Search
Close this search box.

ردپای واژهٔ «چپ» در زبان پارسی

حسن شیدا 

hasan sheyda 96در فرهنگ و زبان پارسی ـ‌ مانند هر زبان دیگر ـ واژه‌هایی حضور دارند که در معانی و مفاهیم گوناگون مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما علیرغم نقش درخور توجهشان کمتر درباره آن‌ها تحقیق شده، یا اصلاً کسی به آن‌ها نپرداخته است. مثلاً مقاله‌های بسیاری درباره عشق، هجران، گل و بلبل، مادر، داستانهای شاهنامه، تمثیل‌های سعدی، و یا بهار و پاییز و زمستان و… در نظم و نثر پارسی، به رشته تحریر درآمد، لیکن کسی فی‌المثل به نقش و تأثیر حیواناتی نظیر گربه و موش و گاو و خر و مار و خروس و ماهی و ققنوس و هما و غیره، و بسیاری از تمثیل‌ها و اصطلاح‌ها و باور‌ها در ادبیات ایران نپرداخته است. همچنین هیچ محققی مطلب جامعی درباره معانی و مفاهیم مختلف واژه‌هایی نظیر: چپ، راست، سنگ، آفتاب، شمشیر و سپر، رنگ و بیرنگی، سکوت، خاک و خاکستر، زین و نعل، دندان، شیطان و… مطلبی ننوشته است (یا من ندیده‌ام). [۱]

باورهای بسیاری در گذر زمان در شیوه زندگی ما اثر گذاشته‌اند که ریشه‌یابی نشده‌اند. چرا وقتی گربه دست و صورت خود را می‌لیسد، تفاله‌ای در استکان چای پیدا می‌‌شود، ظرف‌های غذا در یک امتداد قرار می‌گیرند، یا پاشیدن آب صدا می‌دهد (آب سلام می‌دهد) گفته می‌شود: «مهمان می‌آید»؟!
یا باورهای دیگری مانند: آب (ریخته) روشنایی است، نان و پنیر و سبزی بخور تا هوو سرت نیاید! سر سفره رسیده‌ای مادرزنت دوستت ‌دارد! کف دستت می‌خارد پول به دست می‌آوری! و…
یا اصطلاح‌هایی چون: کاسه و کوزه کسی را به هم ریختن، قاب قمارخانه بودن، گوش کسی را بریدن! (به مفهوم پول یا چیزی از دیگری گرفتن)، کسی را سرکیسه کردن (به‌‌ همان مفهوم پیشین)، آتش‌بیار معرکه بودن، و صد‌ها نمونه دیگر، که فلسفه و ریشه‌هایی دارند و درباره آن‌ها توضیحی ارائه نشده است.

 همین‌ کمبود‌ها نویسنده این مقاله را برآن داشت که طی حدود سی‌ سال درباره پاره‌ای از این موارد به پژوهش و نگارش بپردازد! مطلبی که در ادامه خواهید خواند، پژوهشی درباره معانی و مفاهیم گوناگون واژه «چپ» در زبان و ادب پارسی است و البته تا آن حد که نویسنده دست یافته است ـ و امیدوارم در آینده نزدیک درباره سایر چنین واژه‌ها و نقش‌ برخی از حیوانات در فرهنگ و ادب پارسی مطالبی (متناسب با شیوه این صفحه روزنامه گرامی اطلاعات) به خوانندگان تقدیم کنم.

 از قدیم، وقتی کسی کج‌خلقی و بدقلقی می‌کرد، به شوخی و یا به اعتراض می‌گفتند: معلوم نیست که امروز «از کدوم دنده بلند شد‌ه‌ای‌؟» و یا: مثل این‌که امروز «از دنده چپ بلند شده‌ای!»
نگارنده بر این گمان است که این باور یا شوخی، از دیدگاهی با این اعتقاد که «حوا» از دنده یا پهلوی چپ حضرت «آدم» آفریده شده است، ارتباط پیدا می‌کند.
ضمناً اگر به فرهنگ واژه‌ها نگاه کنید، می‌بینید که همواره «چپ» در برابر «راست» آمده است.
یعنی واژه «راست» به هر معنی که به کار می‌رود، واژه «چپ» در مقابل آن است. مثلاً اگر «راست» را «صاف و مستقیم» معنی کنیم، در برابر آن «چپ» به معنی «ناصاف و ناراست» خواهد آمد.

قامتش راست بُود، سرو سهی بالا چپ                               راست را در چمن حُسن چه نسبت با چپ؟

 و یا:

دعوی راستی طبع مکن، گو بر ما                                         آنکه خرچنگ‌صفت آمده سر تا پا کج
«حکیم شفایی» 

اگر «راست» را به معنی «حقیقی و واقعی» به‌کار ببریم، «چپ» در معنی «غیرحقیقی و غیرواقعی و دروغ» نمودار می‌شود. مثلاً می‌گوییم: «خواب زن چپ است!» یعنی: رؤیای صادق نیست و حقیقتی در آن وجود ندارد و یا تعبیر آن برعکس است! (باور غلط)
واژه «راست» به معنی «اعتنا کردن، توجه کردن» هم آمده است و بدین‌ترتیب «چپ» به معنی «بی‌اعتنایی و بی‌توجهی» است:

راه چپ کرد، حریفانه، بهار از چمنم                                  غنچه ماندم من و هنگام شکفتن بگذشت
«طالب آملی»

«چپ» به معنی «مخالفت و دشمنی» هم به‌کار می‌رود، مثلاً «با کسی چپ افتادن!» یا: «چپ‌چپ نگاه کردن!» و نیز به معنی «خلاف و ناموافق و ناسازگار» هم آمده است. مثلاً وقتی نوازنده‌ای از دستگاه خارج می‌شود، می‌گویند: «چپ می‌زند»
و: آمده است که حضرت «حوا» از پهلوی چپ حضرت «آدم» آفریده شد و براساس آنچه قبلاً متذکر شدم، همین موضوع بهانه‌ای به دست اهل قلم داده است که نسبت به زن ابراز بی‌اعتمادی کنند!

زن از پهلوی چپ شد آفریده                                                  کس از چپ، راستی هرگز ندیده!
«جامی»

زن از پهلوی چپ گویند برخاست                                            نیاید هرگز از چپ راستی، راست!
«نظامی»

(یادآور می‌شود که این مقاله درباره فرهنگ و ادب است و نویسنده‌ـ خدای ناخواسته‌ـ قصد بی‌حرمتی به بانوان محترم را ندارد.)

 حال اگر «راست» را به معنی «درست و سالم و طبیعی و عادی هم معنی کنیم، متوجه می‌شویم که چرا بر اثر بی‌احتیاطی راننده، یا حادثه‌ای غیرقابل پیش‌بینی، همیشه اتومبیل «چپ می‌شود» و هیچگاه «راست نمی‌شود!» اگرچه از پهلوی راست غلتیده باشد!
در گلستان سعدی، باب هشتم آمده است:

«اول‌کسی است که علم[۲] بر کرد و انگشتری در دست، جمشید بود، گفتندش: ‌ چرا به چپ دادی و فضیلت راست راست؟ گفت: راست را زینت راستی تمام است.»

 و نیز:

«بزرگی را پرسیدند: با چندین فضیلت که دست راست را هست، خاتم در انگشت چپ چرا می‌کنند؟
گفت: ندانی که اهل فضیلت همیشه محروم باشند؟»

 و لابد به دلایل همین اعتقاد به فضیلت دست راست است که وقتی کسی توفیقی به دست می‌آورد، به او می‌گویند: «دست راستت زیر سر ما!» و البته به کسی هم که سالم و قوی است، اما تن به‌ کار نمی‌دهد، می‌گویند: «راست راست راه می‌رود!»
بنابراین شاید بتوان گفت که «از دنده چپ بلندشدن» اشاره به «دشمنی و لجبازی و مخالفت و نادرستی و بی‌اعتنایی و کج‌تابی و در ‌‌نهایت از حالت طبیعی بیرون بودن» است.

 یک نکته دیگر هم به ذهن من آمده است که نمی‌خواهم از قلم بیندازم و آن این است که قلب آدمی در میان سینه، اندکی متمایل به سمت چپ قرار دارد و پزشکان غالباً توصیه می‌کنند که روی پهلوی راست بخوابیم تا ریه فشار کمتری به قلب وارد کند. شاید روی پهلوی چپ (یا: دنده چپ) خوابیدن آثار ناگواری بر انسان می‌گذارد که منجر به بی‌حوصلگی و بدخلقی و کج‌تابی می‌شود و اجداد ما بر اثر تجربه این نکته را دریافته بودند. آیا چنین است؟ شاید متخصصان قلب و عروق و شاید روانپزشکان بتوانند در این باره اظهارنظر کنند.

 بر اساس همین تعاریف، مفهوم «دست راست کسی بودن» و «چشم راست کسی بودن» و «کسی را دست راست خود نشاندن» و «یک لقمه چپت می‌کنم!» نیز روشن می‌شود. در افسانه‌ها نیز «وزیر دست راست» همیشه انسان خوبی است و «وزیر دست چپ» بدجنس و ظالم است! ‌

 بیشتر مردم هم «راست‌د‌ست» و «راست‌پا» هستند (اگرچه نیمکره چپ فرمان می‌دهد) و شاید: در اشیاء: مثلاً پیچ غالباً به سمت راست سفت می‌شود و عقربه‌های ساعت به سمت راست می‌روند، و به چشم لوچ هم «چپ» می‌گویند، یعنی ناسالم. [۳]

«چپ» گاهی هم در معنای «پول و ثروت» به کار می‌رود و مثلاً در مورد شخص ثروتمند گفته می‌شود: «چپش پر است!» استفاده از این واژه در چنین معنا و مفهومی از اصطلاحات قاب‌بازان خرابه‌نشین قدیم است که عمومیت یافته است. کسی که قاب‌ بازی می‌کرد، با دست راست قاب می‌ریخت و پول را در دست چپ نگه می‌داشت که حریف از دارایی‌اش مطمئن باشد! ‌

 بد نیست روایتی را هم در اینجا نقل کنم:

 کسی از حضرت علی‌ابن ابی‌طالب‌ (ع) پرسید که، بیت‌المعمور چیست؟ [۴] «حضرت فرمود: وای بر تو! آن خانه‌ای است که در آسمان چهارم از مروارید سفید که کتاب اهل بهشت آن‌جاست و در آن کتاب اعمال آن‌ها [اهل بهشت] از طرف راست نوشته می‌شود به قلم نور، و نیز کتاب اهل آتش در آن‌جاست که از طرف چپ اعمال اهل آتش نوشته می‌شود به قلمی که از شب ظلمانی تاریک‌تر و سیاه‌تر است…) [۵]

 اما یک نکته مهم (و شاید مهم‌ترین) را هم نباید از قلم بیندازم و آن، این است که در قرآن کریم آمده است که در روز قیامت‌ نامه اعمال نیک را به دست راست و نامه اعمال زشت را به دست چپ انسان می‌دهند که برابر با نص صریح قرآن پاداش گروه نخست (اصحاب یمین) بهشت و سایه سدر و فرش‌های پربها و زنان زیبا و جوان باکره دلنواز شوهردوست و آب زلال و انواع میوه‌ها، و جزای گروه دوم (اصحاب شمال) باد مسموم و دود و آتش دوزخ و میوه تلخ درخت زقوم و آب گرم جهنم و… خواهد بود، که احتمال دارد همه این سخن‌ها درباره چپ و راست ریشه‌اش در این‌جا باشد. [۶]

 در خاتمه این نکته را هم یادآور شوم که یک اصطلاح «چپ» و «چپی» هم در عالم سیاست داریم که در همه دنیا، تندرو‌ها و اصلاح‌طلبان و مخالفان دولت را با این صفت می‌خوانند که مفهومش‌‌ همان مخالفت است و چپ‌روی و عدم توافق با دولت وقت (راستی‌ها) است.


پی‌نویس‌ها: 
۱ـ نویسنده این مقاله پس از حدود بیست سال تلاش و تحقیق، فرهنگی از ریشه‌های ضرب‌المثل‌ها و اصطلاح‌ها و باور‌ها، در سه جلد، زیر عنوان «آیینه‌های کوچک» فراهم آورده که در حدود دو سال پیش به چاپ رسیده است.
۲ـ عَلَم (به فتح اول و دوم): نقش و نگار نشان روی جامه
۳ـ سابقاً ـ و‌ گاه امروز هم ـ در آمریکا مردانی همجنس‌گرا گوشواره‌ای به گوش چپ خود می‌آویختند و از این نظر اصطلاحی بین آمریکایی‌ها شایع شده بود که right، Left wrong Right is یعنی: راست، راست راست، چپ نادرست است!
۴ـ بیت‌المعمور [خانه آباد] گویند خانه‌ای است که در آسمان چهارم، برابر کعبه، «فرهنگ معین»
۵ـ برگرفته از کتاب «قضاوت‌های حضرت امیرالمومنین‌ (ع) تألیف: آقای شیخ ذبیح‌الله محلاتی، ‌ ص ۲۹۲ به نقل از ترجمه کتاب «عجایب الاحکام امیرالمومنین»
۶ـ قرآن مجید، سوره واقعه، آیات ۲۷ به بعد «و اصحاب‌الیمین، ما اصحاب الیمین…».

منبع: روزنامه اطلاعات