فردگرایی ژید آیینی خودپسندانه و کامجویانه نیست، بلکه حربه اصلی او در پیکار با زشتیها و پلیدیهاست. اخلاق شخصی ژید داوری بیرحم و سختگیر است که تنها از "حقیقت" فرمان میبرد.
توماس مان در مقالهای در رثای ژید نوشت: «ژید با آرامش و آسایش روحی و فراغت خاطر کاری نداشت. برعکس، ناآرامی، شکگرایی خلاق و جستجوی دایمی بود که در طول زندگی او را هدایت میکرد».
آندره ژید (۱۹۵۱ – ۱۸۶۹) یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات مدرن ۱۴۰ سال پیش به دنیا آمد. او در آثار خود با "خدایان آسمانی و زمینی" در افتاد و اخلاق شکگرای خود را به جای هنجارهای اخلاقی مسلط نشاند.
آندره ژید در سراسر جهان (و از جمله در ایران) بیشتر با کتاب شاعرانهی "مائدههای زمینی" (۱۸۹۷) شناخته شده است. در این اثر نویسندهی جوان به مخاطب خیالی خود اندرز میدهد که خود را از بند همه اندیشهها و پیشداوریهای ذهنی و تمام ارزشهای اخلاقی رها کند و تنها از احساسات درونی و عواطف شخصی خود فرمان بگیرد، زیرا این تنها راه دستیابی به حقیقت است. میتوان گفت که ژید تا پایان زندگی دشوار و پربارش به این رویکرد "رمانتیک" وفادار ماند.
احساس (که برخاسته از جان و روان فردی است) با اندیشه (که دریچهی ذهن به سوی دنیاست) تعارض دارد و فرآورد این ستیز در وجدان شخصی شکل میگیرد که برترین تجلی آن اخلاق فردی است. این اخلاق از نظر ژید با هنجارها و سنتهای رایج اجتماعی که اخلاقیات مسلط را میسازند، در ستیز است.
برای آندره ژید یگانه مرجع شایسته برای داوری درباره مناسبات انسانی، همین وجدان یا اخلاق فردی است، و نه اخلاق اجتماعی (یا مذهب مختار) که زاییدهی شرایط خاص و قراردادهای اجتماعی است.
صداقت در برابر تعهد
ژید تعهد یا مسئولیت اجتماعی را در پرتو همین دوگانگی درمییابد. او تعهد را بیش از مقتضیات بیرونی آن در ترازوی "اخلاق فردی" خود میسنجد. از این رو در مورد ژید کلماتی مانند صمیمیت یا صداقت، از "التزام" و "تعهد" گویاتر است.
ژید هیچ مرجع معنوی یا حتی "الهه الهام" را به رسمیت نمیشناسد. احساس فردی غریزی (و چنانکه خود گفته است) "حس حیوانی" خود را بر تمام آیینها و ارزشها برتر میشمارد. او در برابر هنجارهای اخلاقی و آموزههای دینی نه تنها سر فرود نمیآورد، بلکه با نفرت آنها را طرد میکند، زیرا آنها را زنجیری بر فردیت خویش میبیند.
فردگرایی ژید آیینی خودپسندانه و کامجویانه نیست، بلکه حربه اصلی او در پیکار با زشتیها و پلیدیهاست. اخلاق شخصی ژید داوری بیرحم و سختگیر است که تنها از "حقیقت" فرمان میبرد.
توماس مان در مقالهای در رثای ژید نوشت: «ژید با آرامش و آسایش روحی و فراغت خاطر کاری نداشت. برعکس، ناآرامی، شکگرایی خلاق و جستجوی دایمی بود که در طول زندگی او را هدایت میکرد».
آزادگی در زندگی و آزادی در آفرینش
تجارب گوناگون ژید در سبکها و اسلوبهای هنری گوناگون، بیگمان حاصل رهایی اندیشه و احساس اوست. در کارنامهی پربار او، در قالبهای متنوع داستان و شعر و نثر شاعرانه و نمایشنامه، میتوان رگههای رمانتیسم، سمبولیسم، سوررئالیسم و رئالیسم را کنار هم دید.
ژید از آغاز فعالیت ادبی خود با انتشار آثاری مانند "اخلاقستیز" و "دخمههای واتیکان" نگرانی و خشم متولیان "اخلاق و عفت عمومی" را برانگیخت. در پاسخ به دشنامهای سنتگرایان در سال ۱۹۲۴ کتاب کوریدون را (که سالها پیش نوشته و در نسخههای معدود پخش کرده بود) منتشر کرد. ژید در این اثر که حدیث نفسی برخاسته از زندگی خود اوست، گزارشی مشروح و جسورانه از همجنسگرایی ارائه داده است.
افشای استعمار
آندره ژید در سال ۱۹۲۵ به آفریقا سفر کرد و در مستعمرههای آن روز فرانسه به سیر و سیاحت پرداخت. او با دو کتاب رسواکننده به فرانسه برگشت: "سفر به کنگو" و "بازگشت از چاد".
با این دو کتاب ژید مبارزهی اخلاقی و فردی با فرهنگ بورژوایی را به عرصه سیاست گسترش داد. او با افشای جنایات استعمارگران فرانسوی در آفریقا، نشان داد که بورژوازی ریاکار و عوامفریبی که او را به "فساد اخلاقی" متهم میکند، خود اصول اولیۀ انسانی را زیر پا گذاشته است. گزارش انتقادی ژید در روشن ساختن افکار عمومی درباره عملکرد ظالمانهی استعمار نقش مهمی ایفا کرد.
کمونیسم، رؤیای زیبا
ژید در سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۶ به کمونیسم دل بست و به عضویت حزب کمونیست فرانسه در آمد. این اقدام ژید، اعتبار فراوانی برای حزب به همراه آورد. روشنفکران فرانسوی با دفاع از اتحاد شوروی (سابق) که در خطر حمله فاشیسم به سر میبرد، در بیرون کشیدن "نخستین کشور پرولتاریای جهان" از انزوای سیاسی نقش تاریخی مهمی ایفا کردند.
ژید در جامعه سوسیالیستی شکوفایی آرزوهای خود را میدید که میتوانست به "محدودیتهای اجتماعی و سازشهای فردی" پایان دهد و با استقرار برابری "سعادت فردی" را قوام بخشد.
ژید در سال ۱۹۳۱ در ستایش از دستاوردهای اتحاد شوروی چنین نوشت: «دلم میخواهد آنقدر زنده بمانم تا شکوفایی این حرکت پرشکوه را ببینم. پیروزی این جنبش را از صمیم قلب آرزو میکنم و آمادهام هر کاری به خاطر آن انجام دهم. میخواهم ببینم که یک دولت بدون دین، یک جامعه بدون خانواده تا کجا اوج میگیرد. دین و خانواده دو آفت بزرگ بشریت هستند».
شکست آرمانها
ژید در تابستان ۱۹۳۶ به دعوت "اتحادیه نویسندگان اتحاد شوروی" به خطه "انقلاب اکتبر" سفر کرد و شش هفته با کنجکاوی به هر گوشهای سر کشید، و حتی از جریان "محاکمههای فرمایشی" که جلادان استالین علیه ناراضیان به راه انداخته بودند، سر در آورد.
ژید پس از بازگشت به فرانسه مشاهدات خود را با انتقاداتی ملایم در کتاب "بازگشت از شوروی" منتشر کرد. این کتاب سیل فحش و ناسزای مطبوعات چپ را به سوی او سرازیر کرد. در پاسخ به آنها بود که ژید کتاب دیگری منتشر کرد به نام "تنقیح بازگشت از شوروی". در این کتاب انتقادات او اساسیتر و لحن او تندتر بود.
ژید در پس تمام کاستیها و نابسامانیها "کمونیسم روسی" با ژرفبینی شکلگیری یک نظام خودکامه را میبیند. او به روشنی نشان میدهد که رؤیاهای پرشکوه انقلاب اکتبر به مشتی دروغ وقیحانه بدل شده است.
از نظر ژید پلیدترین جنبه نظام شوروی، همگنسازی و یکسانگردانی افراد جامعه بود. ترور فردیت و حذف افراد "ناجور و متفاوت" نمیتوانست از دید ژید که به ویژه در اینجا شامه تیزی داشت، پنهان بماند. او توضیح میدهد: «در شوروی همه چیز یک بار برای همیشه تعریف شده است. افکار مردم را چنان ماهرانه دستکاری کردهاند که این همسانی به نظر آنها طبیعی جلوه میکند… هر روز صبح روزنامه پراودا هرآنچه که ارزش دانستن داشته باشد را به آنها میآموزد. همه باید یک جور فکر کنند، و اگر کسی جور دیگری فکر کرد عاقبت بدی پیدا میکند!»
فریب و تقلب از نظر ژید یک ضعف اساسی بود که نمیتوانست بر نظام شوروی ببخشد. مینویسد: «انتقاد من به شوروی این نیست که چرا پیشرفت نکرده، بلکه این است که چرا راجع به وضعیت خود به ما و تمام دنیا دروغ گفته است».
در پایان سال ۱۹۳۶ ژید از حزب کمونیست استعفا داد. پیش از کنارهگیری از حزب نوشته بود: «هیچ حزبی نیست که من ناچار باشم آن را بر حقیقت ترجیح بدهم… من به حقیقت احساس وابستگی میکنم نه به یک حزب، و اگر حزبی حقیقت را ترک گفت، من هم فوری آن را ترک میکنم».
ژید با بیرون آمدن از تعهد حزبی، تعهد قلبی و صمیمانه خود را به آرمانی اصیلتر نشان داد: "رهایی انسان از بند همه خدایان آسمانی و زمینی".
از آندره ژید کتابهای مائدههای زمینی، سکهسازان، رذل، در تنگ، "پرومته سست در زنجیر" و "بازگشت از شوروی" به فارسی ترجمه شده است.
علی امینی
تحریریه: داود خدابخش
دویچه وله