دکتر مهدی نوری .F.R.C.P
پای مسیحا که جهان مینبشت بر سر بازارچهای میگذشت
گرگ سگی بر گذر افتاده دید یوسفش از چه بدر افتاده دید
بر سر آن جیفه گروهی نظار بر صفت کرکس مردارخوار
گفت یکی وحشت ایـن در دماغ تیرگی آرد چو نـفس در چراغ
وان دگری گفت نه بس حاصلست کـوری چشمست و بلای دلست
هر کس ازآن پــرده نوائی نمود بر سر آن جیفه جفائی نمود
چون به سخن نوبت عیسی رسید عیب رها کرد و به معنی رسید
گفت ز نقشی که در ایوان اوست در بسپیدی نه چو دندان اوست
وان دو سه تن کرده ز بیم و امید زان صدف سوخته دندان سپید
«نظامی گنجوی»، حدود ۸۵۰ سال پیش، در مخزنالاسرار خود انسان را به خودشناسی، خداشناسی و گزینش ویژگیهای پسندیده اخلاقی فراخوانده است. داستان عیسی یکی از بخشهای مخزنالاسرار میباشد که در آن چهره پرشفقت و دید مثبت حضرت عیسی نشان داده شده است. عیسی (ع) با تفکر مثبت به امور نگاه میکرده و با آن نگرش از لحظهاش خشنود بوده است. در جامعه امروزی نیز بسیاری از مردم الفاظ و عبارتهای خود را بهشکل منفی بیان میکنند و رخدادهای زندگی را با دید منفی مینگرند. درمقابل اشخاصی هستند که با تفکر مثبت برای خود و اطرافیانشان خوشبینی و امید ایجاد میکنند.
به برخیازاین واژهها و جملهها دقت بفرمایید: چه روز بدی! ما شانس نداریم، الهی بمیرم! نمیری الهی! ای بد نیستم! هستم! چقدر قیافهات خسته است! سایهات از سر بچهها کم نشه! دستت درد نکنه! چرا سرحال نیستی! خدا بد نده! ای وای چرا رنگت پریده! و عمرت مثل گل نباشه ازجمله این کلمات منفی بشمار میآیند. اینها همگی الفاظ منفی هستند که ریشه در تفکر منفی (Negative Mind) دارند و هرروز در محاوره شنیده شده و بار منفی ایجاد میکنند.
وقتی شما در پاسخ احوالپرسی با ناله و اندوه میگویید که: ای هستیم! هم خود را ضعیف و ناتوان حسمیکنید و هم بهسوی مخاطبتان انرژی منفی ارسال مینمایید. شما اگر بگویید خیلی خوبم، هم نتیجهای مثبت برای خودتان دارد و هم مخاطب شما را خوشحال میکند. شما بهجای جمله نمیری الهی که بار منفی دارد، میتوانید بگویید زنده و پاینده باشی.
واژهها و عبارتهایی که منفینگرها بهکارمیبرند میتوانند انرژی منفی را به افراد مخاطب نیز منتقل نمایند. فکر منفی (Negative thought)، نگرش منفی و بیان کلمات منفی، نیروی منفی بهسمت شخص میفرستند و او را بهسمت تفکرمنفی و نگرانی ترغیب میکند. درواقع فرد منفیاندیش با ترس از شکست، طرز تفکر خود را به همنشینان خود نیز انتقال میدهد. ازاینرو میتوان تفکر منفی را نیز مانند اندیشه مثبت (Positive thought) مسری دانست. اینکه توصیه شده است از همنشینی با افرادی که افکار منفی را منتقل میکنند دوری شود، برای این است که القای منفیگرایی میتواند در فرد مقابل تأثیر بگذارد و در اثر همنشینی اهمیت فکر مثبت را کاهشدهد. درمقابل، فردی که با ذهن مثبت به امور مینگرد، همواره با خوشبینی و امید به موفقیت، شادی، آرامش و سلامت میاندیشد و با میل و رغبت به فعالیت میپردازد و با شناخت شایستگی و استعدادهای خود در جامعه ظاهر میشود. انسان مثبتاندیش ناکامیها و شکستهای زندگی را نیز با روی خوش میپذیرد و به جای دلیلتراشی و فرافکنی میگوید به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست و برای جبران شکست و رسیدن به موفقیت بانگاهی مثبت و سازنده تلاش میکند.
اما منفیگرایان که نکات منفی را میبینند، زندگی و دنیا را برای خود و البته گاهی برای نزدیکان خود سرد و بیروح میسازند و گمان میکنند کهمعنای خلقت انسان در منفیبافی است. افراد منفینگر، آینده روشنی برای خود تصورنمیکنند و به توجیه اشخاص مثبتنگر نیز اعتقادی ندارند. بسیاری ازاین منفیگرایان میل ندارند که نزدیکان و مخاطبانشان مثبتاندیش و خوشبین باشند. برخی ازاین افراد نسبتبه اشخاصیکه میخواهند رفتار منفیگرایانه آنها را تغییردهند بدبین و بیاعتماد هستند و اگر بتوانند خشم و عصبانیت خود را نیز نمایان میسازند.
در مقاله پیش که به اثر دو آسانا پرداختم، نشان دادم که با تفکر مثبت، از نفوذ فشارها و ایجاد تنیدگی کاسته میشود و فرد میتواند با آرامش زندگی کند و درمقابل، شخصی که تفکر منفی دارد، با نگاه منفی خود، حتی بیش از اثر واقعی استرس، به غمگینی و اضطراب و افسردگی خود میافزاید. در ذهن و نگاه منفی، خوشبینی و اراده و تمرکز و اعتمادبهنفس کاهش مییابد. درحالیکه تفکر مثبت، ظرفیت و توانایی فرد برای مقابله با فشارهای روانی را افزایش داده و با افزایش نیروی سازگاری از پیامدهای تنیدگی میکاهد. با ریشه گرفتن تفکر مثبت در فرد، درجه اعتمادبهنفس او افزایش مییابد و شخص میتواند با خونسردی و آرامش واقعیتهای منفی خود را نیز بپذیرد و برای مشکلات زندگی چارهجویی نماید و به اصلاح حالتهای ناپسند و منفی بپردازد.
مثبتاندیشان اعتقاد دارند که برای حل مشکلات زندگی راهی وجود دارد و میتوان با اراده و تلاش و خوشبینی مشکل را حل نمود. افرادی که به زندگی نگاهی مثبت دارند، مشکلات را با انرژی مثبت و اعتمادبهنفس حل میکنند. آنهایی که با دیدی مثبت به کار میپردازند با فراگرفتن روشهای ایجاد تمرکز و کنترل ذهن میتوانند از پس گرفتاریها برآیند و بدون دلواپسی و اضطراب به نتیجه برسند. حتی اگر با تمام تلاشی که میکنند به نتیجه دلخواه نیز نرسند دلتنگ و افسرده نمیشوند. این افراد شکست در زندگی را امری طبیعی میدانند و ازاینرو اگر در پیشبرد برنامههای خود با شکست مواجه شوند، به افکار منفی روی نمیآورند. اشخاصی که دیدگاهی مثبت به امور دارند همواره با یافتن راههای درست مانند ورزش، مدیتیشن و مراقبه، به کاهش استرس و پیشگیری از اضطراب و افزایش نشاط خود میپردازند و درواقع برای دور کردن افکار منفی تمرین میکنند. برعکس منفیگرایان که اعتمادبهنفس کافی ندارند و در هر شکست نومید و دلشکسته میشوند، با تجربه تلخی زانوی غم را بغل کرده و در لاک خود فرو میروند. مثبتاندیشان میدانند که زندگی انسان از سازگاریها و ناسازگاریها ترکیب شده و ناکامی و شکست در مرحلهای از زندگی را نباید پایان زندگی دانست. آنها مسئولیتپذیرند و رفتاری سنجیده و درست از خود نشان میدهند و عزت نفس خود را نیز به خطر نمیاندازند.
اگر انسان بتواند به این نتیجه برسد که افکار و اندیشههایش تا چه اندازه میتواند در موفقیت و پیشرفت و یا ناکامی و شکست او مؤثر باشد و بیاموزد که چگونه میتواند ذهن خود را از افکار منفی تخلیه کند و بهجای آن به تفکرمثبت بپردازد، بسیاری از مشکلات زندگی در جامعه برطرف میشود. فرد مثبتاندیش به کارآیی و توانایی خود اعتقاد دارد و میداند که با تلاش و امید و نگرش مثبت به رخدادها در کارهایش موفق میشود. هرچند به احتمال شکستهایی نیز میاندیشد. افرادیکه تفکر مثبت دارند آمادهاند تا شخصاً مسئولیت آنچه را در زندگی آنها رخ میدهد برعهده بگیرند. این افراد به دلیلتراشی نمیپردازند و عوامل خارجی را در شکست خود دخالت نمیدهند و با خوشبینی و انرژی مثبت و سازنده به بازسازی و اصلاح شرایط نامناسب میپردازند و با امید و اعتمادبهنفس برای خوشبختی و سعادت تلاش میکنند. اما منفیگرایان همیشه با ترس و تردید، نگران شکست و ناکامی هستند و اگر تلاشی نیز بکنند با یأس و ناامیدی به نتایج کار مینگرند. در روز امتحان، دانشجویی که درسش را نیز خوب بررسی کرده بود، میگفت: «میدونم در امتحان موفق نمیشم، استاد سختگیره، خیلی دلشوره دارم، نگرانم!» هنگامیکه انتقال انرژی منفی او را به اطرافیان این دانشجو حس کردم به او گفتم اگر بگویی: «من که تلاشم را کردهام و آماده شرکت در آزمونم و با اعتماد به هوش و حافظهام و عنایت خداوند موفق خواهمشد» بهتر نیست؟
تحقیقات متعدد دانشگاهی که روی دو گروه مورد بررسی به عمل آمده، نشان داده است که مثبتنگری کیفیت زندگی را بهبود میبخشد و بهطورمحسوس از شدت استرس و اضطراب و افسردگی میکاهد. باتوجه به نتایج برخی از پژوهشها میتوان تأکید کرد که آموزش مثبتنگری میتواند کارآیی تحصیلی نوجوانان و جوانان را افزایش داده و بر موفقیت آنها بیافزاید.
افرادی که تفکر منفی دارند، در پی اندیشه و گفتاری هستند که با نوع تفکر آنان همخوانى داشته باشد. بیشتر آنها با اندیشه و برداشت خود دنیا را تیره و تار میبینند و با ناامیدی به آینده مبهم مینگرند و هر روز بر نگرانی و اضطراب خود میافزایند. درواقع اشخاصی که بهجای دید مثبت و سازنده نگاهی منفی و تیره به حوادث زندگی دارند، زندگی خود را چنین میبینند:
ناخن خویش همی بیند و پندارد تیغ دست بر مژه خود مالد و انگارد مار
سایه خویش همی بیند و بگریزد ازو گوید این لشکر میرست که آید به قطار
شفق از چرخ همی بیند و فریاد کند کز پی سوختنم میر بـرافروخته نار
هرکجا سرو بنی بیند ازو گردد دور کز پی کشتن من میر برافراخته دار
گاه از کوه کند رم که بـه فرمان امیر سخت ترسم که پلنگم بدرد در کهسار
گاه از بحر گریزد که بفرموده او حمله بر جان من آرند نهنگان ز بحار
(قاآنی)
با توجه به اینکه در درون هرانسان، نیروی عظیمی نهاده شده است که با باور داشتن آن و تلقین به خود و اعتمادبهنفس میتواند مقدار زیادی ازآن نیرو را آزاد نماید، حداقل هر فردی میتواند برای بیرون راندن افکار منفی از ذهن، از تلقین استفاده نماید و با توجه بهاینکه تلقین نقش مهمی بر ذهن دارد، بتدریج اعتمادبهنفس خود را افزایش داده و افکار منفی را کنار بگذارد. درواقع اگر هرانسانی شهامت این را داشته باشد که بهجای جمله «من نمیتوانم» یا عبارت «این کار از عهده من خارج است» بگوید «من میتوانم» و یا «سعی میکنم از عهده آن برآیم»، اولین گام را برای خارج کردن افکار منفی از ذهن برداشته است. با عنایت به این نکته که انسان همان است که میاندیشد و آدمی میتواند مثبت بیندیشد و یا افکار منفی داشته باشد، هر فردی میتواند با دگرگون کردن شناخت منفی خود به جهت مثبت، دیدگاههای منفیگرایانه خود را تغییرداده و با درک ارزشهای مثبتنگری، با تفکرمثبت و مبتنی بر واقعیت در جامعه زندگی کند. با بررسی جنبههای روانشناختی مثبتاندیشی و منفیگرایی، میتوان به افراد منفینگر کمک کرد تا در نگرشهای خود تجدیدنظر نموده و بهسوی تفکر مثبت و تجسم خلاق گام بردارند. درواقع باید با دگرگون کردن شناخت منفی فرد به جهت مثبت، او را به سوی تفکر مثبت و مبتنی بر واقعیت هدایت کرد تا بتواند با سازگاری معقول برای آسایش خود و اطرافیانش بهدرستی تلاشنماید.
منبع: پزشکی امروز