اماکن مقدس دراویش و خانقاهها یا حسینیههای ایشان که معمولا محل تجمع و عبادت اعضای این فرقه است معمولا از ارزش تاریخی و فرهنگی برخوردار است و تخریب این مکانها باعث از بین رفتن بخش بزرگی از سرمایههای تاریخی کشور خواهد شد؟
شهرگان: در هفتهای که گذشت برخی رسانهها و منابع خبری غیردولتی در ایران از بازداشت تعداد 100 نفر از دروایش فرقه گنابادی خبر دادند. بر اساس این اخبار و گزارشها روز شنبه سوم اسفندماه و در پی تجمع اعضای این فرقه در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی بیش از صد تن از آنان توسط نیروهای امنیتی و گارد ضد شورش بازداشت شده و روانه زندان اوین شدند. این تجمع در حالی برگزار شد که دراویش قصد داشتند تا در اعتراض به تخریب حسینیه گنابادیهای اصفهان، به نمایندگان مجلس شکایت کنند.
گفتنی است که حسینیه دراویش نعمتاللهی که در در تخت فولاد اصفهان واقع شده، طی چند روز گذشته تخریب شد. در حالی که مجالس دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی شهر اصفهان سالها بود که در این حسینیه برگزار میشد و بار دیگر اعضای این فرقه شاهد برخورد با اماکن مذهبی خویش بودند. اقداماتی که در طول چند سال گذشته در سایر شهرهای ایران از جمله شهر قم و شهر بروجرد هم رخ داد.
به هر حال علیرغم اینکه دراویش گنابادی بر اساس تعالیم خویش از سیاست دوری جسته و کاری هم با حکومت و قدرت سیاسی مستقر در کشور ندارند اکنون تجمعات این فرقه صوفی گرایانه به یکی از مسائل مهم و پر سر و صدای امنیتی و حقوق بشری در ایران تبدیل شده است. مسئلهای که علاوه بر واکنشها و نارضایتیهای داخلی بازتابهای جهانی و بینالمللی را هم با خود خواهد داشت. دروایش روانه زندان شدهاند و خانقاه آنان هم خراب شده است در حالی که دراویش در تاریخ ایران همواره از جایگاه و منزلت قابل توجهی برخوردار بودهاند و با نگاهی کوتاه به ادبیات کهن این کشور میتوان گفت تعالیم آنان برای زندگی صوفی گرایانه بیشترین تاثیر را در شکلگیری شخصیت شعرا و ادیبان فارسی زبان داشته و حتی تعدادی از چهرههای درخشان و ماندگار آسمان فرهنگ و ادب ایران همچنان با لقب شیخ که یکی از مراتب دراویش است خوانده میشوند. بزرگانی مانند شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، شیخ ابوسعید ابوالخیر و یا شیخ حسن خرقانی و حتی شیخ ابوالنصر فارابی و دیگرانی که هر یک ستارهای درخشان به شمار میروند.
افکار عمومی در ایران با آرا و اندیشههای فرقه گنابادی دراویش ایران و تفاوت عقاید ایشان با سایر فرقههای دیگر صوفی مسلک آشنایی کامل ندارد اما به یقین اغلب ایرانیان از دراویش تصویری آرام و گوشهنشین را به خاطر دارند که در خلوت به دنبال کسب معرفت و نزدیکی به وجود خداوند هستند. آنان در تعالیم خویش که برگرفته از آموزههای دینی و اسلامی و همچنین رفتارهای نیک و جوانمردانه ایرانیان است منش انسان مدارانه همراه با خداجویی و خداپرستی را تجویز میکنند و همین آموزهها باعث میشود تا آنان از رفتارهای خشن و خشونتورزی دوری کرده و در حالی که امروز غرب اهالی مشرق زمین را به خشونتورزی ناشی از بنیادگرایی دینی متهم می کند، چهره ای مهربان و سیمای آرامی از یک سلسله تعالیم دینی و تاریخی را به نمایش بگذارند.
در اینجا قصد قضاوت درباره چگونگی خداپرستی و روشهای معرفتجویانه و همچنین طریقت دراویش وجود ندارد، اما رفتارهای انجام شده با این هموطنان که از سوی دیگر همانند اغلب مردم ایران مسلمانند و در طریقیت خویش بیش از دیگران به انجام وظایف دینی مقید هستند چندین پرسش را در اذهان ناظران بیطرف به وجود میآورد.
نخست اینکه چرا دراویش علیرغم اعتقاد به مبانی دینی و تاکید بر انجام وظایف شرعی خویش و همچنین وفاداری به کشور اجازه فعالیت آزادانه ندارند؟ از سوی دیگر چرا اعضای این فرقه که میتوانند به عنوان حافظان بخشی از میراث فرهنگی و آموزههای عرفانی ایران باشند نمیتوانند به صورت راحت و بدون دغدغه با نمایندگان مجلس که وکلای ملت به شمار میروند دیدار کرده و مشکلات خود را مطرح کنند؟
اماکن مقدس دراویش و خانقاهها یا حسینیههای ایشان که معمولا محل تجمع و عبادت اعضای این فرقه است معمولا از ارزش تاریخی و فرهنگی برخوردار است و تخریب این مکانها باعث از بین رفتن بخش بزرگی از سرمایههای تاریخی کشور خواهد شد؟ به راستی با چه اهدافی این اماکن تخریب میشود؟
پرسش ساده در آخر اینکه درویش آزاری با کدام منطق و سیاستی پیگیری میشود؟ و در کشوری که زادگاه صوفیان و عارفان بوده است چرا باید در چشم درویش خاک پاشید و او را روانه محبس کرد؟
نویسنده : مسعود باستاتی/ تهران
منیع : شهرگان