Search
Close this search box.

سلامت روان؛ فرد یا جامعه؟!

salamat ravan khanevadeh96دکتر حسن فلاح‌پور – روانپزشک و جامعه‌شناس و عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران

 بر اساس تعریف سازمان جهانی سلامت، سلامتی به مفهوم رفاه و آسایش جسمی، روانی و اجتماعی است و صرفاً عدم وجود بیماری جسمی نمی‌تواند به معنای سلامتی کامل باشد؛ چه‌بسا افرادی که ازنظر جسمی سالم هستند ولی از سلامت کامل برخوردار نیستند.

سلامت روان که یکی از ابعاد مهم سلامتی است هرگز به معنای نداشتن اختلال روان نیست بلکه وضعیت روانی‌ای است که فرد می‌تواند با بروز استعدادهای فردی خود ضمن انطباق با شرایط استرس‌زا، مولد بوده و از مشارکت اجتماعی مناسبی برخوردار گردد. سلامت روان موضوعی چندبعدی است و نیازمند توجه به مؤلفه‌های روانی و اجتماعی در کنار مؤلفه زیستی است. سلامتی، یکی از حقوق عمده انسانی است و همه انسان‌ها حق دارند که به منابع اساسی برای تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی دسترسی داشته باشند.

ابعاد مختلف سلامتی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و نقص یا فقدان هر یک از این ابعاد می‌تواند جنبه‌ای از سلامتی را مورد آسیب قرار دهد. بدون شک سلامت روان تحت تأثیر عوامل زیادی ازجمله عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز سلامت جسمی قرار دارد. نابسامانی در هرکدام از این عوامل می‌تواند باعث بروز و شعله‌ور شدن اختلال روان شود.

اما سؤالی که ممکن است در اذهان نقش ببندد این است که چرا در مواجهه با ناملایمات زندگی، برخی زودتر از سایرین به اختلالات روانی مبتلا می‌شوند و آیا احتمال ابتلا در همه افراد یکسان است؟ در پاسخ باید اذعان کرد که افراد استعدادهای متفاوتی دارند و حتی اعضای یک خانواده هم در مواقع بحرانی، شبیه به یکدیگر واکنش نشان نمی‌دهند؛ ازاین‌رو برخی از ما استعداد بیشتری برای ابتلا به اختلالات روان را در وجود خودمان داریم و ممکن است زودتر از بقیه به یکی از آن‌ها مبتلا گردیم.

بر اساس آخرین تحقیقات وزارت بهداشت، شیوع اختلالات روان بین افراد ۱۵ تا ۶۵ ساله‌ بدون احتساب اختلالات شخصیتی، ۲۴درصد است و از هر ۴ ایرانی یک نفر مبتلا به اختلالات روان (در گستره خفیف تا شدید) است.

اختلالات روان، زمانی شکل می‌گیرد که عملکرد طبیعی فرد در حوزه افکار، احساسات و رفتار دچار نقصان شده و موجب کاهش عملکردهای روزمره شود. به‌عنوان‌ مثال اگر خانم خانه‌داری دچار اختلال روان شود دیگر نمی‌تواند برنامه‌های روزمره خود را با کیفیت سابق انجام دهد و افراد شاغل نیز ممکن است که با ابتلا به اختلال روان، دچار کاهش تمرکز و افت روحیه شوند. همچنین علائم اختلال روان در افراد با سنین بالاتر ممکن است که با کاهش حافظه و متعاقب آن کاهش عملکرد بروز کند.

بر اساس گزارش جهانی خوشبختی که سال ۲۰۱۷ منتشر شد، بین ۱۵۵ کشور، ایران در رتبه ۱۰۸ قرار دارد. این شاخص نشان‌دهنده سطح شادمانی و احساس خوشبختی است و آن‌طور که به نظر می‌رسد، کشور ما وضعیت مطلوبی ندارد. از طرف دیگر، اختلال روان نیز مفهوم گسترده‌ای داشته و با تصوری که در ذهن عموم نقش بسته است تفاوت‌های زیادی دارد. با این اوصاف، باید در راستای ارتقای فرهنگ سلامت اهتمام بورزیم و با افزایش آگاهی عموم شرایطی را فراهم آوریم که افراد در صورت بروز علائم اولیه از ناخوشی‌های روان، زودتر به روانپزشک مراجعه کنند و تا زمان بروز علائم شدید مراجعه به درمانگر را به تعویق نیندازند.

نکته قابل‌ توجه این است که خود فرد پیش از سایرین برخی از خفیف‌ترین علائم اختلال روان را به‌خوبی احساس می‌کند. چنین فردی درک می‌کند که دیگر روحیه قبلی را ندارد، سرحال نیست، اضطراب دارد، وسواس پیداکرده است و حالش خوب نیست. ولی متأسفانه به خاطر آن‌که سواد سلامت پایینی دارد، تصور می‌کند که اختلالاتی ازاین‌دست باید خودبه‌خود بهبود یابند و نیاز به درمان ندارند. درحالی‌که اختلالات روانِ درمان‌نشده و سرکوب‌شده به‌ مرور زمان شدت یافته و در نهایت درمان‌های طولانی‌تر و بیشتری را می‌طلبند.

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در برخورداری از سلامت روان، سواد سلامت است؛ بدین معنی که افراد بتوانند اطلاعات بهداشتی و درمانی مناسب را دریافت نموده و آن را برای حفظ سلامتی، پیشگیری از بیماری و بهبود روند درمان به‌کار گیرند. البته در دنیای امروز و با توجه به فعالیت گسترده رسانه‌های جمعی، توجه به این شاخص نسبت به قبل پررنگ‌تر شده است و بر اساس آخرین آمار، ۴۴ درصد از مردم از سواد سلامتی محدودی برخوردار هستند.

برای بهبود سلامت روان جامعه، در وهله نخست باید سطح سواد سلامت مردم افزایش یابد و هرکسی تا حد زیادی علائم اختلالات روان را بشناسد. همچنین همه ما نسبت به خود، خانواده و اطرافیان مسئولیم و باید با مشاهده علائمی از کاهش سلامت روان جهت تشخیص به پزشک متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) مراجعه کنیم. این در حالی است که درمان برخی از اختلالات روان خفیف، نیاز به تجویز دارو ندارد و فرد با رفتاردرمانی و روان‌درمانی بهبود می‌یابد.

اگر اختلالات روان نیز مانند سایر بیماری‌ها دیر تشخیص داده شود و عود کند، ممکن است برای درمان نیاز به بستری شدن باشد. کدامیک از ما زمانی که به بیماری‌های جسمی مثل دیابت و فشارخون بالا مبتلا می‌شویم، به خود اجازه می‌دهیم که درمان دارویی را بدون نظر پزشک و خودسرانه قطع کنیم؟ روند درمان اختلالات روان نیز به همین منوال است؛ قطع خودسرانه دارو و بدون مشورت پزشک ممکن است که اختلال را مزمن کند و آن را در زمره بیماری‌هایی قرار دهد که نیاز به درمان نگه‌دارنده دارند. البته همه اختلالات این‌طور نیستند و درصد بالایی از اختلالات روان با دوره درمان چندماهه بهبود می‌یابند.

مفهوم سلامت اجتماعی نیز تعابیر گوناگونی دارد که به سه رویکرد کلی تقسیم می‌گردد؛ اولین تعبیر از آن جنبه‌ای از سلامت فردی در کنار سلامت جسمی است که شامل خصوصیات فردی برای سازگاری و مشارکت اجتماعی است و گویی بخشی از سلامت روان است.

تعبیر دیگر از سلامت اجتماعی به مفهوم مناسب بودن شرایط اجتماعی مؤثر بر سلامت است که شامل کاهش فقر، تبعیض و بیکاری، بهبود آموزش، شرایط محیطی و غیره است و تعبیر دیگر نیز به معنای جامعه سالم است.

از نظر قانون، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی متولی سلامت است ولی تحقیقات نشان می‌دهد که فقط ۲۵درصد از سلامتی افراد تحت کنترل وزارت بهداشت قرار دارد و ۷۵ درصد مابقی را عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت ازجمله نوع شغل، سطح درآمد، دسترسی عادلانه به امکانات، سواد سلامت، فقر و بیکاری، آلودگی‌ها، ترافیک و… تعیین می‌کند؛ درواقع ارتباط بین وزارت بهداشت و سایر ارگان‌ها اجتناب‌ناپذیر است و خوشبختانه از سال ۱۳۹۵، معاونتی تحت عنوان معاونت اجتماعی در سطح وزارت بهداشت راه‌اندازی شده که تاکنون قدم‌های مثبتی برای ساماندهی و هماهنگی بین ارگان‌های مختلف دخیل در سلامت برداشته است.

جامعه ما از نظر برخورداری از مؤلفه‌های سلامت اجتماعی، ایده‌آل نیست و سطح این مؤلفه‌ها و میزان دستیابی آحاد جامعه به آن‌ها باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه این عوامل روی سلامت روان تأثیر مستقیم می‌گذارند و تحقیقات نشان می‌دهد که ارتباط مستقیمی بین متغیر فقر و اختلالات شایع روان وجود دارد؛ به عبارتی اگر مؤلفه فقر و افزایش روزافزون آن در برخی جوامع نادیده گرفته شود، هرچقدر هم که اقدامات مطلوبی در راستای درمان اختلال روان صورت بگیرد، درنهایت درمان کامل صورت نگرفته است. ازاین‌رو هر اقدامی برای بهبود وضع سلامت روان بدون کاهش فقر، نابرابری و بیکاری، کم‌اثر خواهد بود.

بر اساس تحقیقات انجام‌شده، فقر و محرومیت اجتماعی-اقتصادی، خطر افسردگی و دیگر اختلالات روان را یک و نیم برابر می‌نماید؛ نابرابری با افزایش جرم، به‌ویژه جرم‌های خشن همراه است و بیکاری ابتلا به اختلالات روان و اعتیاد را دو تا چهار برابر افزایش می‌دهد.

فرهنگ یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های شناخت یک جامعه است و رسانه‌ها نقش بسیار پررنگی در شکل‌گیری فرهنگ جامعه دارند؛ درواقع رسانه‌ها می‌توانند با افزایش فرهنگ سلامت، زمینه را برای پیشگیری از بروز برخی اختلالات روانی فراهم کنند و روند درمان و توان‌بخشی بیماران را بهبود بخشند. خوشبختانه طی سال‌های اخیر قدم‌های مهمی در تأثیرگذارترین رسانه کشور برداشته‌ شده است که راه‌اندازی شبکه سلامت، شبکه آموزش و رادیو سلامت ازجمله آن‌ها است. درعین‌حال متأسفانه گاهی برنامه‌هایی تولید می‌شود که هرچه رشته شده را پنبه می‌کند که این جای تأسف دارد زیرا در طولانی‌مدت می‌تواند باعث افزایش انگ اجتماعی و ممانعت افراد برای مراجعه جهت مشاوره و درمان به متخصصین سلامت روان گردد و نیز فشار روانی زیادی بر افرادی که از اختلالات روان رنج می‌برند وارد نماید درحالی‌که اگر برای ارتقاء کیفیت تولیدات تلویزیونی و رادیویی، مشاوره‌های روان‌شناختی مناسب در نظر گرفته شود، حاصل آن برنامه‌هایی خواهد بود که منجر به افزایش نشاط، ارتقاء سلامت روان و سطح سواد سلامت جامعه می‌گردد.

به نظر می‌رسد سلامت روان مفهومی است که در ارتباط مستقیم با سلامت اجتماعی قرار داشته و عوامل اجتماعی ازجمله پایگاه اجتماعی-اقتصادی، دسترسی عادلانه به امکانات و برخورداری از حقوق شهروندی، نقش به‌سزایی در تأمین آن دارد و علاوه بر جنبه فردی، جنبه اجتماعی پشتوانه‌ای لازم برای پیشگیری از بروز مشکلات در حوزه سلامت روان و درمان مؤثر اختلالات روان است.

منبع: به‌اندیشان