Search
Close this search box.

اساس کار استبداد بر تفرقه است، ما باید شعارمان بر وحدت باشد

Image«با مقایسه‌ی دو اثری که یکی مربوط به انقلاب کوبا و دیگری مربوط بههند است، کاملاً احساس کردم که مهندس بازرگان نسبت به انقلاب کوبا تمایل و گرایشی ندارد یعنی خیلی به درون انقلاب کوبا نفوذ و با آن همدلی نمی‌کند. یک نگاه بیرونی و در نهایت مخالف با استبداد دارد؛ ولی در برابر انقلاب هند و یا نهضت آزادی هند، بازرگان آنچنان همدلی می کند که به نظر می‌آید او در حرکت‌اش به شدت تحت تأثر هند بوده است؛ البته وقتی به انقلاب ایران می‌رسد، ویژگی‌های ایرانی در آن محسوس می‌شود.»  

عبدالرضا تاجیک: پانزدهمین جلد از مجموعه آثار مهندس مهدی بازرگان، نواندیش دینی ایرانی، با حضور شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی و نیز با سخنرانی و نقد و بررسی دکتر علیرضا رجایی، دکتر غلامعباس توسلی و دکتر هاشم آقاجری، رونمایی شد.

نقد و بررسی این اثر به‌عنوان «درسنامه‌های تجربی» مهندس بازرگان، چهره‌ی نام‌آشنا در عرصه فرهنگ و سیاست ایران قرن بیستم، در شرایطی که ایران شاهد برآمدن دوباره‌ی نسل امروز است و  نتایج انقلاب سال ۱۳۵۷ و عملکرد فاتحان انقلاب، اینک پیش روی نسل جدید قرار دارد، معنادار می‌شود. چنان که یکی از سخنرانان مراسم بر آن تاکید کرد: «پدیده شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی در ایران همواره با نوعی توازی با دوره‌های تغییر نسلی همراه بوده است؛ یعنی زمانی که نسلی دگرگون می‌شود، ما باید چشم‌انتظار دگرگونی باشیم.»

کوبا، هندوستان و  ایران، سه کشوری هستند که در مجموعه آثار ۱۵ مهندس بازرگان در سه اثر مستقل از هم به آنان پرداخته شده و تحلیلی تاریخی از تحولات این سه کشور ارائه شده است. گفتنی است، مجموعه‌ی مزبور توسط شرکت سهامی انتشار منتشر و روانه‌ی بازار کتاب شده است، 

دو مقاله‌ی ابتدایی این اثر، «انقلاب کوبا» و «نهضت آزادی هندوستان» در خلال دو سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ و در جریان محاکمات سران نهضت آزادی ایران و دوران اقامت در زندان قصر و اثر سوم که «تحلیلی تاریخی برای مبارزه ملی» است با عنوان «ملت ایران چه باید بکند»، از سال ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۷ نوشته شده است.

آن‌گونه که مهندس هاشم صباغیان، همفکر و همرزم بازرگان، در همین جلسه به اختصار توضیح داد، بازرگان نکات برجسته و کلیدی تحول در دو کشور کوبا و هند را در نتیجه‌ی مطالعات شخصی و جمعی با زندانیان سیاسی در زندان قصر در ابتدای دهه‌ی ۴۰ دریافت. وی این مطالعات و اندوخته‌ها را به‌کار می‌بندد تا  «خطوط اصلی برنامه یا استراتژی مبارزه  ملی» و «‌وظیفه اختصاصی و رسالت ایرانیان» را در ۲۴ بند بیان کند. اما از آنجا که این اثر در شرایط حاکم بر آن سال‌ها نگارش یافته است، لزوم استخراج نکات برجسته‌ و مضامین و محورهای اصلی آن برای بررسی جدید و مطالعه‌ای کاربردی و مفید ضروری به نظر می‌رسد.

بر این اساس، «بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان» تصمیم گرفت تا روز پنجشنبه سی‌ام مهرماه ۱۳۸۸ با برپایی مراسم رونمایی از پانزدهمین جلد از مجموعه آثار مهندس بازرگان در دفتر انجمن اسلامی مهندسین، آن را از سه دیدگاه تاریخ، علوم سیاسی و علوم اجتماعی مورد واکاوی قرار دهد تا نسل معاصر از بخشی دیگر از دیدگاه‌ها و افکار این مسلمان نواندیش مطلع شود.

علیرضا رجایی: بازرگان نیروی چپ واقعی بود

دکتر علیرضا رجایی، صاحب‌نظر و دانش آموخته‌ی ارشد علوم سیاسی اولین سخنران مراسم رونمایی از مجموعه آثار ۱۵ مهندس مهدی بازرگان بود. وی سخنان خود را بر بررسی نگاه مهندس بازرگان به مفهوم «انقلاب» متمرکز کرد. رجایی با ذکر این جمله که بسیاری از رویکردها به افراد، ناشی از پیش‌فرض‌هایی است که طی سال ها شکل گرفته، بر این نکته تأکید کرد که بازنگری در افکار مرحوم بازرگان باعث می‌شود تا حداقل بسیاری از پیش‌فرض‌هایمان در محک اندیشه‌های مکتوب او قرار گیرد و ببینیم این پیش‌فرض‌ها به چه میزان صحیح بوده است.

رجایی سه موضوع انقلاب اسلامی، لزوم بازخوانی دوران کنونی و دیدگاه بازرگان نسبت به پدیده‌ی انقلاب را برای رسیدن به یک دریافت کلی ضروری دانست؛ به عقیده‌ی او، در نتیجه‌ی بررسی و واکاوی ناکامی‌‌هایی که انقلاب با آن مواجه شده است، به دوگانه‌ی انقلاب و اصلاح می‌رسیم. این پرسش در اینجا مطرح است که آیا  رویکرد به انقلاب ناصحیح بوده است؟ رجایی معتقد است: «از دیدگاه بازرگان در این کتاب و در متن حوادثی که به انقلاب منتهی می‌گردد، این نکته استنباط می‌شود که گاه (چونان انقلاب اسلامی ایران) پدیده‌ای مثل انقلاب اجتناب‌ناپذیر است.»

این پژوهشگر علوم سیاسی با تقسیم‌بندی دوران زندگی مهندس بازرگان به چهار دوره اساسی، اظهار داشت که اثر رونمایی شده، حاصل دورانی از زندگی مهندس بازرگان محسوب می‌شود که سیاسی بوده است. رجایی، بازرگان را کسی توصیف کرد که مانند بسیاری از اندیشمندان و فعالان سیاسی رویکردی مساعد به انقلاب داشته است. «این نظر مساعد به این نکته ختم نمی‌شود، چرا که در گزارش سوم از این کتاب با طرح چه باید کرد، به وضوح از ستیز قهرآمیز با رژیم سلطنتی، در جریان انقلاب جانبداری شده است.»

تعلق خاطر به روشنفکری دینی از سوی مهندس بازرگان نکته دیگری بود که رجایی به آن اشاره کرد. به نظر وی، مفهوم «ملی- مذهبی» یا « مذهبی- ملی» برای نخستین بار در این کتاب به‌کار برده می‌شود و این‌چنین است مفهوم «روشنفکری دینی».

انتقاد از بازرگان مبنی بر اینکه او انقلابی نبوده و یا اینکه بازرگان تناسبی با مقطع انقلاب نداشته است، موضوعی بود که رجایی برای پاسخ به آن، ابتدا سؤالی را طرح کرد: «با توجه به روش‌های مرسوم سیاسی، بازرگان را باید چپ ارزیابی کرد یا راست؟» رجایی با این اعتقاد که عمده جریان‌هایی که در ایران با عنوان چپ شناخته می‌شوند، نه تنها نتواسته‌اند گشایشگر باشند که فاقد دستاورد تاریخی نیز بوده‌اند، از مهندس بازرگان به‌عنوان نیروی چپ واقعی یاد کرد که «هم گشایشگر بود و هم دارای دستاورد».
رجایی که به گفته خودش می‌کوشید در بررسی اثر، «بی‌طرف» باشد، از موضوع‌هایی در این کتاب سخن  گفت که مسایل امروز ایران است: «مفاهیم دینی و معنوی برای پیشبرد مفاهیم اجتماعی ضروری است. برخلاف کشورهای غربی، تجربه‌ی هند و ایران، این موضوع را نشان می‌دهد؛ یعنی مرحوم بازرگان در این اثر همان بحثی را مطرح نموده که دکترشریعتی با عنوان «مذهب علیه مذهب» مطرح کرده است.»

به نظر رجایی:«مهندس بازرگان که بر اساس متن مکتوب در مجموعه آثار ۱۵ به جنبش چریکی نگاه منفی ندارد، هواداری‌اش را از انقلاب در چارچوب پروژه خشونت‌ستیزی بیان می‌کند، چراکه او انقلابی را که خودجوش نباشد، انقلاب نمی‌داند.»

وی همچنین گفت که بحث‌های معنوی و جایگاه اسلام و روحانیت در تحولات اجتماعی در ایران، مسایلی است که بازرگان در خصوص انقلاب اسلامی به آنها توجه نشان داده است، روحانیتی که در مقطعی از تاریخ فرصتی ایجاد کرد تا در مقابل استبداد و استیلا مقاومت شکل بگیرد و پس از انقلاب در اداره‌ی جامعه، تجربه ناموفقی داشت. اما با وجود این، رجایی معتقد است که بازرگان در همان سال‌ها باز هم روحانیت را نفی هم نمی‌کند. این پژوهشگر سیاسی در عین حال معتقد است که بازرگان در متن خود، خواننده را به این موضوع توجه می‌دهد که بدون رهبر مذهبی و یا روشنفکر در کشورهای شرقی و اسلامی، امکان یک نهضت اجتماعی وجود ندارد؛ در نتیجه با بی‌توجهی به این موضوع، پروژه اجتماعی ناکام می‌ماند.

رجایی تعریف بازرگان از اسلام را تعریفی «ترقی‌خواهانه» توصیف کرد، و او را با وجود دو‌گانه‌ی  اصلاح و انقلاب، روشنفکر اصلاح‌طلبی دانست  که با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ مخالف نبوده است اما در عین حال نگاه‌اش به پدیده‌ی انقلاب، یک نگاه خشونت‌ستیز بوده است. نگاهی که در کنار استبدادستیزی، استیلاستیزی و تحجرستیزی بازرگان شاخص است.

غلامعباس توسلی: راهکارهای بازرگان هنوز زنده است

دکتر غلامعباس توسلی، استاد ارشد جامعه‌شناسی دومین سخنران مراسم رونمایی از مجموعه آثار ۱۵ مهندس مهدی بازرگان بود. توسلی سخنان خود را بر واکاوی موضوعات مطرح شده در اثر، از دیدگاه علوم اجتماعی معطوف کرد. به‌عقیده‌ی او، نکات جامعه شناختی این اثر کمتر از جنبه‌های تاریخی آن نیست. 

این استاد دانشگاه با «شاهکار» توصیف کردن مجموعه آثار ۱۵، مطالب مطرح شده در هر یک از سه مقاله  اثر را « هدفمند» ارزیابی نمود که راهکارهای ارائه شده در آن پس از ۴۰ سال هنوز زنده است. توسلی همچنین چاپ عکس‌های مرتبط با مضامین و محورهای اصلی بحث در کتاب را از نکات ارزشمند و قابل تمجید دانست که اثر منتشر شده را همچنان نو و تازه، پیش چشم مخاطب و خواننده‌ی محقق و علاقمند قرار می‌دهد.

«عبرت‌آموزی» و « الهام گرفتن از قرآن» دو موضوعی است که توسلی از آنها به عنوان دو نکته‌ی کلیدی در اثر یاد می‌کند. او اظهار داشت که مهندس بازرگان از میان تمام اهداف و ایده هایی که بر نهضت هند تأثیر گذاشته، بر یک موضوع و آن‌هم اینکه مردم هند به خودشان برمی‌گردند، تأکید می کند. وی افزود، مهندس بازرگان برای ایران نیز همین راه حل «بازگشت به خویش» را می‌پذیرد و تمام راه‌های تقلیدی را رد می‌کند، و اینکه تا مردم به خودشان برنگردند، به جایی نمی‌رسند. به عقیده‌ی توسلی، بازرگان همچنین معتقد بود که برای حل مسایل باید صبوری کرد.

غلامعباس توسلی در پایان با پرداختن به بحث امتناع از تقلید از دیدگاه مهندس بازرگان، بر اتخاذ روشی مناسب از سوی مسلمان‌ها برای رسیدن به اهداف عالی تأکید کرد.

هاشم آقاجری: بازرگان به تاثیر کنشگران در تحولات اجتماعی معتقد بود 

دکتر هاشم آقاجری، استاد تاریخ دانشگاه آخرین سخنران مراسم رونمایی از مجموعه آثار ۱۵ مهندس مهدی بازرگان بود که از دیدگاه تاریخی به بررسی کتاب پرداخت. او این کتاب را اثری در مورد انقلاب‌ها دانست و سپس با توجه به ملاحظاتی که در باب نظریه و روش در جامعه شناسی انقلاب‌ها مطرح است، در تبیین بهتر این اثر سخن گفت.

آقاجری در ابتدای سخنان خود در باب این کتاب به عنوان محورهای ورودی و مدخل بحث به سه محور قابل بحث: نظریه، روش و اخلاق اشاره کرد؛ اینکه در مورد انقلاب‌ها، تئوری‌ها و نظریه‌های مختلف وجود دارد و دیگر آنکه برای شناسایی و آنالیز انقلاب‌ها، روش‌های مختلفی وجود دارد، و بالاخره این نکته که بحث ارتباط اخلاق با نظریه و روش مطرح است.

او برای ورود به بحث، به دو دسته نظریه که میان نظریه‌پردازان تحلیلی انقلاب و جامعه‌شناسان تاریخی انقلاب مطرح است، اشاره کرد؛ نظریه‌هایی که در مقابل هم قرار می‌گیرند، دسته‌ای که رویکردشان، رویکرد ساختاری است و دسته‌ی مقابل که رویکردشان، عامل‌گرا است.

آقاجری با تأیید این موضوع که امروز در میان جامعه‌شناسان این گرایش بیشتر شده است که دو عامل کنشگری و ساختار را به تنهایی برای تحلیل انقلاب‌ها مورد توجه قرار ندهند، از وجود نوعی تعامل و دیالکتیک «ساختار- کنش» سخن گفت.

این استاد تاریخ، پانزدهمین جلد از مجموعه آثار مهندس بازرگان را ذیل عنوان عاملیت طبقه‌بندی کرد و گفت، هرچند مهندس بازرگان به عوامل غیرارادی هم اشاره می‌کند اما اساس تحلیل‌اش بر عاملیت انسانی و بر اراده است. چرا که هر نظریه‌پرداز تحلیل‌اش بر اساس تماشاگر بودن و یا بازیگر بودن متفاوت است.  

نوع نگاه به تاریخ باب دیگری بود که آقاجری آن را گشود؛ اینکه یک تاریخ ذیل اخلاق قرار می‌گیرد و یک تاریخ به‌مثابه‌ی علم است. به‌عقیده‌ی آقاجری، دیدگاه مهندس بازرگان بین این دو نظریه قرار می‌گیرد؛ یعنی از یک طرف می کوشد، تاریخ تبیینی ارائه کند و از طرف دیگر به‌دنبال عبرت‌گیری است.

این بحث که هر حوزه‌ای، اخلاق خاص خود را داراست و اولین ویژگی‌ اخلاق علمی، انصاف علمی و بی‌طرفی علمی است، به‌خصوص زمانی که انصاف با ایدئولوژی و مذهب درمی‌آمیزد، سخنان آقاجری را به باب دیگری کشاند، و آن اینکه بازرگان در این کتاب به اخلاق علمی پای‌بند است و انصاف علمی را در داوری رعایت می‌کند. او برای تأیید سخنان‌اش به مواضع بازرگان درمورد اختلاف‌نظر محمدعلی جناح با مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو، و مواضع آنها اشاره می‌کند: «مهندس بازرگان آنچنان انصاف علمی دارد که مسلمان بودن محمدعلی جناح باعث نمی‌شود تا او از اخلاق علمی خارج شود؛ بنابراین آنجا که لازم است جناح را نقد می‌کند. همین‌طور در زمینه‌های دیگر علمی با وجود مخالفت شدیدش با غربزدگی اما هرجا نکته مثبتی را در غرب (از جمله در دستگاه قضایی‌اش) می‌بیند، بر روی آن انگشت تایید می‌گذارد.»

آقاجری در ادامه برای تبیین وجه ضداستبدادی و ضداستیلایی اثر، نکته‌ای را متذکر شد: «با مقایسه‌ی دو اثری که یکی مربوط به انقلاب کوبا و دیگری مربوط به هند است، کاملاً احساس کردم که مهندس بازرگان نسبت به انقلاب کوبا تمایل و گرایشی ندارد یعنی خیلی به درون انقلاب کوبا نفوذ و با آن همدلی نمی‌کند. یک نگاه بیرونی و در نهایت مخالف با استبداد دارد؛ ولی در برابر انقلاب هند و یا نهضت آزادی هند، بازرگان آنچنان همدلی می کند که به نظر می‌آید او در حرکت‌اش به شدت تحت تأثر هند بوده است؛ البته وقتی به انقلاب ایران می‌رسد، ویژگی‌های ایرانی در آن محسوس می‌شود.»

آقاجری دلیل خود را در مورد این ادعا که بازرگان کاملاً تحت تأثیر هند نبوده است، چنین بیان می‌کند: «مهندس بازرگان در سال ۱۳۵۷ در خصوص انقلاب اسلامی ایران می‌نویسد که شرایط با سال ۱۳۴۲ فرق کرده است. در اینجا بازرگان گاندی صفت، اصل مبارزه مسلحانه را امضا می‌کند و فقط بر سر زمان آن بحث دارد و این با آن تصویری که ما از گاندی می‌شناسیم، فاصله دارد. گاندی در هیچ شرایطی حاضر به برخورد خشونت آمیز و مسلحانه نبوده است و یکی از اختلافات او با جریان رادیکال همین مسأله بوده است.»

آقاجری عناصر پایداری را که بازرگان در انقلاب هند دیده و در تحلیل انقلاب ایران بر آن تکیه کرده است این‌گونه بیان برمی‌شمارد:

– تکیه بر عامل انسانی و نفی عوامل جبری.    
بازرگان در انقلاب هند، دو رهبر می‌بیند. از یک طرف گاندی، وجه مثبت رهبری هند، و از طرف دیگر استیلا، وجه منفی رهبری هند. همان‌گونه که او در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» به وجود دو رهبر، یعنی محمدرضا شاه (رهبر منفی) و آیت الله خمینی (رهبر مثبت) اشاره می‌کند.
تأکید بسیار زیاد بر روی شخصیت و فرهنگ خودی و ملی و همچنین نفی خودباختگی.
سرنگونی استبداد از بالا بدون آمادگی پایین مطلوب نیست. این موضوع همان چیزی است که در مشی عملی مهندس بازرگان نیز مشاهده می‌کنیم. تأسیس سازمان‌های اجتماعی و توجه به تربیت اجتماعی مانند تأسیس انجمن های خیریه تا مردم به کار جمعی عادت پیدا کنند، برای مهندس بازرگان جاذبه دارد.
تأکید مهندس بازرگان بر اصولی که در انقلاب هند است و این اصول بعدها در سیره عملی او دیده می‌شود. «اصل عدم خشونت»، « مبارزه منفی یا همان نافرمانی مدنی»، « اصل عدم همکاری با بریتانیا» و « اصل نذرهای رهبانی»، از جمله اصول هندی است که مهندس بازرگان به آنها توجه دارد.
رابطه‌ی مذهب با ملیت که در انقلاب هند بر آن بسیار تأکید شده است. یعنی ناسیونالیسم در هند با مذهب شروع شده است.

اما بحث دیگری که هاشم آقاجری در سخنان خود ارائه کرد، بررسی کتاب به لحاظ روشی بود. «از آنجا که مهندس بازرگان تحصیلات فنی داشت، در تمام آثارش این نگاه را مشاهده می‌کنیم. بنابراین او می‌خواهد برای انقلاب نیز منحنی و یک منطق ریاضی پیدا کند.» با این پیش‌فرض، آقاجری توجه حاضران را به این نکته جلب کرد که بازرگان اساس حرکت مردم را بر خودجوشی می‌د‌اند همان‌گونه که اساس انقلاب هند، بر خودجوشی ملت هند بود.

یکی از نکاتی که هاشم آقاجری در بررسی این کتاب توجه نشان داد، بحث « نبایدها» بود که بازرگان پس از مطالعه دو انقلاب هند و کوبا برای انقلاب ایران نوشته است؛ یکی از این نبایدها این است که نباید منتظر پیروزی سریع و ساده انقلاب بود.

ارائه تحلیل انسانی از انقلاب توسط بازرگان در کنار دو روش تحلیل مبتنی بر «تئوری توطئه» و « تئوری دترمینستی مارکسیستی» در بحث انقلاب، موضوع دیگری بود که این استاد دانشگاه در خصوص مجموعه آثار ۱۵ مهندس بازرگان به آن پرداخت.

وجود دو جبهه « استبداد- استیلا» و « ملیت- مذهب» در انقلاب هند و ایران، با وجود تفاوت‌ها و تشابهات، نکته دیگر بحث آقاجری بود. اما این پژوهشگر تاریخ از خالی بودن یک بحث تطبیقی در این خصوص در اثر مهندس بازرگان سخن گفت.

به نظر آقاجری، طرح تفاوت روح ایرانی با روح هندی با توجه به اینکه هندی‌ها «عرفانی» مسلک هستند و ایرانی‌ها «نیمه‌عرفانی»، بازرگان را در این اثر به این نتیجه می‌رساند که ایران یک وضعیت بینابین هم در روح و هم در روش دارد. بنابراین به اعتقاد آقاجری، بازرگان هم بر اصل صلح‌طلبی توجه دارد و هم آنجا که لازم شود از مبارزه مسلحانه استقبال می‌کند.

تأکید بازرگان بر ضرورت وجود رهبری جمعی به دلیل احتمال این خطر که استبداد از رهبری فردی زاییده می‌شود، تحلیلی عینی است که بازرگان در اثر سوم کتاب ارائه کرده است. همچنین بازرگان که به نقش بورژوازی در انقلاب هند توجه دارد، در مورد ایران معتقد است که بحث طبقه، بحث واقعی نیست چرا که در ایران اساس کار بر بازار و کاسب‌کاری است. به این ترتیب بازرگان از این مسأله به عنوان طبقه آزاد یاد می کند. موضوعی که مورد نقد هاشم آقاجری قرار گرفت.

تأکید بازرگان در این کتاب بر تقدم ملی کردن دولت بر ملی کردن نفت، او را به این نتیجه می‌رساند که «بروکراسی» و « نفت» دو ابزار استبداد در ایران هستند. اما آقاجری از « نیروی نظامی» به عنوان یک ابزار دیگر از ابزارهای استبداد سخن گفت که بازرگان به آن اشاره نکرده است. رسانه و ایدئولوژی موضوع‌های دیگری بود که به نظر آقاجری در این اثر مغفول واقع شده‌اند: «بازرگان به نقش هژمونیک ایدئولوژی سلطه، کم توجه می‌کند در حالی که استبداد در ایران سه پایه داشته و دارد، یکی بروکراسی که شامل ارتش هم می شود، دیگری نفت و سوم هم رسانه. چرا که رسانه کانال پخش و انتقال ایدئولوژی است.» آقاجری احتمال داد که دلیل بی‌توجهی بازرگان به این مسأله، شاید فرسودگی رژیم حاکم در این سال‌ها بوده باشد.

بازرگان که در این اثر در بحث اصل بودن استبداد یا امپریالیسم، استبداد را اصل و استیلا را فرع معرفی می‌کند، در « چه باید کرد»، بر تکیه به هویت مذهبی و ملی خود تأکید دارد. بنابراین او اساس کار را بر آزادی روح مردم می گذارد. اینچنین، آقاجری نتیجه گرفت که غیر از این مبانی و اصول، مهندس بازرگان در برنامه و تاکتیک‌ها نکاتی را می‌گوید که هنوز مطرح است: « ما باید استراتژی مبارزه ملی را عکس استبداد انتخاب کنیم. استبداد شخصیت مردم را از بین می‌برد، ما باید به آنها شخصیت بدهیم. اساس کار استبداد بر تفرقه است، ما باید شعارمان بر وحدت باشد، بنابراین باید بین استبداد و استیلا فاصله بیاندازیم.»

البته مهندس مهدی بازرگان بر اساس متن مکتوب تنها به طرح این مسایل اکتفا نمی‌کند و در ادامه به عنوان وظیفه، نکاتی را  یادآور می‌‌شود:

– جناح اکثریت فعال در مبارزه باید بگوید که در چارچوب قانون اساسی مبارزه می‌کند.
مبارزان باید در کار دولت کارشکنی کنند. کارمندها نباید بگذارند چرخ های دولت بچرخد.
مطرود کردن کسانی که با استبداد همکاری می‌کنند.
توجه به اصل مخفی‌کاری
توجه به نیروی ایرانیان خارج از کشور که می توانند کادرسازی کنند. همچنین کسانی که در خارج از کشور هستند در کنار تحصیل، افشاگری کنند. و …

قابل اشاره است که در جلسه‌ی رونمایی از مجموعه آثار ۱۵ مهندس مهدی بازرگان (کوبا، هندوستان، ایران)، شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی چون دکتر ابراهیم یزدی، مهندس محمد توسلی، دکتر محمدحسین بنی‌اسدی، مهندس ابوالفضل بازرگان، محمدجواد مظفر، دکتر نوید بازرگان، احسان هوشمند و … حضور داشتند.

کتاب کوبا، هند و ایران، پانزدهمین مجموعه آثاری است که به همت بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان و توسط شرکت سهامی انتشار، چاپ و منتشر شده است.