Search
Close this search box.

سرکوب صوفیان چین

Imageسایت مجذوبان نور: بعضی از کارشناسان امور سیاسی سکوت دولتمردان ایران را در مقابل حکومت کمونیستی چین در واقعه کشتار مسلمانان، جدا از روابط سیاسی و زدوبند های پشت پرده ،ناشی از اعتقادات و گرایش های اویغورها  به مکتب تصوف و درویشی میدانند . خوشبختانه در این خصوص روحانیت شیعه به شکل های مختلف علیرغم فشارهای سیاسی ، حمایت خود را از این قوم صوفی ابراز نمودند.

 

 سایت مجذوبان نور: بعضی از کارشناسان امور سیاسی سکوت دولتمردان ایران را در مقابل حکومت کمونیستی چین در واقعه کشتار مسلمانان، جدا از روابط سیاسی و زدوبند های پشت پرده ،ناشی از اعتقادات و گرایش های اویغورها  به مکتب تصوف و درویشی میدانند . خوشبختانه در این خصوص روحانیت شیعه به شکل های مختلف علیرغم فشارهای سیاسی ، حمایت خود را از این قوم صوفی ابراز نمودند.

سرکوبی اویغورها وهم‌صدائی چین و جمهوری اسلامی

ماشااله رزمی

…….

در تظاهرات دهمین سالگرد ۱۸ تیر در تهران دسته‌ای از تظاهر کنندگان مسیر خودرا بطرف سفارت چین انتخاب کرده بودند تا به حمایت چین از انتخابات تقلبی در ایران اعتراض بکنند. جا دارد این عمل سمبلیک و بدنبال آن سرکوبی اویغورها توسط دولت چین ازجنبه‌های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد وهماهنگی سیاستهای سرکوبگرانه هردوطرف محکوم گردد زیراجمهوری اسلامی علیرغم ادعا‌های اسلام پناهی اش، سرکوب مسلمانان اوبغور را محکوم نکرده و حتی از انعکاس درست اخباراین واقعه بزرگ خودداری کرده است.

۲۶ ژوئن ۲۰۰۹ عده‌ای ازچینی‌های‌هان(ملیت اکثریت درچین) بخوابگاه کارگران اویغور( ترک‌های شماغرب چین ) که در یک کارخانه اسباب بازی سازی درگانگ دونگ واقع در ایالت کانتون در جنوب چین هجوم می‌برند و دونفر از کارگران اویغوررا باتهام تجاوزبه دو زن‌هان کشته و ۱۱۸ نفر را بشدت زخمی می‌کنند درحالیکه اویغورها مدعی هستند که‌هان‌ها به زن‌های اویغور تجاوز کرده‌اند.

خبر این حادثه در سراسر دنیا پخش می‌شود و ده روز بعد یعنی پنجم ژوئیه چند صد نفر از جوانان اویغور در شهر اورومچی در پایتخت جمهوری خودمختار سین کیانگ (ترکستان شرقی) در مقابل دفتر حزب کمونیست چین در میدان مرکزی جمع می‌شوند و با تظاهرات آرام ازمقامات مسئول چینی می‌خواهند که علت کشتار اویغور‌ها در گانگ دونگ روشن شود و عاملین جنایت مجازات شوند.دعوت به این تجمع از طریق اینترنت انجام گرفته بود.

پلیس برای متفرق کردن تظاهرات به خشونت متوصل می‌شود و تظاهر کنندگان با پلیس در گیر می‌شوند. در عرض چند ساعت این درگیری به جنگ بین چینی‌های‌هان و ترک‌های اویغور تبدیل می‌شود و تعداد زیادی کشته و زخمی می‌شوند. روز ششم ژوئن‌هان‌ها که عضو ارتش خلق هستند (نظیر نیروی بسیج در جمهوری اسلامی ) با همراهی پلیس به محلات اویغور نشین حمله می‌کنند وبا تخریب خانه‌ها و مغازه‌ها تعداد زیادی را کشته و تمام مرد‌ها و جوان‌ها را دستگیر می‌کنند.دولت چین پنجاه نفر ازخبرنگاران خارجی را به اورومچی می‌برد تا وانمودبکند که اویغورهای مسلمان،‌هان‌های غیر مسلمان را قتل عام کرده‌اند اما تظاهرات زنان اویغورکه شوهران و پسرانشان کشته یا دستگیر شده بود دولت چین را غافلگیر می‌کند و واقعیت قضیه آشکار می‌گردد.

بلافاصله دولت چین بیست هزارنیروی نظامی کمکی به اورومچی اعزام نموده وحکومت نظامی برقرارمی کند اما باز نا آرامی ‌ها تا روز جمعه یازده ژوئیه ادامه می‌یابد و دولت دستور می‌دهد که از ورود مردم به مساجد جلوگیری شود که این مساله نیز مسلمانان بی طرف را ناراضی می‌کند. طبق آخرین آمار دولتی در ناآرامی‌های اورومچی و در گیری قومی بین‌هان‌ها و اویغور‌ها ۱۸۶ نفر کشته، ۱۰۸۰ نفر زخمی شده و دو هزارنفر دستگیر شده‌اند. درگیری بین‌هان‌ها و اویغور‌ها بعد از واقعه میدان تی آن من که بیست سال پیش رخ داد بزرگترین حرکت علیه حکومت مرکزی بوده است. طبق نوشته روزنامه لوموند بر اساس اظهارات پزشکان بیمارستانهائی که کشته‌ها و زخمی‌هارا پذیرفته‌اند اکثراویغورها براثر تیراندازی پلیس و با گلوله کشته شده‌اند درحالیکه‌هان‌ها با سنگ و چوب کشته شده‌اند

با اینکه خبرجنگ قومی در ترکستان شرقی از روز شروع درگیری سر تیتر خبرهاست اما جمهوری اسلامی آنرا ندیده می‌گیرد زیرا دولت چین در صحنه بین المللی برای جمهوری اسلامی پوشش دیپلماتیک ایجاد می‌کند ودر عوض از امتیاز‌های اقتصادی در ایران بهره مند می‌گردد. هر دو دولت هماهنگی کاملی در تبلیغات خودبا یکدیگر دارند و بدین جهت علیرغم اینکه تعداد زیادی مسلمان در اورومچی کشته شده‌اند وحتی نخست وزیر و رئیس جمهور ترکیه وقایع شهر اورومچی را نسل کشی مسلمانان اویغور نامیده‌اند سران جمهوری اسلامی و مطبوعات تحت سانسورایران با تمام ادعا‌های اسلام خواهی شان عملا در باره این وقایع سکوت کامل اختیارکرده‌اند و با این کار خود نشان داده‌اند که دفاع از مسلمانان فلسطین تبلیغات سیاسی بیش نبوده و فاقد قصد و انگبزه سالم است. مرگ دسته جمعی مسلمانان اویغور نادیده گرفته می‌شود درعوض همزمان با آن برای مرگ یک زن مسلمان در اروپا‌های و هوی راه انداخته می‌شود. جمهوری اسلامی درگذشته در چچنیا به روسها باج داد واکنون در ترکستان شرقی هم به چینی‌ها باج می‌دهد. با این وصف هیچ مسلمان واقعی دیگر اسلامی بودن حکومت تهران را باور نخواهد کرد.

اویغورها کیستند؟

خواجه رشیدالدین فضل اله همدانی در مجمع التواریخ می‌نویسد که کلمه اویغور در زبان ترکی قدیم بمعنی جمع است خان ترک، اوغوزخان نه پسر داشته است که جمع آنها را اویغور گفته‌اند. اویغورها یکی از معروفترین ملل ترک هستند که فرهنگ و زبان آنها پایه سایر زبانهای ترکی محسوب می‌شود و از اولین ملل ترک زبان بوده‌اند که به دین اسلام گرویده‌اند. موطن اصلی اویغورها ترکستان شرقی در آسیای مرکزی و شمالغرب چین می‌باشد و شهرکاشغر پایتخت قدیمی ترکستان بزرگ بوده است. اویغورها در طول تاریخ در ترکستان بزرگ که شامل ترکستان شرقی و مغولستان و قسمت عمده کشور‌های فعلی آسیای مرکزی می‌باشد حکومت کرده‌اند. محمود کاشغری بزرگترین شخصیت تاریخی تمام ترک‌ها اولین دایرت المعارف دنیا را بنام « لغات الترک » درقرن یازده میلادی تدوین کرده است. این کتاب که ماخذ اصلی لغات واصطلاحات و ضرب المثل‌های ترکی می‌باشد برای معرفی ترک‌ها به اعراب در دوران طلائی اسلام تدوین شده است.

رشته کوههای بلند به ارتفاع پنج هزار متر ترکستان شرقی را از خاک اصلی چین جدا می‌سازد. از این منطقه در ادبیات فارسی بنام ختا و ختن یاد شده است. ترکستان شرقی بزرگتر از ایران و حدود یک میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که بخش بزرگی از آن صحاری آسیای مرکزی است. جمعیت فعلی ترکستان شرقی که چینی‌ها آنرا سین کیانگ نامگذاری کرده‌اند بیست میلیون نفر است. شغل عمده اویغور‌ها در گذشته غیر از دامداری و زراعت، پیشه وری و تجارت در جاده ابریشم بوده و خط و زبان اویغوری در جاده ابریشم رایج بوده است. اویغور‌ها خط مخصوص خود را دارند که حروف آن بهم نمی‌چسبد واغلب نوشته‌هائی که ازدوره مغولان وحکومت تیموریان در ایران باقی مانده بخط اویغوری می‌باشد. زبان مغولی خط مخصوص بخود نداشته لذا مغول‌ها برای اداره امپراطوری مغول خط اویغوری را انتخاب کرده بودند.

نفوذ چین در ترکستان شرقی

سابقه نفوذ چینی‌ها در ترکستان شرقی به دوره باستان می‌رسد و چینی‌ها آنجا را همواره جزئی از خاک چین دانسته‌اند اما می‌دانیم که درطول تاریخ ترکستان بزرگ حکومت‌های مستقل خود را داشته است و رابط چین با دنیای اسلام در آسیای مرکزی بوده است. در قرون معاصر در سال ۱۸۸۴ میلادی در دوره امپراطوری منچو، چینی‌ها ترکستان شرقی را تسخیر کردند و نام آنرا تغییر داده « سین کیانگ » نامیدند که در زبان چینی بمعنی « مرز جدید » می‌باشد.

در سال ۱۹۳۳ جمهوری مستقل ترکستان شرقی ایجاد شد و در دوره جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۴ نیز حکومت تازه‌ای با کمک شوروی تاسیس شد و تا سال ۱۹۴۹ ادامه یافت. این دولت ارتش مخصوص خود را داشت که توسط نظامیان شوروی آموزش داده شده بودند. با پیروزی مائو تسه تونگ و تاسیس چین کمونیست شوروی‌ها مایل بودند که حکومت ترکستان شرقی به چین ضمیمه شود ولی رهبران حکومت آنجا موافق نبودند بدینجهت شوروی‌ها رهبران ترکستان شرقی را به مسکو دعوت کردند که هواپیمای حامل آنان بعلت نامعلومی سقوط می‌کند و تمام رهبران اویغور کشته می‌شوند. سرنوشت حکومت مستقل ترکستان شرقی و همچنین سرنوشت رهبران آن ضمن همزمان و همفرهنگ بودن از نظر سیاسی نیر بسیار شبیه سرنوشت حکومت ملی و رهبران فرقه دموکرات آذربایجان در سال‌های پایانی جنگ دوم جهانی است ومطالعه این موضوع از نظر تاریخی می‌تواند آموزنده باشد.

ارتش چین بدنبال این واقعه و کشته شدن رهبران اویغوربدون مقاومت جدی وارد ترکستان شرقی می‌شود و باین ترتیب ترکستان شرقی بعنوان یک ایالت خود مختارجزوفدراسیون چین کمونیست می‌شود و اورومچی پایتخت چینی سین کیانگ می‌گردد.

در سال ۱۹۴۹ هنگامی که ارتش چین وارد ترکستان شرقی شد، چینی‌های ساکن آنجا تنها شش در صد جمعیت را تشکیل می‌دادند ولی طبق آمار رسمی دولتی با مهاجرت انبوهی که طی شصت سال گذشته انجام گرفته هم اکنون چینی‌های‌هان ۴۱ در صد جمعیت را تشکیل می‌دهند ودر شهر دومیلون نفری اورومچی چینی‌ها اکثریت شده‌اند. با توجه به وجود انبوهی از کازاخ‌ها، اوزبک‌ها و قیرقیزها در ترکستان شرقی بنظر می‌رسد که اگر وضع بهمین روال ادامه یابد بزودی اویغور‌ها در وطن خود شان به اقلیت مطلق تبدیل خواهند شد. اویغورهای چین بیست میلیون نفر بر آورد شده‌اند که هم اکنون تنها ۹ میلیون نفر آنان در ترکستان شرقی ساکن هستند.

منابع عظبم نفت و گاز در ترکستان شرقی آنجا را به یک منطقه استراتژیک تبدیل کرده است. در ترکستان شرقی قانون هر زن و شوهر یک فرزند که در سایر نقاط چین رایج است اجباری نمی‌باشد و اویغور‌ها اغلب فرزندان متعدد دارند با این وجود مهاجرت انبوه‌هان‌های چینی ترکیب جمعیتی را کاملا بهم زده است. دولت چین سرمایه گذاری‌های عظیمی در این خطه کرده است ولی این سرمایه گذاری کلا بضرر اویغور‌ها تمام شده زیرا‌هان‌های مهاجر در کادر ارتش خلقی به این منطقه اعزام می‌شوند و صاحب زمین و پست‌های کلیدی می‌گردند و تنها کارهای کوچک و روز مزدی برای اویغور‌ها باقی می‌ماند بطوری که کارگران زراعی عموما از اویغورها می‌باشند و صاحب کار‌ها مهاجرین‌هان هستند. کسی که عضو ارتش خلقی است خانواده‌اش نیز ارتشی محسوب می‌شود ودارای امتیازات بیشماری است که می‌توان آن امتیازات را با امتیازاتی که پاسدارها در جمهوری اسلامی دارند مقایسه کرد. بعد از انقلاب فرهنگی چین، سیاست‌های آزادسازی اقتصاد‌ی با سیاست انقلاب کشاورزی که در ترکستان شرقی عملا بصورت کلنیزاسیون زراعی در آمده همراه شد و ترکستان شرقی بعلت خاک مرغوب و هوای مناسب به مرکز تولید پنبه و باغداری تبدیل شد تا آنجا که بزرگترین کارخانه تولید رب گوجه فرنگی دنیا که محصولاتش به تمام کشور‌های جهان صادر می‌شود در ترکستان شرقی تاسیس شده است.

از نظر اقتصادی درگیری قومی در گانگ دونگ که یک سوم صادرات چین از آن منطه صنعتی است، دلیل آشکار سرایت بحران اقتصادی جهانی در چین است و کارگران یک محل بعلت بیکاری حاصل از بحران کارگران غیر بومی را تحمل نمی‌کنند و سیاستهای نادرست حرب کمونیست چین در برخورد با مساله اقلیت‌های ملی با توجه به فاصله‌ای که بین فقر و ثروت ایجاد شده است بحران را تشدید می‌کند. در چین ۵۶ ملیت مختلف زندگی می‌کنند و دولت چین برای آسیمیله کردن آنها نیروی جوان را جابجا کرده و دور از زادگاهشان بکار می‌گیرد در مورد اویغور‌ها که یکی از پر شمارترین ملت‌ها هستند جابجائی نیروی کار گاها با زور همراه است و قبل از واقعه اخیر هشتصد کارگر اویغور برای کاردریک کارخانه اسباب بازی سازی درگانگ دونگ یعنی پنجهزارکیلومتردورتر از ترکستان شرقی زادگاه اویغورها انتقال یافته‌اند.

اهمیت ژئوپلتیک ترکستان شرقی

وجود منابع عظبم نفت و گاز و همسایگی ترکستان شرقی با روسیه، مغولستان، کازاخستان، قرقیزستان، افغانستان و پاکستان، این ایالت زرخیز را به میدان رقابت‌های سیاسی قدرتهای یزرگ تبدیل کرده است. از آغاز قرن بیستم روشنفکران اویغور تحت تاثیر سیاست‌های گوناگون بوده‌اند. ما بین دو جنگ جهانی بخشی از روشنفکران اویغور گرایش به سوسیالیسم و بخشی دیگر گرایش به کمالیسم داشته‌اند که در نهایت با تشکیل دولت مستقل در سال ۱۹۴۴ تمایل سوسیالیستی بقدرت می‌رسد ولی با پیوستن ترکستان شرقی به چین، مخالفان دولت چین ازجمله آمریکا می‌کوشند از مساله ملی اویغور علیه چین کمونیست بهره برداری بکنند تا اینکه در سال ۱۹۷۲ ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا به چین سفر می‌کند و روابط چین و آمریکا عادی می‌گردد و آمریکا سیاست حمایت از گروههای جدائی طلب را کنار می‌گذارد.

بعد از آن بین چین و شوروی اختلافات شدید مرزی ایجاد می‌شود و تا مرحله جنگ محلی پیش می‌ربود. در این دوره شوروی می‌کوشد بخشی از اویغورهاراکه از دوره حکومت مستقل ترکستان باقی مانده بودند دوباره فعال سازد اما چندان موفق نمی‌شود و با بهبود روابط چین و شوروی مساله خاتمه می‌یابد.

هنگام حضور شوروی‌ها در افغانستان، دولت اسلامی پاکستان برای گرفتن بعضی امتیازات از چین اقدام به جذب بعضی از اویغورهای مسلمان تند رو نموده و آنهارا در کنار گروه مجاهدین افغان آموزش نظامی می‌دهد و بدینسان گروههای تندرو اسلامی اویغور شکل می‌گیرد اما بعدا دولت پاکستان برای مقابله با دشمن اصلی‌اش هندوستان به کمک‌های فنی و تسلیحاتی چین نیازمند می‌شود و چین نیز هم برای تکمیل پروژه بمب اتمی پاکستان و هم ساخت موشک‌های دور برد با پاکستان همکاری می‌کند و باین ترتیب مساله حمایت از اسلامیون تند رو اویغورمنتفی می‌شود.

هم اکنون دیاسپورای اویغور در کشورهای کازاخستان، قر قیزستان، ترکیه، آلمان و ایالات متده متشکل و فعال است و در مجموع به مبارزه مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی روی آورده است.دیاسپورای اویغور در ترکیه سیصد هزار نفر است.

جنبش ملی اویغور در سال‌های اخیر

با انحلال اتحاد شوروی و با استقلال مجدد جمهوری‌های آسیای مرکزی ناسیونالیسم اویغور نیز که هرگز خاموش نشده بود تولد دوباره می‌یابد اما دوران دیگر دوران جنگ سرد و مبارزه ایدئولوژیک نبود بدینجهت گروههای متعدد اویغور و عموما در خارج از کشور فعال می‌شوند. چند سالی جنبش ملی اویغور در کشمکش‌های درونی و پراکندگی سر می‌کند تا اینکه کنگره جهانی اویغورها بعنوان یک جنبش دموکراتیک و لائیک به پراکندگی‌ها پایان می‌دهد ولی در همین حال واقعه یازده سپتامبر در آمریکا به دولت چین امکان می‌دهد تحت عنوان مبارزه با تروریسم تبلیغات وسیعی را برای مسلمان افراطی و تروریست نشان دادن جنبش ملی اویغور براه اندازد دستگیری عده‌ای از اویغور‌ها در افعانستان و انتقال آنان به زندان گوانتانامونیزخوراک تبلیعاتی برای دولت چین تولید می‌کند. بعضی از عملیات تروستی اویغورهای افراطی نیز مانند کشتن پلیس‌هائی که مشغول ورزش صبحگاهی بودند، آب به آسیاب تبلیغات چین می‌ریزد.

محور فعالیت اویغور‌ها در دوره جدید پایان دادن به سیاست کلنیالیستی چین در ترکستان شرقی است. مساله حفظ هویت فرهنگی، دینی و ملی و همچنین پایان تبعیضات سیاسی و اقتصادی خواست‌های قانونی اویغور‌های داخل ترکستان شرقی است.

دور جدید فعال شدن جنبش ملی اوبغور با نام «ربیعه قادر» زنی شصت و سه ساله و مادر یازده فرزند گره خورده است. این زن که به مادر اویغور معروف شده در پانزده سالگی با یک کارمند حزب کمونیست ازدواج می‌کند و از اوصاحب شش فرزند می‌شود. در دوره انقلاب فرهنگی چین از شوهرش جدا شده و یک مغازه لباسشوئی دایر می‌کند و بزودی آنرا به فروشگاههای زنجیره‌ای تبدیل می‌کند و همچنین با یک روشنفکر اویغوربنام صدیق روزی که مدت ده سال در اردوگاههای کار اجباری بسر برده بود ازدواج می‌کند و تعداد فرزندانش را به یازده می‌رساند. با استقلال جمهوری‌های تازه در آسیای مرکزی کار تجاری‌اش را با این کشور‌ها گسترش می‌دهد و بعنوان زن میلیاردر و ثروتمند‌ترین زن اویغور معروف می‌شود و در عین حال بعضویت شورای خلق برگزیده می‌شود. دولت چین پیروزی‌های تجاری ربیعه قادر را بحساب درستی سیاستهای اقتصادی دولت می‌گذارد و اورا چون سمبل موفقیت زن اویغور معرفی می‌کند.

درسال ۱۹۹۷ درشهر گلجه ( مینینگ) در نزدیکی مرزهای قرقیزستان شورش محلی اویغور‌ها رخ می‌دهد.ربیعه قادر از اویغور‌ها طرفداری می‌کند واین عمل بمزاق مسئولین حرب کمونست خوش نمی‌آید اما چون ربیعه قادر مصونیت نمایندگی داشت نمی‌توانند کاری بکنند تا اینکه مانع انتخاب بعدی او بنمایندگی شورای خلق می‌شوند و چندی بعد بعنوان خیانت به خلق و فاش کردن اسرار دولتی به مرگ محکوم می‌کنند جرم او ارسال بریده‌های روزنامه‌های چینی به شوهرش در خارج از چین بود و ربیعه قادر شش سال در زندان می‌ماند وسازمان تجاری او ازهم می‌پاشد و دوپسرش زندانی می‌شوند که همچنان در زندان هستند.

در سال ۲۰۰۵ در اثر فشارهای بین المللی ربیعه قادربعلت بیماری از زندان آزاد می‌شود و به شوهرش در ایالات متحده آمریکا می‌پیوندد. آزادی او یک معامله سیاسی بود. بگفته رئیس سازمان عفو بین الملل، سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای را برای محکوم کردن چین بخاطر نقض حقوق بشر حاضر کرده بود در آن موقع با مذاکراتی که با مسئولین چینی صورت می‌گیرد ربیعه قادر آزاد می‌شود و قطعنامه مربوطه ندیده گرفته می‌شود.

ربیعه قادر بعد از معالجه برهبری کنگره جهانی اویغور‌ها انتخاب می‌شود و در سال ۲۰۰۸ دوباره در این پست ابقاء می‌شود. وی که همیشه با کلاه اویغوری (عرقچین جهارگوش) و با زبان اویغوری با رسانه‌های خبری روبرو می‌شود می‌گوید:
دولت چین بیش ازهمه به ما حمله می‌کند چون ما مبارزه مسالمت آمیز می‌کنیم زیرا اگر بمبی در گوشه‌ای منفجر شود مقامات رسمی چین خوشحال می‌شوند و آزادی خواهان اویغور را تروریست معرفی می‌کنند.

دولت چین در تبلیغات رسمی ربیعه قادر را آلت دست سیاستهای آمریکا، تروریست و تجزیه طلب معرفی می‌کند وادعا می‌کند که درگیری اتنیک در اورومچی نیز با برنامه ریزی او بوده است. چینی‌ها ربیعه قادررا با دالای لاما رهبر اوپوزیسیون تبت مقایسه کرده و تمامی عملیات تروریستی را در سین کیانگ زیر سر او می‌دانند.

تبلیغات دولت چین علیه مخالفانش آنقدر شبیه تبلیغات جمهوری اسلامی علیه ایرانیان خارج کشور است که با یک نگاه می‌توان کپیه برداری این سیاستها را از یکدیگر به آسانی تشخیص داد.

دولت چین از اتباع خود می‌خواهد که در سایه رونق اقتصادی کشور به اندوختن ثروت مشغول بشوند و در سباست دخالت نکنند ولی همه انسانها را نمی‌توان برای همیشه غیر سیاسی نگاهداشت. تجربه نشان می‌دهد که نه سوسیالیسم و نه دموکراسی قادر بحل مساله ملی نیستند و این مساله تنها با حق تعیین سرنوشت ملل بدست خودشان قابل حل است.

آینده ترکستان شرقی چه خواهد بود؟

نظر باینکه دیدگاههای متعدد در جنبش ملی اویغور وجود دارد استراتژی‌های متعددی نیز برای آینده طراحی می‌شود. در این میان گروهی معتقدند که چین کمونیست هم مانند اتحاد شوروی سابق دیر یا زود از هم خواهد پاشید و ملل موجود در فدراسیون چین مستقل خواهند شد و از جمله تبت و ترکستان شرقی استقلال کامل خود را بازخواهند یافت و مبازه ملل موجود در فدراسیون چین تحقق این هدف را تسریع خواهد کرد. فدراسیون چین از بهم پیوستن ۵۶ ملیت مختلف تشکیل شده است.

گروهی دیگر آرزوی ایجاد جمهوری اسلامی را دارند بویژه که در گذشته جنبش شکل یافته‌ای با این استراتژی وجود داشته است و شخصی بنام « یوسف آلب تکین » رهبرجمهوری اسلامی ترکستان شرقی بود که در سال ۱۹۹۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت. هم اکنون در کشورهای آسیای مرکزی یک حزب اسلامی بنام « حزب تحریر » فعال است و حتی توانسته است به یک نیروی تهدید کننده حاکمیت در کشور‌های آسیای مرکزی تبدیل شود. حزب تحریر در میان اوبغورها نیز نفوذ دارد و علیرغم اینکه روشنفکران اویغور کمتر به مذهب گرایش دارند ولی مردم عادی بویژه روستائیان اسلام را مبنای هر حرکت سیاسی می‌دانند. اسلام اویغور‌ها جنبه تصوف دارد و طرفدار مداراست.

پایان دادن به کلنیزاسیون ترکستان شرقی توسط چینی‌های ‌هان، کسب خودمختاری واقعی، برداشته شدن تبعیضات اقتصادی و سیاسی و مهمتر از همه دفاع از زبان و فرهنگ اویغور خواست همه مبارزان اویغور در حال حاضر است اگر این خواسته‌ها بر آورده شده و موانع موجود برطرف شوند ملت اویغور خواهد توانست آزادانه و آگاهانه آینده خود را بدست خود رقم بزند.

ماشااله رزمی ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ – پاریس