درویشان متحصن در زندان تهران بزرگ با انتشار نامهای خطاب به شکوفه یداللهی از زنان درویش زندانی در زندان قرچک تهران گفتهاند: وقتی که تو فریاد میزنی خدا کجاست؟ انسانیت کجاست؟ شرافت کجاست؟ ما به تو پاسخ میدهیم که خدا و شرافت و انسانیت در یوغ و بند و زندان این حکومت گرفتار است.
این درویشان که در روز پنجاهونهم از تحصن خود به سر میبرند در فرازی دیگر از این نامه نوشتهاند: مسئولان زندان قرچک به مصداق سخن «مشتی نمودار خرواری» نسخهی کوچکشدهی کل حاکمیت ایران هستند و صدای تو خواهر بزرگوار ما نماد و مظهر صدای مردم رنجکشیدهی ایران است که عمریست درد خود را به گوش کر و ناشنوای حکومت فریاد میزنند و جوابی نمیگیرند. آن شرافت و انسانیتی که تو سراغش را میگیری به کل در بدنهی حکومت و سیستم فاسد قضایی و امنیتی ایران وجود ندارد.
یادآوری میشود شکوفه یداللهی ظهر امروز با انتشار یک فایل صوتی از وضعیت وخیم جسمی و روحی خود در زندان قرچک پرده برداشته بود.
درویشان زندان تهران بزرگ نیز پس از آنکه حملهی گارد زندان قرچک در روز ۲۳ خرداد به زنان درویش زندانی رسانهای شد بهطور دستجمعی دست به تحصن زده و با این خواسته که «زنان درویش زندانی باید آزاد شوند» تا امروز به تحصن خود ادامه دادهاند.
متن کامل نامهی درویشان زندانی به شرح زیر است:
هـــــــو
۱۲۱
در پنجاهونهمین روز از تحصن ما درویشان مقابل افسرنگهبانی زندان تهران بزرگ (زیر هشت) یک فایل صوتی از خواهر زندانیمان خانم شکوفه یداللهی منتشر میشود که با صدایی دردمندانه از نبود شرافت و انسانیت در میان مسئولان زندان قرچک میگوید.
خطاب ما به خواهر رنجکشیدهمان این است:
مسئولان زندان قرچک به مصداق سخن «مشتی نمودار خرواری» نسخهی کوچکشدهی کل حاکمیت ایران هستند و صدای تو خواهر بزرگوار ما نماد و مظهر صدای مردم رنجکشیدهی ایران است که عمریست درد خود را به گوش کر و ناشنوای حکومت فریاد میزنند و جوابی نمیگیرند. آن شرافت و انسانیتی که تو سراغش را میگیری به کل در بدنهی حکومت و سیستم فاسد قضایی و امنیتی ایران وجود ندارد. ما با دیو بدطینتی روبهروییم که برای این مردم دردمند هیچ پناه و ملجایی نه در زمین و نه در آسمان برای مددجستن و التجا باقی نگذاشته است.
وقتی که تو فریاد میزنی خدا کجاست؟ انسانیت کجاست؟ شرافت کجاست؟ ما به تو پاسخ میدهیم که خدا و شرافت و انسانیت در یوغ و بند و زندان این حکومت گرفتار است. تو مانند همهی مردم ایران، مانند همهی زنان این سرزمین از درگاه آسمان و زمین نومید شدهای و از همنوعت طلب استمداد میکنی زیرا میدانی که قوهی قضاییه و تمام ارکان دیگر این حکومت را دیو فساد و تباهی و ظلم و مردمکشی تسخیر کرده است و هیچ دعا و استغاثهای این نامردمان کر و ناشنوا و کور بر درد و رنج مردم را بینا و بصیر و سمیع نمیکند.
اولکاری که ما مردمان این سرزمین باید انجام بدهیم نجات خدا از زندان حاکمیت مرتجع ایران است و خدا از یوغ این ددمنشان آزاد نخواهد شد مگر که ما برای آزادی سرزمینمان همراه با همهی مردمان و هموطنانمان قدمی برداریم و کاری کارستان کنیم.