جوامع ملی با درک این موضوع که هر جامعهای نمیتواند فقط به منافع ملی خود فکر کند و چشمش را بر روی خشونت و نقض حقوق بشر که در جوامع دیگر جریان دارد ببندد، روزی را به عنوان روز عدم خشونت نامگذاری کرده است و البته مناسبت آن، روز تولد مهاتما گاندی، سمبل مبارزهی بیخشونت، بسیار بجا و مناسب انتخاب شده است.
این را هم باید توجه داشته باشیم که دولتها در پاسخ به افکار عمومی جوامع خودشان است که چنین پیشنهادهایی را در سطح بینالمللی مطرح و آن را اجرا میکنند.
گفت و گو با الهه هیکس، عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده؛ به بهانه زادروز مهاتما گاندی
کیارش پارسا
۱۴۰سال پیش در چنین روزی، مردی در هند به دنیا آمد که با توسل به روش مسالمتآمیز نافرمانی مدنی و با پرهیز از خشونت، توانست استعمار بریتانیا را در سال ۱۹۴۷ از هند بیرون براند و به همین دلیل «پدر هندوستان» لقب بگیرد.
روز دوم اکتبر، زادروز مهاتما گاندی است. به همین مناسبت، در سال ۲۰۰۷ سازمان ملل متحد، روز دوم اکتبر را به پاسداشت گاندی «روز جهانی عدم خشونت» نام گذاری کرد. در همین راستا گفت و گویی را با سه تن از فعالان حقوق بشر انجام دادهام. خانم الهه هیکس، فعال حقوق بشر در این باره میگوید:
این روز را به نام آقای گاندی نامگذاری کردهاند. به خاطر اینکه همانطور که دبیر کل سازمان ملل امروز در بیانیهی خود اشاره کرد، جنبشی که گاندی رهبری کرد، جنبشی به دور از هر نوع خشونت بود که توانست به استقلال هندوستان منجر شود.
امروز این جنبش در سراسر دنیا سمبل و راهنمای بسیاری از جنبشهای مسالمتآمیزی شده است که هدفشان رسیدن به آزادی و تحقق حقوق مدنی است.
آیا اطلاع دارید در ایران با این روز چگونه برخورد میشود؟ آیا به این مناسبت برنامههای خاصی برگزار خواهد شد یا برگزار شده است؟
از حکومت و دولتی که خود یکی از حامیان اعمال خشونت بوده و تنها در سه ماه گذشته (به کارنامهی چهار سال گذشتهی این دولت برنمیگردیم) از اعمال هیچ خشونتی در حق شهروندانی که فقط به نتایج آرا اعتراض کرده بودند، ابایی نداشت و کار به جایی رسید که زندان کهریزک را بستند، توقع نمیرود روز بزرگداشت دوری از هر نوع خشونت را جشن بگیرد.
از سوی دیگر، فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران، اساتید دانشگاه و منتقدان نیز اکثراً در زندان هستند؛ بسیاری از سازمانها و نهادهای مدنی، مانند کانون مدافعان حقوق بشر، انجمن روزنامهنگاران، انجمن حمایت از زندانیان و … دفاترشان پلمب شده و رهبران آن یا منتظر محاکمه یا در زندان هستند.
آنچنان جو رعب و وحشتی در کشور هست که حتی اجازهی برپایی یک راهپیمایی کوچک داده نمیشود.
در چنین شرایطی نمیتوان از این نهادها و فعالین انتظار داشت که روز بزرگداشت دوری از هر نوع خشونت را در داخل کشور جشن بگیرند.
ولی به امید روزی هستیم که در آینده، در سال آینده، حداقل مردم ایران و نهادهای مدنی بتوانند روز بزرگداشت دوری از هر نوع خشونت را جشن بگیرند و دولت نه تنها به اجازهی برپایی چنین مراسمی را بدهد که خود نیز مراسمی در این رابطه برگزار کند. ولی متأسفانه امروز در ایران، برای این بزرگداشت، روز امیدوار کنندهای نبود.
آقای عبدالفتاح سلطانی، حقوقدان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر در ایران در این باره میگوید:
مهاتما گاندی در آن زمان، با توجه به این که سرزمینش در اختیار بیگانگان بود، برای برخورد با دولت استعماری و با خشونتهایی که نسبت به ملت بزرگ هند انجام میشد، چون معتقد بود خشونت، بازتولید خشونت میکند، از طریق برخورد مدنی، نافرمانی مدنی و بایکوت کردن دشمن، ولی بدون دست زدن به خشونت، با برخورد شایسته و بسیج مردم برای یک مبارزهی منفی با دشمن، موفق شد سرزمین خود را آزاد کند و به دموکراسی برسد.
علیرغم اینکه هندوستان در آن زمان تحت سیطرهی یک قدرت بزرگ بود و تحمل آن شرایط سخت برای ملت هند خیلی سنگین بود، گاندی توانست با حداقل تلفات و حداقل هزینه، به آزادیهایی که برای ملتش لازم بود، برسد.
این روز به پاسداشت این شخصیت بزرگ، آقای مهاتما گاندی، روز جهانی عدم خشونت نام گرفته است؛ برای اینکه حتی در فرهنگ مکالمهی روزانه و در گفت و گوها و نگاههایمان سعی کنیم خشونتی را نیافرینیم و اگر دیگری با ما برخورد خشونتآمیز کرد، مقابله به مثل نکنیم. بلکه با شیوههای مدنی و مسالمتآمیز، حتی کسی را که خشونتطلب است، وادار کنیم از خشونت دست بردارد یا حداقل خشونت کمتری به کار ببندد. این شیوهها، حداقل در سرزمین بزرگ هند جواب داده است.
من معتقدم در سرزمین ما، ایران هم علیرغم این که متأسفانه در حوادث اخیر، بعضیها خیلی بد برخورد کردند و با ملت خیلی خشونتآمیز رفتار کردند، ملت ایران این توان فکری و توان تحمل را دارد که بتواند با خشونتگران و با کسانی که تخم خشونت در جامعه میپاشند، برخورد مناسبی بکند و با نافرمانیهای مدنیای که در چهارچوب قوانین قابل اجرا است، از خشونت بیشتر جلوگیری کند و میتوانند حتی خشونتگران را هم وادار به دست برداشتن از خشونت بکنند.
همهی ما باید تلاش کنیم که حتی در گفتار، سخن گفتن، ادبیات نوشتاری، در روزنامهها و کتابهایمان، هرآنچه که بازتولید خشونت میکند، هرآنچه را خشونتآفرینی میکند، اعم از کلامی، رفتاری و حتی در اندیشهها، یا استفاده نکنیم یا اگر عادت کردهایم، به تدریج این عادتهای نامطلوب را کنار بگذاریم.
آقای سلطانی، آیا در ایران به پاسداشت این روز برنامهی خاصی اجرا خواهد شد؟ یا شده است؟
البته من اطلاعی ندارم. بامداد جمعه قرار بود که من برای دریافت جایزهی حقوق بشر نورنبرگ عازم آلمان شوم که متأسفانه مامورین در فرودگاه پاسپورت مرا گرفتند و اجازهی خروج از کشور را ندادند و چون در این فضا بودم، فرصت نکردم به سایتها مراجعه کنم و مطلع شوم.
اما همین رفتار را رفتار خشونتآمیز میدانم. از حقوق اساسی هر انسانی است که بتواند از کشورش خارج شود و به سرزمینهای دیگر سر بزند. محروم شدن از این حق نوعی خشونت است. خشونت فقط فیزیکی نیست و ابعاد مختلفی دارد.
خشونت فیزیکی فقط یکی از انواع خشونت است. برای نمونه محروم کردن کسی از خواب، گرسنه نگاه داشتن فرد و یا اگر کسی سخن درشتی به دیگری بگوید که او را آزار بدهد، برخوردی خشونتآمیز است؛ هرچند به ظاهر از نظر فیزیکی آزاری به فرد نرسیده است.
اما اگر کسی را از حقوق انسانیاش محروم کنیم، مثلاً پدری را از ملاقات فرزندش محروم کنیم، یک نوع خشونت است.
در مملکت خودمان، در میان مردم، قطعاً این روز، روز عزیزی است و سعی میکنند این روز را بهخاطر بسپارند؛ تکریم کنند و پاسداشت داشته باشند. متأسفانه چون محل کانون مدافعان حقوق بشر حدود ۱۰ ماه قبل بسته شده امکان این که ما مراسمی داشته باشیم، میسر نشد. اما این را که نهادهای دیگر مراسمی داشتهاند یا خیر، تا این لحظه بیاطلاعم.
ماموران فرودگاه، چه دلیلی را برای ممانعت از خروج شما از کشور به شما ارائه کردند؟
متأسفانه هیچ دلیلی ارائه نکردند. فقط شمارهی نامهای از معاونت امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران که مسئول آن آقای حسن زارع دهنوی، معروف به قاضی حداد است، به من دادند. تاریخ این نامه ششم مهر ۱۳۸۸ بود.
در حالی که من از پنج سال پیش ممنوعالخروج بودم و پاسپورت نداشتم؛ اما حدود ۱۰ روز پیش با اجازهنامهای از همین معاونت، به من پاسپورت دادند. ظاهراً دو سه روز بعد از این که به من پاسپورت دادهاند، دوباره نامهای میفرستند و مانع خروجم میشوند که هیچ توجیه قانونی و حقوقی ندارد.
خانم نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق زنان در ایران، در بارهی نامگذاری زادروز گاندی به نام «روز جهانی عدم خشونت» و حقوق بشر در ایران چنین میگوید:
جوامع ملی با درک این موضوع که هر جامعهای نمیتواند فقط به منافع ملی خود فکر کند و چشمش را بر روی خشونت و نقض حقوق بشر که در جوامع دیگر جریان دارد ببندد، روزی را به عنوان روز عدم خشونت نامگذاری کرده است و البته مناسبت آن، روز تولد مهاتما گاندی، سمبل مبارزهی بیخشونت، بسیار بجا و مناسب انتخاب شده است.
این را هم باید توجه داشته باشیم که دولتها در پاسخ به افکار عمومی جوامع خودشان است که چنین پیشنهادهایی را در سطح بینالمللی مطرح و آن را اجرا میکنند.
اما در خصوص این که در ایران این روز چگونه دارد برگزار میشود، اجازه بدهید بدون هیچگونه قضاوتی فقط به آن چه در ایران از ماهها پیش آغاز شده و همچنان استمرار پیدا کرده تا به امروز رسیده است اشاره کنم.
در وهلهی اول، هنوز پس از گذشت بیش از سه ماه از شهادت ندا آقاسلطان و علیرغم این که مشاهدهی جان باختن این دختر جوان دنیا را تکان داد، قاتلان او در حاشیهی امن به زندگی خودشان ادامه میدهند و ما از ارتکاب جرایم یا احیاناً قتلهای دیگر از سوی قاتلان ندا بیاطلاع هستیم. چون آنها اساساً تحت تعقیب قرار نگرفتند و حتی این عاملان تا امروز به طور رسمی به مردم معرفی هم نشدهاند.
در مقابل، بسیاری از معترضان انتخابات بدون این که قانونا هیچ جرمی مرتکب شده باشند، در شرایط رعبآوری، در نیمهشبان، در منازل خود بازداشت و در شرایطی سنگین و بدون دسترسی به وکیل تعیینی محاکمه شدند.
آنگونه که اطلاع دارم، حکم تعدادی از افرادی که دارای شهرت اجتماعی هم نیستند، توسط شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده که شامل حبسهای سنگین از شش ماه تا چهار سال است.
همچنین پاسخ اعتراض مردم به انتخابات، با گذشت قریب چهار ماه بلاتکلیفی داده نشده است. در پی عدم پاسخگویی به اعتراضات، مردم همچنان خواهان پاسخگویی در خصوص بدرفتاریهایی که منجر به مرگ عزیزانشان شده بود یا تجاوزاتی که در زندانها صورت گرفت، شده بودند که همچنان بیپاسخ مانده است.
البته در روز عدم خشونت که مردم ایران کاملاً به آن پایبند بودند، قضاوت در خصوص مواردی که برشمردم، با افکار عمومی بینالمللی است
زمانه