پیامبر خدا و ائمه اطهار (ع) قرآن ناطق هستند. كلام آنها همچون آیات الهی سرّ است. عقول ناقص ما ، محیط بر اسرار الهی نمیشود توسط علوم ظاهری و به صِرف دانستن احادیث و روایات با دیدن امام عصر (عج) نمیتوان او را شناخت. باید دید بلال ، ابوذر ، مقداد ، … و … چگونه پیامبر را شناختند و سَر در قدم او گذاشتند هر عقل سلیمی قبول دارد كه حتی یك نفر از آنها این علوم را نمیدانست. پس با كدامین علم به سوی مولای خود رفتند ؟ و رسول حق را شناختند ؟ جوان نصرانی از چه علمی برای شناختن امام زمان خود حضرت امام حسین (ع) بهره برد ؟ چه چیزی در وجود او آنقدر تأثیر داشت كه بخاطر آن عقیدهی خویش و دین شناسنامهای و دین تاریخی را كنار گذاشت و جانش را در راه امام (ع) فدا نمود ؟
علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی
آیا آن كسانی كه بر سر پیامبر خدا خاكستر میریختند یا با او مخالفت مینمودند یا آنان كه ائمه را شهید مینمودند به علت دانستن یا ندانستن علوم صوری بوده است ؟ البته خیر. قرآن مجید میفرماید ( ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین ، این نامه كه شكی در آن نیست راهنمای پرهیزگاران است ) پس اگر فرد پرهیزگار نباشد و متقی نباشد آیات الهی هم به او كمك نمیكند و او را راهنمایی نمینماید. بنابراین اساس هدایت یافتن بر تقواست.
اگر دانستن علوم بر پایه تزكیه و اصلاح نفس نباشد ( و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه ) به جهل مركب تبدیل میشود و جاهل در مقام طاغوت قرار میگیرد. آنچه ما را به امام عصر (عج) نزدیك میكند پاكی فطرت و تقواست ، آنان كه تبعیت از اولیای الهی نمودهاند نه به واسطه دانستنیها بوده ، بلكه به خاطر نجات از نفس اماره و شیطان وجود خود و تزكیه نفس بوده است. و با تزكیه نفس عشق الهی در باطن فرد ظهور میكند و این تزكیه با تصرف اولیای الهی در جان و فطرت فرد محقق میگردد. اگر خویش را از آلودگیها پاك نموده باشیم احادیث و روایات در تدبر و تفكر ما اثر گذاشته و مقدمات بیداری فطرت ما را مهیا میسازد و در غیر این صورت ما را به تحجر میكشاند.
با دل آلوده و قلب ناپاك ، علوم صوری نه تنها راهبر ما نخواهند بود بلكه امر را بر ما مشتبه كرده ، و خود را هدایت یافته و بر حق مینامیم. آیا پیش از تزكیه نفس و پاكی روح و رسیدن به مقام متقین ، ظهور امام زمان (عج) آری یا خیر؟
ادامه دارد…