حکیم "عمر خیام"، هیچگاه تاریخنویسی را هدف اصلی خود قرار نداده است، اما این به آن معنی نیست که در نوشتههایش از گوهرهای فلسفهی تاریخ سود نبرده است، بلکه دردانههای حکمت تاریخ در نوشتههای حکیم عمر خیام به وضوح و وفور به چشم میخورد.
در واقع نسلها هستند که تجربه و اعمال گذشته را به نسلها اهدا میکنند. تاریخ در تعلیم و تربیت انسانها، نقش آموزگاری کامل را بازی میکند. ذکر نام پادشاهان، اشخاص تاریخی، حوادث تاریخی و …
به مناسبت 28 اردیبهشت ، روز بزرگداشت خیام
تاریخ و حکیم عمر خیام
دکتر لقمان بایمت اف
پژوهشگر آکادمی علوم تاجیکستان
دکتر لقمان بایمت اف (1960م/ 1339 هجری) پس از طی تحصیلات مقدماتی، در سال 1984 میلادی موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس از دانشکدهی تاریخ و شرقشناسی دانشگاه دولتی مسکو گردید و چند سال در انستیتوی تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آکادمی علوم روسیه – در مسکو – به کارهای تحقیقاتی اشتغال داشت. وی در ابتدای سال 1993 م از رسالهی دکترای خود تحت عنوان "اوضاع اجتماعی، اقتصادی و قیامهای مردمی ماوراءالنهر علیه مغول" دفاع نمود.
دکتر بایمتاف که چندین فرصت مطالعاتی در مؤسسات علمی – پژوهشی خارجی از جمله در دانشگاههای برلین و لایپزیک (آلمان)، اصفهان و مشهد داشته است، هماکنون با مراکز مختلف علمی – فرهنگی جمهوری اسلامی ایران همکاری علمی و پژوهشی دارد. وی در حال حاضر مدیر شعبهی کشورهای شرق انستیتوی اقتصاد آکادمی علوم تاجیکستان است.
قلم توانا و طبع لطیف و شیوای ایشان موجب شده تا چندین نوشتهی فلسفی، تاریخی، عرفانی و ادبی ایشان در مجموعه و نشریههای مختلف و به زبانهای فارسی، تاجیکی، ازبکی، روسی، انگلیسی و آلمانی به چاپ برسد.
بدون شعور تاریخی و بدون علم تاریخ نمیتوان معانی اصلی حرکت جامعهی انسانی را تحلیل نمود. هر قدر که گذشته، خوب درک شود، اهمیت حیات و آینده همان قدر عمیق درک خواهد شد. شخصی که گذشتهی خویش و دیگران را خوب بررسی کرده است، میتواند آیندهی جامعهی خود را نیز پیشبینی نماید. تاریخ، نمونهی بارز عروج و سقوط است، بنابراین انسانها همیشه از حکمتش درس میگیرند. درک حقیقت تاریخ، کلیدی است برای درک روزگار کنونی و پیشبینی آینده. انسان باید همیشه از حیات گذشتهی خویش و دیگران پند بگیرد. به این خاطر است که تاریخ را " آموزگار حیات" گفتهاند. اکنون تحریف گذشته کاری بسیار آسان شده ولی اصلاح آن برای اندیشمندان کاری بس دشوار شده است، زیرا هدف تاریخ و شعور تاریخی این روزها بیشتر صحنهی برخوردها و تلاشها برای به دست آوردن عقل و روح انسان شده است، پس روح را خلاص باید کرد تا فرد خلاقیتش را از دست ندهد و زیباییها پایمال نشود.
آشنایی با افکار تاریخی شعرا و ادبا از چند جهت مهم و ارزنده مینماید. نخست اینکه آگاهی ما از اندیشههای تاریخی و اجتماعیِ یک شاعر برای بررسی عمیقتر و وسیعتر جهانبینی وی امکانات تازهای را فراهم می کند. دوم این که همین بررسی، در فهمیدن عقاید کلی جامعهی شاعر، کمک خوبی خواهد رساند.
نویسندگان تاریخ بسیارند، اما مورخانی که از حکمت تاریخ آگاهی داشته باشند اندکاند. بدیهی است که "عمر خیام" نویسندهی تاریخ و یا مورخ نیست، او حکیم است و از حکمت تاریخ آگاه.
حکیم "عمر خیام"، هیچگاه تاریخنویسی را هدف اصلی خود قرار نداده است، اما این به آن معنی نیست که در نوشتههایش از گوهرهای فلسفهی تاریخ سود نبرده است، بلکه دردانههای حکمت تاریخ در نوشتههای حکیم عمر خیام به وضوح و وفور به چشم میخورد.
در واقع نسلها هستند که تجربه و اعمال گذشته را به نسلها اهدا میکنند. تاریخ در تعلیم و تربیت انسانها، نقش آموزگاری کامل را بازی میکند. ذکر نام پادشاهان، اشخاص تاریخی، حوادث تاریخی و … که در رباعیهای خیام و نوشتههای دیگر او آمده، نشانگر آن است که این حکیم، تاریخ را به عنوان بینظیرترین مخزن حکمت دانسته و به خوبی درک کرده است که کل دستاوردهای فرهنگی انسانها در خزانهی تاریخ قرار گرفته که کامل کنندهی فرهنگها نیز هست. از این جاست که از نظر خیام، تاریخ همیشه در حرکت است. اگر خیام بگوید که همه چیز در حال تغییر و تبدیل است، این تنها یک فلسفه نیست بلکه بر این گفتهها قانونی تاریخی حکمفرماست، یعنی پیدایش، شکوفایی و عروج و سقوط تمدنهای بزرگ گذشته، تحولات عظیم اجتماعی، کامیابیهای عقلی انسانها و هم چنین پیروزیهای جهالت، به هم آمیختن فجایع و پیروزیها، نمایش مضحک و شرمآور ملتها، اعمال و کردار جامعه در مجموع رگ و ریشههای زنده در سرشت تاریخ هستند. از این رو میتوان گفت که حرکت تاریخی ماهیتاً حرکت جامعه است. حکیم عمر خیام این حرکت را در قالب فلسفه در بسیاری از رباعیهایش به روشنی نشان داده است. چنانکه او گفته است:
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو / بردرگه او شهان نهادندی رو / دیدیم که بر کنگرهاش فاختهیی / بنشسته همی گفت که:کو کو، کو کو
در نوشتههای مزبور عناصر تاریخی به طور روشن مشاهده میشود. اصطلاحات «قصر»، «شهان» و «کنگره»، یعنی اصطلاحات کلیدی همه از خزانهی تاریخ گرفته شدهاند.
حکیم عمر خیام در رباعیاتش کوشیده است تا از حکمت تاریخ بهرهمند شود و لذا برای افاده کردن فلسفهی خویش پیوسته رشتهی نظم خویش را با گوهرهای خزانهی تاریخ و گذشته با دردانههای روزگار خود آرایش داده است. این آفرینش انسانی را ما میتوانیم از سایر رباعیات وی پی ببریم. به سبب همین مراقبتها و بهرهبرداریهای فیلسوفانه و شاعرانه است که در رباعیاتش صدها مفهوم اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی، دینی و فلسفی که آنها را میتوان مجموعاً تاریخی گفت، به چشم میخورند.
اما لازم به ذکر است که شاعر و متفکر مورد نظر ما بدون تردید از دستاوردهای علم تاریخ نگاری زمان خویش آگاه بود. کافیست در رابطه با این مسئله به جغرافیای تاریخی که در رباعیات عمر خیام ذکر شده، اشاره کرد. اگر نظری به رباعیات عمر خیام بیندازیم به راحتی متوجه خواهیم شد که حوزهی جغرافیای تاریخی در متن شعرهای او وسیع و گسترده است. در رباعیات حکیم عمر خیام، مواضع جغرافیایی مرتبط گاهی اوقات همراه با رویدادهای تاریخی ذکر شدهاند. چنانچه وی فرموده است:
چون عمر به سر رسد چه بغداد و چه بلخ / پیمانه چو پُر شود چه شیرین و چه تلخ
یا در جای دیگر گفته است:
مرغی دیدم نشسته بربارهی طوس / در پیش نهاده کلهی کیکاووس
از نوشتههای شاعر چنین به نظر میرسد که حکیم عمر خیام برای افادهی افکار فلسفی خویش به تاریخ، اساطیر و شاهان قدیم ایران زمین توجه خاصی داشته و در رباعیاتش نامهای شاهان و قهرمانان تاریخی اساطیری چون جمشید، فریدون، کاووس، کیخسرو و بهرام، بارها آورده شده است.
خیام میگوید:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت / آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
این مسئله را باید ذکر نمود که ثبت نامهای شاهان قدیم ایرانی در رباعیات خیام اشارهی خیلی تیرهای بر رویدادهای مربوط به زمان آنان دارد. در صورتی که عرفا ذکر شاهان را برای افادهی اندیشههای عرفانی خویش مورد ستایش و یا مقایسه قرار دادهاند، نظر حکیم عمر خیام به اشخاص و برخی از حوادث تاریخی و واقعیتر است. این دیدگاه حکیم خیام نشان میدهد که وی در تاریخ، مطالعهی خوبی داشته است. حکیم عمر خیام، شاعر و متفکری آزادی خواه بود و پیوسته اعتراضاتی نسبت به زمانه داشت و حتی تلاشهای جدی برای آزادی خویش و سعادت انسانها میکرد. حکیم عمر خیام سروده است:
ماییم که اصل شادی و کان غمیم / سرمایهی دادیم و نهاد ستمیم/ پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم/ آیینهی زنگ خورده و جام جمیم
خیام نیز مانند دیگر شعرای آزادی خواه، ستایشگر آرمانهای مردمی بود و دردها و رنجها و نشاط و نیازهای مردم زمان خویش را درک کرده، پیوسته به تفصیل از آنها سخن میگفت.
باید ذکر نمود که: نه تنها عمر خیام بلکه تقریباً تمام شعرا و عرفا، روایات و اساطیر گذشته را از مهمترین منابع و اساسیترین وسایل بیان اندیشهها و افکار فلسفی و عرفانی خویش قرار دادهاند.
حکیم عمر خیام فرزند زمان خود است و مسلماً شاهد حوادث زمان خویش بوده است. شاعر برای بیان اندیشههای فلسفی و اجتماعی خود از مخازن تاریخی کهن روایتها و اساطیر دینی و مذهبی و از فولکلور و داستانهای عامیانه استفاده کرده است. حکیم عمر خیام، حکمت تاریخ را در شعر آورده و تأکید مینماید که برای شناخت آینده، ابتدا باید گذشته را شناخت، زیرا حسرت خوردن بر پیشینهی طلایی، هیچ مشکلی را حل نمیکند. وقتی که خیام از مسائل خودشناسی مینویسد، خرد را در جای اول میگذارد. از نظر وی شناخت تاریخ و شناخت گذشتهی ملت باید از راه دانش باشد و از این طریق راهی به سوی پیشرفت در آینده گشود تا نسل نو به خلاقیت و شایستگی خود برای ساختن آینده ایمان بیاورد و یقین حاصل کند. از فلسفهی خیام چنین بر میآید که خواستن، توانستن است و اگر مردم بخواهند، میتوانند و در حقیقت تا زمانی که مردم یک سرزمین، برداشتهای غلط خود را تصحیح نکنند سرنوشتشان تغییر نخواهد کرد و تقدیرشان، تدبیر نخواهد شد. مثالهای تاریخی بسیاری گواه بر این امر هستند.
حکیم عمر خیام، کند و کاوی در تاریخ نگاری نمیکند، بلکه تلاش و کوشش وی بیشتر در اندیشهی خود است و سعی میکند در اندیشههای خویش، گذشته و آینده را پیدا کند که اصل حکمت تاریخ هم در همین است که گذشته و حال تنها وسیلههایی هستند برای رسیدن به آینده.
در "نوروز نامه" افکار تاریخی حکیم عمر خیام واضحتر و استوارتر نمایان میشود و گاهی وی موضوع بحث را درست مثل یک مورخ پر تجربه بیان میکند.
هر چند که نوروز نامه یک اثر تاریخی نیست ولی موضوعات تاریخی را داراست. تحقیق در افکار حکیم عمر خیام بدون شک نیاز به بررسیهای دامنهداری دارد. اما این مقاله نگاهی بر اندیشههای تاریخی حکیم عمر خیام بود که بر مبنای رباعیات وی صورت گرفته است.
منبع : هفته نامه نصیر بوشهر