خون هر انساني كه بيگناه به زمين ريخته شد، در مقابلش آزادمردان و آزادانديشان فرياد اعتراض سر ميدهند، چراكه اين ظلم در هيچ مرام و مسلكي قابل توجيه نيست. چگونه ميشود كه در زمان امام علي(ع) وقتي كه نسبت به اموال زني يهودي تجاوزي صورت گرفت، علي(ع) فرياد برآورد اگر كسي در اين راه بميرد جاي ملامت نيست.
اخبار صداوسيما چند روز پيش موضعگيريهاي محمود احمدينژاد درباره حوادث چين را در جمع وزيرانش پخش ميكرد؛ واكنش حاكي از سكوت و چشمپوشي احمدينژاد نسبت به كشتار و ريخته شدن خون مسلمانان چيني به شدت سبب شگفتيام بود. اينكه چرا مقامات دولتي در اين مورد ويژه تا اين حد موضع انفعالي گرفتهاند، بههيچوجه به نظرم قابل توجيه نيست.
متاسفانه به نظرم سياستهاي ايدئولوژيك به شدت تحت تاثير روابط سياسي و اقتصادي قرار گرفته و در عدم اتخاذ موضع از سوي ايران نسبت به عملكرد چين در برابر مسلمانان تاثيرگذار بوده است.
اما سوال اين است كه مگر خون مسلماناني كه در «غزه» و «لبنان» كشته ميشوند رنگينتر از خون مسلمانان مهجور و مظلوم چين است؟ مسلماناني كه دولت كمونيستي چين اجازه نميدهد صدايشان به گوش كسي برسد.
اين سكوت و سياست در حالي از سوي مقامات دولتي در پيش گرفته شده كه از نگاه اسلام، ريختن خون هر انساني چه مسلمان و چه غيرمسلمان گناه است. وقتي انساني مظلومانه كشته ميشود، بايد گفت كه يكي از گناهان بزرگ بر روي زمين انجام شده و سكوت در برابر اين ظلم، گناهي بزرگتر است.
اين روزها در اكناف جهان مدام شاهد نقض حقوق بشر به ظالمانهترين اشكال آن هستيم، پارهاي از كشتارها و ظلمها از سوي دولتها صورت ميگيرد و در پي آن متاسفانه پارهاي ديگر از دولتها در برابر اين ظلم سكوت اختيار ميكنند كه بيش از هر چيز ناشي از بدهوبستانهاي سياسي و اقتصادي است.
با اين حال سزاوار بود كه دولت جمهوري اسلامي ايران همانطور كه در برابر ريختن خون زن مسلمان مصري در آلمان اعلام موضع كرد (كه البته بايد موضع ميگرفت) در برابر كشتار صدها مسلمان چيني هم موضع رسمي اتخاذ ميكرد. زيرا در آلمان خون زن مسلمان به دست يك انسان سفاك و جاني ريخته شده بود، اما در چين مسلمانان به دست چماق به دستان و لباسشخصيهاي دولت چين يا ماموران دولتي كشته شدهاند كه گناه و ظلم آن دوچندان است.
به جرات ميتوان گفت كه هيچ ديني در ميان اديان الهي نسبت به حرمت خون انسان، آبروي انسان و حفظ ناموس به اندازه اسلام حساس نباشد.
خون هر انساني كه بيگناه به زمين ريخته شد، در مقابلش آزادمردان و آزادانديشان فرياد اعتراض سر ميدهند، چراكه اين ظلم در هيچ مرام و مسلكي قابل توجيه نيست. چگونه ميشود كه در زمان امام علي(ع) وقتي كه نسبت به اموال زني يهودي تجاوزي صورت گرفت، علي(ع) فرياد برآورد اگر كسي در اين راه بميرد جاي ملامت نيست.
اما امروز شاهد ريختن خون انسانهايي هستيم كه تنها به جرم دادخواهي سركوب ميشوند، دولت فرياد دادخواهي آنها را خفه ميكند. دولت كار را به جايي رسانده كه حتي اگر كسي در داخل كشور به خونخواهي آنها قد علم كند، خود نيز سركوب شده و مقصر شناخته ميشود.
در چنين شرايطي است كه انتظار ميرود جمهوري اسلامي ايران، در برابر خون اين بيگناهان، مسلماناني كه سياستهاي سركوبگرانه دولت چين آنها را دم تيغ برده است، موضع صريحتر و قاطعانهتري اتخاذ ميكرد. دولت چين روابط حسنهاي با ايران دارد، آنگونه كه از شواهد و قرائن برميآيد در مجامع بينالمللي، آنجا كه ايران در گفتوگو با قدرتهاي بزرگ ديگر راه به جايي نبرده، اين دولت چين است كه به حمايت علني از ايران ميپردازد.
در آن سو هم بدهبستانهاي اقتصادي در زمينههاي گوناگون از راهسازي و صنعت نفت گرفته تا حضور در بازار لباس و پوشاك ايران اتحاد اين دو را بيشتر ميكند. اما سوال اينجاست در اين اتحاد، اسلام كجاي كار است؟ عهد و پيمان مسلماني را چه ميشود و كشوري را كه قانون اساسياش آن را «امالقراي» مسلمانان جهان ميداند، چطور ميتواند در مقابل ظلمهاي همپيمانش سكوت كند؟ با اين وجود در آن سو در مقابل مرگ يك زن مصري در يك كشور اروپايي كه فعلا بنا به دلايلي بده بستان چنداني در كار نيست اعلام موضع كند. اعتراضي آنقدر پررنگ كه آلمان را صاحب دولتي فاشيست بخواند و پيرو آن هم سفير آلمان را در اعتراض به اين جنايت احضار كنيم. اين سياست يك بام و دو هوا را چگونه توجيه ميتوان كرد؟ در واقع شگفتانگيز است.
پيشه كردن اين سياست كار امروز و ديروز نيست. زماني كه دولت روسيه كه همچنان ريشههاي ديكتاتوري خود را حفظ كرده است فجايعي اسفبار در چچن به راه انداخت و مسلمانان اين كشور را به قتل رساند، باز هم صدايي از تريبونهاي رسمي بلند نشد. گويي مسلماني به جغرافياست، گويي آنكه در فلسطين خونش به دست اسرائيل خونخوار ريخته ميشود، مسلمانتر از مسلمان چچني است.
چطور يك دولت با پايههاي ايدئولوژي مذهبي و قانون اساسي بر پايه دين مبين اسلام، منافع سياسي خود را بر ارزشهاي ديني حاكم ميداند؟ اين روزها بايد به حال ملت تركيه غبطه خورد، چراكه پس از جدال شجاعانه «رجب طيب اردوغان» نخستوزير تركيه با «شيمون پرز» رئيس رژيم اسرائيل در اجلاس «داووس» ملت تركيه يك بار به خود باليدند، زيرا «اردوغان» خونخواري دولت فلسطين اشغالي را در مقابل «پرز» و در يك مجمع رسمي به بهترين شكل مطرح كرد و يك بار ديگر رئيسجمهور مسلمان كشوري سكولار از ما پيشي گرفت. اردوغان با انتقاد از دولت پكن اتفاقات اين روزها را در چين يك نسلكشي ناميد و موضع صريحي اتخاذ كرد. در حالي كه انتظار ميرفت اين موضعگيري از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران صورت بگيرد.
از منظري ديگر هم ميتوان به اين ظلم نگريست و دليلي دوچندان براي سكوت نكردن يافت. وقتي بحث دفاع از نفس آدمي به ميان ميآيد، آن هم انساني مظلوم كه ابزاري براي دفاع از خود ندارد و چماق به دستان قدرتمند جان او را تهديد ميكنند، مساله آيين، نژاد و گرايش از ميان برداشته ميشود و سكوت را مردود ميكند. اگر كسي مظلومانه كشته شود، چه شيعه، چه سني و چه بودايي بايد از او دفاع كرد. يادمان باشد كه در منطق اسلام نميتوان روابط سياسي و اقتصادي را به خون آدمي، برترين مخلوق خداوند ارجح دانست، اين سياست نه با منطق اسلام و نه با انسانيت سازگار نيست. اگر ميخواهيم جهان، فرياد ما را در مقابل بيداد اروپا نسبت به مسلمانان باور كند، پس سياستي صادقانه و اسلامگونه در پيش بگيريم، همان كاري كه علي(ع) سرمشق همه مومنان جهان كرد
منبع : سحام نیوز