بسم الله الرّحمن الرّحیم
رسوم و عاداتی که خداوند برای بندگانش گذاشته- بندگان مخلص و پاکش- نماز و روزه و مسجد و امثال اینهاست ولی بسیاری از اینها و تمام اینها درواقع یک صورت دیگری هم، صورت شیطانی هم دارد. یعنی شیطان حرفهایش در شکل و در داخل نماز قرار داده و در داخل روزه قرار میدهد و امثال اینها. نماز جماعت از عباداتیست که خیلی مورد علاقهی خداوند است ولی بسیاری از این نمازهای جماعت ظاهراً موجب علاقهی خداوند باید باشد ولی در معنا عامل شیطانیست… در مورد مساجد، البته فرموده است: «مساجد لله». بعد جای دیگری هم فرموده است که: «کلیهی زمین را برای شما طهور قرار دادیم» یعنی همهجا مسجد است. در مساجد هم خب منتها از اول، مسلمین زمان پیغمبر هم عده چون زیاد بود و همه میخواستند در یک جای مشخصی به زیارت پیغمبر برسند و نماز در اقتدای ایشان بکنند، این است که دستور فرمودند محلهایی را بهنام مسجد قرار دادند، و این اسم مسجد همینجور ماند. اولین مسجدی که خود مسلمانها ساختند در مدینه بود؛ «مسجدالنبی»، مسجدی که منزل پیغمبر هم بود، سالن بزرگ، داخلش نماز جماعت هم بود. این که ما الان مسجدالنبی میگوییم در زیارتهای خودمان، همین مسجدی… در این زمان یکی از بزرگانِ دشمنِ اسلام میخواست پایگاهی داشته باشد و به اسلام حمله کند. با خودشان فکر کردند هر راهی که گذاشته بودند نتوانست به نتیجه برسد، گفتند: مسجدی درست کنیم. مدینه خب شهر کوچکی بود- حالا هم هست- شهری نیست که از این طرف به آن طرفش زحمت داشته باشد، نه. ولی معذلک اینها بهعنوان این که ما در این طرفِ شهریم و وقت نداریم، نمیتوانیم پاشیم برویم آن سر شهر در آن مسجد نماز بخوانیم، اینجا مسجدی ساختند، جایی بهعنوان مسجد به امامت و ریاست همان کسی که میخواست این کار را بکند. اسامیشان را نمیدانم، همه اسامی نوشتهاند ولی چون لغات عربیست و صورت خاصی دارد من یادم نمیماند ولی درواقع شاید حیفم میآید حافظهام را برای حفظ نام معاویه و فرزندانش و امثال اینها بکنم. بههرجهت پیغمبر هم وقتی پرسش میکرد این مسجد چیه؟ عرض کردند: چون راه دور است ما اینجا را ساختیم که در اینجا جمع بشویم نماز بخوانیم. پیغمبر ظاهراً اول خوشحال شد. در عالم ظاهر، این یک کمکیست به اسلام. تا در آخرین لحظه و وقتی که قرار بود مسلمین بروند به آن مسجد نماز بخوانند، عدهای هم در مدینه آماده شده بودند و پیغمبر هم فرمود که در رکاب ایشان- رکاب پیغمبر- بروند و آنجا نماز بخوانند. در آن آخرین لحظه آیاتی آمد. خداوند همیشه مراقب بندگانش بود و بهخصوص پیغمبران. اول مانع نشد پیغمبر. برای اینکه پیغمبر هم به قول خودش «انا بشر مثلکم». بررسی کرد دید ظاهراً کار بسیار خوبیست، ولی در آن آخرین لحظه که آماده شده بود با سایر مسلمین بروند وحی آمد. آیاتیست، آیاتش یادم نیست حالا، صریحاً هست به نام آیات مسجد ضرار، یعنی مسجدی به قصد ضرر زدن. این حضرت همان عدهای که میخواستند بروند در آنجا نماز بخوانند، بیل و کنگ برداشتند رفتند و همان مسجد را خراب کردند. تفاوت این مسجد ضرار با مساجد دیگر در نیت چیز بود. ببینند در آن مسجد اگر نمازی خوانده میشد برای ضرر زدن به مسلمین بود. اگر نمازی خوانده میشد در خطبههای بعد از نماز، بدگویی از پیغمبر و اسلام و اینها داشتند. این هست که آن مسجد، مسجد ضرار نامیده شد. به این طریق پیغمبر یک راه دیگری از دشمنیهای دشمنان را جلوه داد که مردم بشناسند. در حالی که امت پیغمبر و موحدین اینها فراوان بودند، قرنها از قبل وجود داشتند، گفتند اینها نه، ما خودمان مسجدی میسازیم، که مسجد ضرار بود. در اینجا ریختند و مسجد را، آن مسجدی که به نام مسجد ضرار بود و ساخته بودند به قصد ضرر زدن، آن را خراب کردند و مسجدی که قبل از آن بود و مساجدی که پیروان یهود داشتند کافی ندانستند به ظاهر و آنجا را… این بسته به نیتهاست. نیتها اگر برای خدا باشد مسجد ضرار را خاموش میکند و نمیگذارد که دیگری حمله کند به مسجد ضرار… بههرجهت در تاریخ اسلام تمام وقایعی که در آن زمان اتفاق افتاده بود و میخواست اتفاق بیفتد نشان داده شده بود که مسلمین عملاً ببینند. انشاءالله خداوند مسجد ضراری جلوی راه ما نگذارد. نیتهای ما را چنان پاک و خالص کند که زمام ضرارها را از بین بردارد. انشاءالله.
با اجازهی همهی آقایان و امید به این که خداوند به همهی ما شفای روحی و جسمی در همهحال عطا فرماید و در این بحران اجتماعیای که امروز اتفاق افتاده ما را حفظ کند، همانجوری که همیشه حفظ کرده، بندگانش هستیم و تمام بندگان مخلوق خودش را که در این کره آفریده است به راه راست هدایت کند و زندگی آرام بهشون عطا کند تا قهراً متوجه خداوند بشوند، انشاءالله خداوند همهی ما بندگان و بندگان عام خداوند را هدایت کند، انشاءالله.