این که «کارشناسان انجمن آسیایی [کلکته] … به شکلی کاملاً تصادفی، دستنوشتهای با اوراق زرد و کهنه یافتهاند که به زودی متوجه شدند نسخهٔ ناشناختهای از دیوان حافظ است»، و این که در این «دیوان نویافته، غزلی هست با مطلع “بحمدالله که بازم دیدن رویت میسر شد” که در نسخههایی که تاکنون میشناسیم، وجود ندارد»، خبر خوشی است. گرچه لحن کلام کمی به آگاهی تجاری میماند، زیرا با تکرار برخی واژهها برخی مطالب را گنگ باقی میگذارد. و هرچه هم در آن امّا و مگر بیآوریم، باز هم خبر خوشی است. امّا باید به چند نکته توجه کرد. و البته این نکتهها مربوط میشوند به حافظ و به خصوص به آن غزلی که مطلع آن را در اخبار میخوانیم.
درمورد ناشناختگی نسخه و تازه بودن غزل به نظر من باید از حیث علمی با کمی احتیاط رفتار کرد. البته در مورد اینکه آیا نسخه به راستی «نسخهای بسیار گرانبها و نادر است»، و در باب «اهمیّت نسخهٔ نویافته»، که پرسشهایی هستند تا حدی مستقل از تازه بودن یا نبودن غزل و شناخته بودن یا نبودن دیوان؛ فکر نمیکنم بشود ندید اظهارنظر کرد. شوربختانه، اینجانب پول آن را ندارد که به «بسیاری از ایرانشناسان که تنها برای دیدن این اثر راهی کلکته هستند» بپیوندد و در این باره اظهار یا نقل نظر کند. خوشا به سعادت سازمان جهانگردی هند!
۱) به نظرم نیامد قدمت نسخه میتواند به هفتصد برسد، و یا به رقمی نزدیک به آن. هفتصد که البته اغراق است. چون حافظ به اقرب احتمال در ۱۳۸۹ میلادی درگذشت (۷۹۲ هجری). اگر این رقم را از ۲۰۱۷ کسر کنیم، رقمی که حاصل میشود ۶۲۸ سال است. بنابراین هفتصد میشود کودکی حافظ با فرض اینکه حافظ حدود هفتاد سال عمر کرده باشد.
یک دیوان کامل، پیش از سال ۱۳۸۹ ناممکن است، چون حافظ تا آخرین سال عمرش شعر میگفته. حال اگر بشود نشان داد که شماری از غزلها و قصیدههایی که حافظ در دوران شاه منصور گفته در آن دیوان نیست میشود گفت همزمان با حافظ است. اگر این شعرها در آن هست دیوان نمیتواند از ۶۲۸ سال عمر بیشتری داشته باشد. به بیان دیگر، یا نسخه کامل نیست، یا معاصر حافظ نیست، و به هر حال هفتصدساله نیست. به واقع هیچ دیوانی اگر کامل باشد نمیتواند هفتصدساله باشد، و اگر بخش بزرگی از شعرهای حافظ را نداشته باشد، فوقش میشود ششصد و پنجاه ساله و یا کمتر.
۲) آن غزلی هم که میگویند نویافته است، نه تنها نویافته نیست، بلکه دیگر حتّی تازه هم نیست، و به خوبی شناخته شده است. نه تنها شناخته شده است، بلکه قبلاً هم چند بار چاپ شده است، بار اوّلاش در ۱۸۷۷ میلادی، توسط بلوخمان (Blochmann) در مقالهای در ۱۸۷۷ در «مجلّه انجمن آسیایی بنگال»! و در ایران هم زبانشناس دانشمند خودمان دکتر یدالله ثمره یکی از بهترین مقالهها در باب حافظپژوهی را در باب همین غزل نوشته است، به سال ۱۳۵۴ در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (من آن را دارم: شماره ۹۱-۹۲، صص ۲۸۵-۳۰۱)، و همانجا هم تمام غزل را چاپ کرده است. متن کامل غزل را از همانجا برایتان نقل میکنم.
بحمدالله که بازم دیدن رویت میسّر شد ز خورشید جمالت دیده بختم منوّر شد
به صورتخانه دل روز تنهایی وصالت را بدان صورت که با خود نقش میبستم مصوّر شد
مرا از لطف تا بر سر فکندی سایه رحمت همای بخت و دولت بر سر من سایهگستر شد
نوید مقدمت دادند دادم جان به شکرانه که آنم موجب عیش دل اندوهپرور شد
ز روی مردمی جانا قدم بر چشم حافظ نه که جایت در درون دیده روشن مقرر شد
غزل درخشانی نیست. برای همین حافظشناسان آن غزل را جدی نگرفتند و به پای حافظ ننوشتندش. دکتر ثمره در یک پژوهش علمی-آماری نشان داد که احتمال اینکه این شعر به مجموعه آماری شعرهای حافظ تعلق داشته باشد، قابل اغماض است. ولی نه درخشان نبودنش و نه نچسبندگی آماریاش صددرصد دلیل نمیشود که از حافظ نباشد. من چون بر این باورم که برخی از شعرهای حافظ که مطمئناً تصنیف خود او هستند، اصلاً حافظانه نیستند، و گاهی متوسط یا متوسط به پاییناند، و انگار سفارشی و زورکیاند. در این مورد «لاادریگری» پیشه میکنم.
۳) خود این دیوان هم به نظر نمیرسد تازهکشف باشد. از چیزهایی که من در اینترنت خواندم، حدس میزنم (گرچه ممکن است اشتباه کنم) که ممکن است این دیوان بخشی باشد از همان مجموعه خطی از اشعار گوناگون شاعران فارسیگوی که بلوخمان آن را در سخنرانیها و مقالات کنگره نوامبر ۱۸۷۱ انجمن آسیایی بنگال دیده است. چون بلوخمان در مقالهای که در ۱۸۷۷ در «مجلّه انجمن آسیایی بنگال» چاپ کرده (همان مقالهای که در بالا حرفش را زدیم و این غزل هم را هم در آن آورده) میگوید که شرح زندگانی شاهزاده خرم (شاه جهان) هم در این مجموعه آورده شده است (و من اینها را به نقل از پژوهش دکتر ثمره میآورم).
۴) به بیان دیگر، ادّعای کشف «یک نسخهٔ خطی تازه و ناشناخته از دیوان غزلیات خواجه حافظ شیرازی» را که بیبیسی هم آن را هولهولکی، و با نوعی لحن تبلیغاتی و نه روزنامهنگارانه، منتشر کرده باید فعلاً با احتیاط تلقی کرد. اینکه کارشناسان انجمن آسیایی کلکته به شکلی «کاملاً تصادفی دستنوشتهای با اوراق زرد و کهنه یافتهاند که به زودی متوجه شدند نسخهٔ ناشناختهای از دیوان حافظ است»، دلیل نمیشود که این نسخه ناشناخته بوده، و قدر مسلّم این است که غزلی که ادّعا میشود تازه است، تازه نیست، یکصد و چهل سال پیش معرفی و منتشر شده، و چهل و پنج سال پیش با دقتی علمی مورد بررسی قرار گرفته است.
منبع: روزنامه اطلاعات