بسم الله الرّحمن الرّحیم
بیعت در مسائل مذهبی، در قلمرو مذهب، یک نمیشود گفت، تشبیهی کردند به وکالت، یعنی، و این حساب، آقایان هم خودشان را، آقایانی که ادعا میکنند خودشان را وکیل میدانند از طرف امام زمان. البته از لحاظ اینکه بشود روشنتر درش بحث کرد خوب است عیب ندارد ولی باید توجه کنند که این شباهت یعنی شبیه بودن بیعت از یک جهتی با وکالت فرق دارد در آنجا. در وکالت، مسائل مادی قرار میگیرد. من مسائل امور مذهبی را نمیتوانم به دیگری واگذار کنم. کمااینکه به اتفاق آراء میگویند که کسی نمیتواند در زمان حیاتِ خودش، در زمانی که زنده است وکالت بدهد به دیگری برایش نماز بخوانند، و حال آنکه بعد از مرگش اگر بدهکاریای داشت میتواند خواهش کند، که آن هم مردود است تقریباً. خیلی از علمایی که جنبهی معنوی داشتند برای نماز، آن را با چیز نمیدانند میگویند: فایده ندارد. امور مادی فقط در بیعت، در وکالت مورد قرار میکند نه مورد… یکی دیگر این است که وقتی که وکیل یا موکل بمیرند، آن بیعت باطل میشود. این هم البته به طور طبیعی است چون ما تمام حرفهایمان، بررسیهایمان، بحثهایمان راجع به این دنیاست. یعنی از وقتی که زنده هستیم بعد از مرگمان هم یک فرق میگذاریم. از این جهت درست است ولی به هیچ وجه در وکالت مدنی اینجور نیست و کسی میتواند یکی را وصی کند و بگوید بعد از مرگ من وصی باشد؛ اول وکیل باشد بعد وصی، و حال آنکه… به هر جهت این آقایان وقتی این تشابه را میبینند سعی میکنند همه کارها را به نحوی انجام بدهند که قابل تغییر باشد، ولی خب اکثراً میگویند که نماز و روزه نمیشود کسی دیگر بخواند. بعضی موارد تصریح کردند قرآن، قرآن تصریح کرده که میتوانند، واِلا خب در نماز جماعت همه اقتدا میکنند، یک حمد و سورهای را که باید هر کسی بخواند در نماز، او نمیخواند، چرا؟ چون وکالت داده به پیشنماز که پیشنماز که میخواند عوض همه بخواند. این مقررات برای همبستگی مؤمنین و فقراست.