دکتر شهرام پازوکی عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در نشست علمی " حکمت و عرفان هنری مکتب شیراز" در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، موضوع مقاله خود را دو کتاب ابحر العاشقین روزبهان بقلای و درالتاج قطب الدین شیرازی عنوان کرد و گفت: در میان عارفان و حکمایی که ذیل عنوان مکتب شیراز قرار دارند موضوع زیبایی وحکمت آن از موضوعات اصلی است . آنان زیبایی را نه مفهوم مدرن بلکه به معنای خاصی که درعرفان و حکمت اسلامی از آن سخن گفته می شود، می شناسند.
به گزارش خبرنگار مهر، دکتر شهرام پازوکی عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در نشست علمی " حکمت و عرفان هنری مکتب شیراز" در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، موضوع مقاله خود را دو کتاب ابحر العاشقین روزبهان بقلای و درالتاج قطب الدین شیرازی عنوان کرد و گفت: در میان عارفان و حکمایی که ذیل عنوان مکتب شیراز قرار دارند موضوع زیبایی وحکمت آن از موضوعات اصلی است . آنان زیبایی را نه مفهوم مدرن بلکه به معنای خاصی که درعرفان و حکمت اسلامی از آن سخن گفته می شود، می شناسند.
وی افزود: آنچه در عرفان وحکمت اسلامی وجود دارد حسن شناسی است چرا که حسن معنای اخلاقی و زیبایی دارد که درکلمه زیبا نیست.
دکتر پازوکی به سه مفهوم اصلی تجلی ، حسن و عشق در کتاب ابحر العاشقین روزبهان اشاره کرد و گفت: روزبهان می گوید تجلی قدم منجر به حضور حسن می شود و حسن نیز برای انسان عشق می آورد ظهور حسن حق سلسله مراتب دارد و از حسن آدمی در بالاترین مراتب تاحسن دیگر موجودات را دربرمی گیرد.
وی با تأکید بر تفاوت معنای زیبایی در بین عرفا و حکما با تعریف امروزی آن تصریح کرد: زیباییشناسی نزد حکما وعرفا مربوط به کل هستی است که جنبه معرفتی نیز دارد. زیبایی در اینجا معنای بسیار خاصی دارد که آغاز آن بحث " تجلی " است و اینکه ظهور حق پیدایش حسن او درعالم است و همه موجودات حسن ( زیبا) هستند و معادل فارسی حسن، نیکو است.
پازوکی افزود: سراسر کتاب ابحرالعاشقین سیر از تجلی به حسن و از حسن به عشق است و توجه اصلی روزبهان به عشق است که یک عشق شناسی کامل به سبک سوانح شیخ احمد غزالی است.
وی کتاب ابحرالعاشقین را کتاب جامع زیبا شناسی و به تعبیری حسن شناسی خواند و گفت: روزبهان در فصلهای این کتاب بیشتر از آیات و احادیث در مورد حسن شناسی بهره می برد.
پازوکی افزود: روزبهان از تجلی کمتر سخن می گوید چون به حاصل تجلی که عشق است بیشتر کار دارد و در عین حال تأکید دارد که تجلی حلول نیست. بحث تجلی ما را به بحث تشبیه به معنای عرفانی آن می برد . اما مشکلی که در مقام تشبیه به وجود می آید حلول و اتحاد است که روزبهان از ابتدا اینگونه بیان می کند که موجودات مظاهر حسن حق هستند و همگی نیکو هستند ولی حسن نیز مراتبی دارد که بالاترین درجه حسن در " آدم" است و می گوید اگر حضرت حق در مقام تجلی ظهور حسن مطلق است ، حسن مطلق در آدم بیش از همه تجلی کرده و انسان مجمع همه حسن ها است.
پازوکی به تفسیر زشتی در نزد روزبهان پرداخت و گفت: زشت آیینه قهر حق است و نیکویی آیینه لطف حق است و زشت از امور اضافی و اعتباری است که صورت قهر حق است. در نتیجه اگر ما متوجه حسن مطلق انسان نشویم ، متوجه حسن دیگر موجودات نیز نمی شویم، چون انسان منبع و منشأ زیبایی عالم است.
وی به فلسفه هنر در کتاب دره التاج قطب الدین شیرازی پرداخت و گفت: بحث زیبا و هنر در متون کهن قدما از هم جداست و اساسا جایگاه اصلی موضوع هنرها در مبحث علم است. آنچه امروز هنر خوانده می شود در سلسله مراتب بینه پیشه سیاست تا دباغی قرار می گیرد.
پازوکی با بیان اینکه قطب الدین صناعت را مترادف با علم به معنای خاص به کار می برد، تصریح کرد: صناعت نزد قطب الدین با خلق متفاوت است و صناعت بر جهات مختلف بسیط یا مرکب تقسیم می شود.
وی فرق صنعت و هنر نزد قطب الدین شیرازی را در این عنوان کرد که صناعتی که حاصل علم نباشد ، صنعت نیست بلکه وبال است.
وی با اشاره به تقسیم بندی صنایع نزد قطب الدین افزود: سیاست اشرف صناعات است که چهار مرتبه ( سیاست انبیا، خلفا، علما و وعاظ) دارد و اشرف سیاست چهار گانه بعد از نبوت افادت علم و تهذیب نفوس مردم از اخلاق مذمومه و مهلکه است پس نزد او وظیفه صناعات تهذیب نفوس است.
وی افزود: قطب الدین در "التاج" از منظر حکمت علمی نیز بر صناعات می پردازد و می گوید که افعال انسانی جمیل و قبیح هستند و در نهایت زشت و زیبا را به سمت اخلاق می برد.
وی به نظر قطب الدین شیرازی در مورد آثار هنری اشاره کرد که وی برخی اجسام را صناعی و برخی را طبیعی می خواند.
پازوکی افزود: قطب الدین هنر را از صنعت و حرفه جدا نمی کند بلکه هنر را یکی از انواع صنایع می داند که از علم متمایز نیست.
وی نتیجه گرفت : با توجه به معنای حسن در ابحر العاشفین و هنر در "التاج" فهم این دو از هنر و زیبایی تا چه حد متفاوت از فهم ما از حسن و زیبایی در عالم مدرن است.
پازوکی در پایان وجود آثار هنری بسیار در دوره های مختلف اسلامی را حاکی از فهم و بصیرت نسبت به زیبایی و هنر خواند و گفت: آنچه امروز در هنرهای زیبایی فهیم تفاوت اصولی با معنای آن نزد قدما دارد که فهم آن امروزه برای ما بسیار مشکل است.