دکتر مهدی نوری .F.R.C.P
«بتهوون چون به وین رسید شهری را دید پر از موسیقیدانانی که با یکدیگر در رقابت هستند و به شخص تازهوارد چپچپ نگاه میکنند؛ و در جوانِ از بُن آمده اثری از لطف و مهربانی نمیبینند. بتهوون کوتاهقد (۱۶۲سانتیمتر)، چاق، سیهچرده و آبلهرو بود؛ دندانهای پیشین بالاییاش دندانهای پایینی او را میپوشاند؛ بینی او پهن و مسطح بود و چشمانی عمیق و مبارزجو داشت. کلّهگِرد بود و کلاهگیس میگذاشت. قیافه وی طوری نبود که باعث محبوبیت او نزد مردم یا رقیبان شود… چهرهاش گیرا و مطبوع نبود.
روزی فریاد زد خدایا! کسیکه قیافهٔ نحسی مثل من دارد چه عذابی میکشد!
… بتهوون در سال ۱۸۰۹میلادی کنسرتو پیانوی شماره ۵ (Piano Concerto No. ۵) را ساخت. در میان آثار او این اثر از همه محبوبتر است و زیبایی پایداری دارد که از آن هرگز خسته نمیشویم، هرقدر هم زیاد آن را شنیده باشیم. بهطور وصفناپذیری تحت تأثیر شادابی پرجوش، ابتکار نشاط انگیز، سرچشمههای فناناپذیر احساسات و نشاط آن قرار میگیریم. در این کنسرتو، مردی که پیروزمندانه از مصیبتی آشکار برخاسته قصیدهای در ستایش شادی میسراید که بهمراتب تسکیندهندهتر از همه صداهای بلند همسرایان سمفونی نهم است». (جلد یازدهم تاریخ تمدن ویلدورانت).
این مطلب را ازاین جهت در ابتدای این مقاله آوردم که جوانان عزیز بدانند مردی با این سیما و صفات ظاهری و نیز ضعف حس شنوایی، در اندکمدتی آثار با عظمتی خلق کرد که در دنیای موسیقی کمنظیرند. دراینصورت روا نیست جوان برومند ما، با ادعای اینکه چند جوش جوانی یا آکنه اعصابش را بههمریخته، اعتمادبهنفسش را ازدست بدهد و بهجای تقویت مهارتهای اجتماعی و تفکر مثبت، از توجه به بیرون از خود و مطالعه و کارکردن گریزان شود. در هر شرایط میتوان این اندرز سعدی را پذیرفت که:
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار
آدمی را عقل بایـد در بدن ورنه جان در کالبد دارد حمار
ذهن انسان یک راز است. ذهن همهچیز را کنترل میکند. اما انسان میتواند با روشهای کنترلذهن زندگی خود را دگرگون سازد. متأسفانه گاهی به فعالیت عالی ذهن توجه نمیشود و فرد از خلاقیتهای هنری بازمیماند. بهعقیده ویلیامجیمز (William James، ۱۸۴۲تا۱۹۱۰) فیلسوف، پزشک و روانپزشک آمریکایی و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم، مغز انسان یک دینام هزار ولتی است که متأسفانه بیشتر از یک چراغموشی از آن استفاده نمیکنند. انسان میتواند با تغییر ذهنیت خود، زندگی خود را تغییردهد.
پیش ازاین در مقالههایی به اثر موسیقی کلاسیک بر ذهن و روان انسان اشاره کردهام. موسیقی میتواند انگیزهای برای تقویت روحیه و اعتمادبهنفس فرد باشد. حتی صدای نی چوپانان، گوسفندان را نیز آرام میسازد. مطالعه مستمر رفتار کسانی که روزانه ۲۰ دقیقه به موسیقی مناسب گوشدادهاند نشان داده است که پس از ۲ماه گوش دادن به موسیقی موردنظر از تنیدگی آنها کاستهشده و آرامش و اعتمادبهنفس چشمگیری کسب کردهاند. پژوهشهای متعدد روانشناسان مراکز دانشگاهی، مانند دانشگاه مکگیل (Mc gill) که یکی از قدیمیترین دانشگاههای کانادا است و نیز چندین دانشگاه مشهور دیگر، نشانداده است که موسیقی مناسب بر جسم و روان انسان اثر مشخص میگذارد و میتواند در مواردی اثر شفابخشی داشته باشد. موسیقی مناسب میتواند با ایجاد تغییر در امواج مغزی، عملکرد سایر اعضای بدن را متعادل و هماهنگ سازد.
موسیقی میتواند سطح استرس و تنیدگی را کاهش دهد و با کاهش تنیدگی آرامش ایجاد نماید. بر اساس این پژوهشها، موسیقی آرامبخش میتواند برای ایجاد آرامش پیش از عمل جراحی، حتی مؤثرتر از داروی دیازپام باشد. این بررسیها نشانداده است که انواعی از موسیقی کلاسیک میتواند سبب تولید و افزایش سطح سروتونین در مغز شود. براساس این یافتهها موسیقی مناسب میتواند با ایجاد نگرش مثبت در ذهن، از دلسردی و ناامیدی و اضطراب و افسردگی پیشگیری نماید. کمک به ایجاد خواب راحت و خوشبینی و ایجاد خلاقیت نیز میتواند از آثار موسیقی مناسب باشد. سروتونین (Serotonin)، بهعنوان یکی از مهمترین انتقالدهندهها و تعدیلکنندههای عصبی، مولکولی در مغز است که به یاختههایعصبی کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را باهم مبادله نمایند. این انتقالدهنده عصبی توسط نورونها ترشح میشود و در دو مرحله، به کمک آنزیم ۵هیدروکسیتریپتوفان دکربوکسیلاز Decarboxylase از ۲ تا ۵ هیدروکسیتریپتوفان و آن نیز با عمل آنزیم هیدروکسیلاز(Hydroxylase) از تریپتوفان موجود در غذاها سنتز میگردد و بهوسیله پلاکتهای خون به بافتهای مختلف بدن منتقل میشود. سروتونین براعمال مختلف بدن اثر میگذارد و در خوشخلقی و بدخلقی، غم و شادی، افسردگی و نشاط، خواب و بیخوابی، یادگیری و حافظه و آرامش و اضطراب و افسردگی نقش دارد. با کاهش سروتونین فرد خسته و افسرده میشود. بههمیندلیل در درمان افسردگی نیز داروهایی کاربرد دارد که عمل برخی از آنها در مغز، مهار بازجذب سروتونین و نوراپینفرین، با بلوک نمودن عملکرد انتقالدهندههای سروتونین و نوراپینفرین است و سبب افزایش سطح مغزی سروتونین و نوراپینفرین میشوند.
دانشمندانی که درباره چاکراهای بدن و فلسفه یوگا و اثر موسیقی بر ذهن انسان مطالعه کردهاند معتقدند که برخی از آثار موسیقی کلاسیک میتواند بر فعالیت چاکراها اثر مشخص و بارز بگذارد.
پیش ازاین در مقاله طب سنتی چین اشاره کردم که پرانا در پزشکی آیورودا (Ayurveda) مانند چی (Chi) در طب سنتی چین مایه زندگی، سلامتی و نشاط است و سطح آگاهی فرد به امواج این نیروها بستگی دارد. پرانا واژهای سانسکریت است که بهمعنای نیروی حیاتی میباشد. متخصصان یوگا براینباورند که پرانا یا همان انرژی حیاتی کیهانی که عامل هستی و بیداری انسان است از طریق نادیها در بدن منتقل میشود. در جریان انرژی پرانا، پنج عنصر اصلی یعنی خاک، آب، آتش، هوا و فضا دخالت دارند و کارکردهای بدن با این پنج نیرو کنترل میشود. شبکه پرانیک بدن در مراکزی بهنام چاکرا شکل میگیرند. چاکراها گردابهایی هستند که پرانای کیهانی را به گردش درمیآورند و توسط مجاری متعددی آن را در بدن توزیع میکنند. چاکرا نیز واژهای سانسگریت به معنای چرخ است. بهاینترتیب، چاکراها مراکزی از انرژی هستند که با حرکت چرخشی خود نیروی پرانا را در کالبدهای انرژی تنظیم میکنند. چاکراها، انرژی پرانایی را که از نادیها عبور میکند جذب نموده و توزیع و انتقال آن را تنظیم مینمایند. جهت و نحوه چرخش این گردابها در سلامتی و بیماری فرد اهمیت دارد.
هفت چاکرای اصلی در بدن انسان شناخته شده است. باتوجه به اینکه در این مقاله اثر کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون برای تعدیل چاکرای پنجم مورد بحث است، ناگزیر باید بهنام چاکراهای اصلی اشاره شود. چاکراهای اصلی بدن، که انرژی و آگاهی را انتقال میدهند عبارتند از:
مولاداهارا(Muladhara)، سوادهیستانا (Swadhisthana)، مانیپورا(Manipura)، برآناهاتا(Anahata)، ویشودها(Vishuddha)، آجنا(Ajna) و چاکرای ساهاسرارا(Sahasrara) ازجمله ۷ چاکرای اصلی بدن هستند. این چاکراها را به فارسی بهنام چاکراهایریشه(Root)، خاجی(Sacral)، شبکه خورشیدی(Solar plexus)، قلب(Heart)، گلو (Throat)، چشم سوم(Third eye) و تاج(Crown) میشناسند.
چاکراها را بهشکل گل نیلوفر (لوتوس) نشاندادهاند. تعداد گلبرگهای این گل در هر چاکرا متفاوت است، درواقع، وجود گلبرگهای متفاوت در گلهای نیلوفر (نماد چاکراها) و نیز رنگهای مختلف این مراکز انرژی، آنها را از هم متمایز میکند. بهاینترتیب نماد چاکرای اول یا چاکرای مولاداهارا، گلنیلوفری با چهار گلبرگ میباشد. چون این چاکرا با عنصر خاک (زمین) ارتباط دارد رنگ آن قرمز روشن است. سمبول چاکرای دوم، گل نیلوفری با شش گلبرگ میباشد و عنصر آن آب است. این چاکرا در امتداد استخوان خاجی (قاعده اندام تناسلی) قرار دارد و رنگ آن نارنجی یا شنگرفی است. مکان فیزیکی چاکرای مانیپورا، در بالاتنه مقابل ناف میباشد. رنگ این چاکرا، زرد است و سمبول آن گل نیلوفری با ده گلبرگ میباشد. عنصر چاکرای مانیپورا آتش است و ازاینرو مخزن گرما شناخته میشود. نماد چاکرای قلب یا آناهاتا که مرکز عشق و عشق ورزیدن است، گل نیلوفری با دوازده گلبرگ میباشد، عنصر این چاکرا هوا است و رنگ آن را سبز دانستهاند. چاکرای پنجم، مرکز تصفیهکننده است و جای آن در قاعده گردن میباشد. سمبول این چاکرا، گلنیلوفری با شانزده گلبرگ است. عنصر چاکرای حلق فضا یا اتر میباشد. این چاکرا فعالیت غدّه تیروئید، ریه، گلو و تارهایصوتی را در کنترل خود دارد و رنگ آن آبی-نقرهای است. نماد چاکرای پیشانی، یا چاکرای آجنا، گل نیلوفری با نود و شش گلبرگ است. این چاکرا بهعنوان چاکرای چشم سوم یا چاکرای گورو یا چاکرای رئیس نیز شناخته شدهاست، زیرا با غدّه هیپوفیز ارتباط دارد. این چاکرا با رنگهای نیلی-ارغوانی مشخص میشود. چاکرای تاج، یا چاکرای ساهاسرا را، جایگاه اشراق و آگاهی ناب و روح متعالی است. این چاکرا در فرق سر جای دارد و رنگ آن سفید و بنفش است. سمبول چاکرای تاج گل نیلوفری با هزار گلبرگ (۹۶۰ گلبرگ در تاج بیرونی) میباشد.
هفت چاکرای اصلی، یا هفت میدان انرژی هریک قابلیّت ویژهای دارد که بحث درباره آنها از حوصله این مقاله خارج است. البته علاوه بر هفت چاکرای اصلی، چاکراهای فرعی نیز شناخته شدهاند.
پیش از این اشاره شد که ترس و اضطراب و نگرانی و تنیدگی تعادل دستگاههای بدن را مختل مینمایند. این عوامل سبب بسته شدن چاکراها میشوند و ذهن و تن فرد را با اختلالات مهمی روبرو میکنند. مطالعات انجامشده نشان داده است که انواعی از موسیقی کلاسیک و نیز موسیقی عصر جدید میتواند بر عملکرد تمام دستگاهها و سیستمهای بدن اثربگذارد و آنها را به شکل هماهنگتر فعال سازد. برایناساس دانشمندان، برای بازکردن چاکراهای بستهشده روشهایی را پیشنهاد کردهاند. یکی از این روشها برای باز کردن چاکرای مسدودشده استفاده از اصوات مناسب میباشد. اصوات مناسب میتوانند با آزاد کردن انرژی طبیعی، دوباره هماهنگی لازم بین ذهن و بدن را به وجود آورند و سلامتی و آرامش را به فرد بازگردانند. در بین اصوات، موسیقی مناسب برای فعال کردن چاکراها نقش مهمی دارد. برای تنظیم فعالیت هر چاکرا و نیز باز کردن چاکرای مسدودشده موسیقی خاصی پیشنهاد شده است. در این مقاله ارتباط بین چاکرای پنجم و کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون مطرح است. چاکرای پنجم یا چاکرای ویشودها، به مثابه پلی بین چاکراها پایینتر و چاکرای تاج میباشد. بسته شدن این چاکرا میتواند اختلالات مهمی در ذهن و بدن فرد ایجاد نماید. قدرت بیان، ارتباط و الهام انسان به چاکرای گلو مربوط میشود. با مسدود شدن انرژی این چاکرا ارتباط بین ذهن و بدن مختل میگردد و تعادل احساسات و بیان آدمی به هم میخورد، ابراز وجود مشکل میشود و عملکرد روحی ناهماهنگ میگردد. یکی از راههای احیا کردن چاکرای پنجم استفاده از موسیقی مناسب است. پژوهشها نشان داده است که کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون میتواند فعالیت کمتر از حد چاکرای پنجم را تصحیح نماید و با ایجاد تعادل و هماهنگی بین مراکز انرژی، به آرامش و خلاقیت فرد کمک کند. کارشناسانی که به اثر کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون پرداختهاند معتقدند گوش دادن به این موسیقی کلاسیک میتواند فعالیت چاکرای پنجم را متعادل سازد و سبب ایجاد آرامش و درنتیجه مثبتگرایی و فعالیت و خلاقیت فرد گردد.
همانطور که اشاره شد موسیقیهایی که برای درمان و شفابخشی بهکار گرفته شدهاند همگی ریتم و پالس خاصی داشتهاند. ریتم و ملودی موسیقی کلاسیک بر کارکرد مغز اثر میگذارد و با ایجاد اثر مثبت روی ذهن، توانایی مثبتاندیشی به فرد میدهد و بر قوه تخیل او میافزاید. دراینمیان موسیقی کلاسیک بیشترین تأثیر را دارد. این موسیقی میتواند ذهن را آرام کند و روند بهبودی بیماران را تسریع نماید. موسیقی مناسب میتواند نگرانیها و تشویشها را کاهشدهد و ذهن را آرام و راحت سازد. این موسیقی در فرآیند تفکر و یادگیری انسان نیز تأثیر دارد و گوش دادن به آن ذهن را آزاد میسازد و به فرد کمک میکند تا بتواند با رضایت خاطر و سرعت بیشتر و شکل مناسبتر کار خودرا انجام دهد.
همانطور که پیش از این اشاره شد وقتی عاملی بتواند بر مغز انسان اثر بگذارد و سبب شود که مغز سروتونین تولید نماید، به انسان آرامش و نشاط دست میدهد. موسیقی مناسب کلاسیک و ریتم و ملودی آن سطح سروتونین تولیدی در مغز را افزایش میدهد و برحسب مقدار سروتونین تولید شده، احساس خوشی ایجاد میکند و فرد میتواند با احساس نشاط و شادابی بر فعالیت جسمی خود بیفزاید. درعینحال تولید میزان مناسب سروتونین در مغز، چرخه خواب فرد را نیز طبیعی و منظم میسازد که در نتیجه سبب ایجاد آرامش و افزایش کارآیی مؤثر میگردد. ریتم موسیقی، ضربانات طبیعی بدن، مانند ضربان قلب یا امواج آلفای مغز را نیز تحریک مینماید. ملودی موسیقی یا تعداد اصواتی که بهدنبال یکدیگر اجرا شدهاند به مثابه جرقههای شتابدهنده در مغز عمل میکند. چندین پژوهش دانشگاهی نشان داده است که پس از شنیدن موسیقی کلاسیک، مقدار سروتونین تولید شده افزایش یافته و این افزایش سروتونین، پالسهای اعصاب را برای برقراری حس شادمانی و رضایت و آرامش منتقل میکند. بنابراین سروتونین، بهعنوان یکی از مهمترین انتقالدهندهها و تعدیلکنندههای عصبی به یاختههایعصبی کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را با هم مبادله نمایند. درحالیکه کاهش سروتونین سبب بروز اختلال در خواب، افسردگی، خشم و رفتارهای تهاجمی و ستیزهجویی میگردد. درواقع با کاهش سروتونین فرد خسته و افسرده میشود. بههمیندلیل در درمان افسردگی نیز داروهایی کاربرد دارد که عمل برخیاز آنها در مغز، مهار بازجذب سروتونین و نوراپینفرین، با بلوکنمودن عملکرد انتقالدهندههای سروتونین و نوراپینفرین است و سبب افزایش سطح مغزی سروتونین و نوراپینفرین میشوند.
سرانجام اینکه، لودویگ فان بتهوون (Ludwig van Beethoven) درسال ۱۷۷۰ میلادی در بُن آلمان به دنیا آمد و درسال ۱۸۲۷ درگذشت. بتهوون درسال ۱۷۹۲ میلادی از بُن آلمان به وین رفت. آثار بتهوون، که از سال۱۸۰۳تا۱۸۱۱ میلادی خلق شد عظمت و ژرفایی دارد که فراتر از آثار هر هنرمند دیگری در جهان شناخته شده است. در واقع کسی در زمانی به این کوتاهی، آثاری با این عظمت را خلق نکرده است.
کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون (معمولاً کنسرتوها را با اسم ساز اصلی میشناسند) که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت از سهموومان Movements (معمولاً کنسرتو۳ موومان دارد، موومان بخش کاملی از یک اثر بزرگتر موسیقی ـ مانند فصلی از یک کتابـ است که خود آغاز و انجامی دارد) تشکیل شده است. این سه موومان عبارتنداز:
Allegro
Adagio un poco moto
Adagio un poco moto
که در مقاله دیگری همراه با بررسی نقش آثار موسیقی باخ در ایجاد آرامش به آنها اشاره میشود.
منبع: پزشکی امروز