در اخبار روزنامههای عربی میخواندم که دو سه روز پیش در پیشاور پاکستان، وابستگان به طالبان پس از آن که ۱۶۱ فروشگاه ادوات موسقی را خراب کردند به سراغ مقبرهی شاعری صوفی به نام رحمان بابا، که در زمان حیاتش اشعار عارفانه و عاشقانهای میسروده رفتهاند و آن جا را منفجر کردند. یاد حوادث مختلف این سالها علیه صوفیان در کشور خوذمان افتادم. صوفی جماعت بر اساس فلسفهی درویشی نمیتواند خطری برای هیچ جماعت و حکومتی باشد. وقتی کسانی که اگر جزء حکومت نیستند، حداقل مخالفتی از حکومت نمیبینند صوفی و درویش بیآزار را آزار میدهند، به این معناست که آن قدر آسیب پذیرند که صوفی را هم تهدید میدانند
در اخبار روزنامههای عربی میخواندم که دو سه روز پیش در پیشاور پاکستان، وابستگان به طالبان پس از آن که ۱۶۱ فروشگاه ادوات موسقی را خراب کردند به سراغ مقبرهی شاعری صوفی به نام رحمان بابا، که در زمان حیاتش اشعار عارفانه و عاشقانهای میسروده رفتهاند و آن جا را منفجر کردند. یاد حوادث مختلف این سالها علیه صوفیان در کشور خوذمان افتادم. صوفی جماعت بر اساس فلسفهی درویشی نمیتواند خطری برای هیچ جماعت و حکومتی باشد. وقتی کسانی که اگر جزء حکومت نیستند، حداقل مخالفتی از حکومت نمیبینند صوفی و درویش بیآزار را آزار میدهند، به این معناست که آن قدر آسیب پذیرند که صوفی را هم تهدید میدانند.اینها که با صوفیان چنین می کنند افراطیون شبعه هستند. رشد افراطیگری شیعی مثل طالبانیزم نه تنها آبروی اسلام را میبرد، بلکه این اندیشه میتواند برای حکومت شیعهی ایران هم به اصلیترین مشکل سیاسی و امنیتی تبدیل شود. همچنان که طالبانی که با امکانات عربستان سعودی به وجود آمد اصلیترین نیروی رویاروی حکومت عربستان سعودی شد.