در مورد اینکه حکومت مسوول امنیت کشور بوده درست است و این بر عهده حاکمیت است ، بنابراین این مسوولیت بر عهده حاکمیت می افتد اما اگر بخواهیم مستقیم بگوییم نمی توانیم ثابت کنیم، ممکن است باشد یا نباشد.
ساعت 30 :11 چهارشنبه دوم آذر سال 1367، شخصي به نام غلام همتي، در واپسين ساعات كار طبابت دكتر كاظم سامي وارد مطب وي شده و از همسر ايشان كه در روزهاي زوج مطابق معمول، به تنظيم اوقات و امور مطب مشغول بود، براساس وقت قبلي تقاضاي ملاقات با دكتر را مي كند.
در فاصله كوتاهي پس از راهنمايي وي به داخل مطب، با شنيدن فريادهاي دكتر سراسيمه از طبقه بالا (منزل) به پايين(مطب) مراجعه كرده و آن مرد را دشنه به دست و خون آلود دركنار فرق شكافته و پيكر غرق به خون دكتر مشاهده مي كند. قاتل كه تصور مي كرد، همسر ايشان منشي دكتر است از او مي پرسد: زن سامي كجاست؟ مي خواهم انتقام خلق كرد را از او بگيرم .
قتل دکتر کاظم سامی در پاییز سال 67 بعد از سالها هنوز در پرده ای از ابهام است. قتل فجیع اولین وزیر بهداشت جمهوری اسلامی و بنیانگذار سازمان مسلمان و سوسیالیست جاما، هیچ گاه مشخص نشد که چه انگیزه هایی داشته است و قاتل هم به طرز مشکوکی خودکشی کرد تا اسرار این پرونده سیاسی همچنان در پرده باشد. دکتر سامی از مبارزین دوران رژیم پهلوی بود که بعد از انقلاب نیز نقش موثری در شکل گیری حکومت نو پای جمهوری اسلامی داشت. او حتی در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و پس از ابوالحسن بینی صدر حائز بالاترین آرا شد. درباره سامی با نظام الدین قهاری دوست دیرین دکتر سامی و عضو شاخص جاما به گفتگو پرداخته ایم .
قتل مرحوم سامی از اولین قتلهای زنجیره ای در سالهای انتهایی دهه شصت بود ، قتل ایشان را یک قتل عادی جلوه دادند و قاتل هم خود کشی کرد ،آیا پس از دو دهه می شود در باره قتل دکتر سامی نظر و تحلیلی داد؟
این پرونده هنوز باز است و قتل خود قاتل هم مساله دار بود . به دلیل اینکه قاتلی که خودش را دار زده بود، قبلا کشته شده بود ، قاتل هفت تیر داشت و راحت تر می توانست خودش را بکشد تا اینکه داربزند و طناب پاره شود و دوباره گره بزند. قتل قاتل ایشان هم مساله دار است.
چه پیگیری قضایی از سوی خانواده مرحوم سامی انجام شده است ؟
خانواده دکتر در این زمینه پیگیری نکردند و گفتند پیگیری را بی نتیجه می دانند و واگذار کردند به زمان و تاریخ . برای مراسم هم دوستان به طور ساده کاری می کنند.
نظر شما را می خواستیم درباره علت به قتل رسیدن دکتر سامی بدانیم ؟
قاتل بیمار و اخراجی بوده به جای خودش .اما در هر حال چون خود دستگاه قضایی هم پرونده را باز نگاه داشته ، انتظار داریم یک روزی همه قضایا فاش شود . تا مسائل روشن نشود ، نمی توان چیزی گفت. همه چیز محتمل است و نمی توان با احتمالات تحلیلی ارائه داد. دکتر سامی مدیریت بسیار لایقی داشت و بعد ها که جنگ تمام شده بود، می توانست در مدیریت کشور کمک کند و نظرات خوبی داشت در این زمینه و حتی از ایشان دعوت به همکاری شده بود .به نظر می رسد که دستانی می خواستند این مدیر قوی را حذف کنند.
نهضت آزادی بعد از قتل دکتر سامی بیانیه ای صادر کرد و عنوان کرد که این قتل از نظر نهضت مشکوک است و حکومت را موثردر آن و اگر نگوییم مقصر دانست، نظر شما درباره این تحلیل نهضت چه بود ؟
در مورد اینکه حکومت مسوول امنیت کشور بوده درست است و این بر عهده حاکمیت است ، بنابراین این مسوولیت بر عهده حاکمیت می افتد اما اگر بخواهیم مستقیم بگوییم نمی توانیم ثابت کنیم، ممکن است باشد یا نباشد.
فکر می کنید بعد از دو دهه و اینکه پرونده به قول شما همچنان باز است آیا امیدی هست که رسیدگی مجددی از سوی دستگاه قضایی صورت بگیرد و حقایق این قتل فاش شود؟
همیشه امید هست که حقیقت ها کشف شود.من چون پزشک هستم با هیچ گونه قتلی نمی توانم موافق باشم .حتی این اعتقاد را ندارم که درباره افردادی که دست به جنایت می زنند جنایت دیگری در باره آنها صورت بگیرد تا اعدام شوند. چون راههای متعددی برای تنبیه و تعلیم است . به هر حال من عقبگرد را توصیه نمی کنم باید به آینده نگاه کنیم و اینکه چه کنیم که دیگران بهتر و با امید زندگی کنند.
نهضت جاما به دلیل مخفی بودنش پیش از انقلاب و فضای بعد از انقلاب هیچ وقت نتوانست برداشتش از اسلام را شرح و تفصیلی بدهد آیا دکتر سامی هم مانند مرحوم نخشب خواهان قرائتی سوسیالیستی از اسلام بود ؟
در سال 31 نهضت خداپرستان سوسیالیست را مرحوم نخشب پایه گذاری کرده بود و نظرات سوسیالیستی داشت که بر پایه توحید و خداپرستی بود. دیدگاه دکتر سامی هم یک دیدگاه فلسفی بود و یک اخلاقیات و الهیات تلفیقی به حساب می آمد .اعتقاد داشت سوسیالیست بدون داشتن مبدایی و اخلاقیات غیر قابل اجرا خواهد بود. با وجودی که تصور می کنیم که سازمان جاما سازمان مهجوری بود ، اما ما دنبال اجرای شورایی بودیم و اینکه کارهار ا با شوراها انجام بدهیم .هر کس با ما ارتباط برقرار می کرد به آنها یاد می دادیم خلاقیت و شورا و همکاری چیست . جاما سازمانی نبود که از بالا به آنها دستور بدهد.بحث این بود که خود اعضا باید کار کنند و مشکلات را برطرف کنند. به همین دلیل وقتی انقلاب اتفاق افتاد. خوشبختانه در قانون اساسی اصل شوراها گنجانده شد. و چون اسم شوراها در قانون اساسی رفت و تز ما که درمان و آموزش باید رایگان باشد تا حدی هم اجرا شد. خودمان را ناموفق نمی دانیم برخلاف بسیاری از سازمانها که دستور از بالا داشتند. یک نوع دموکراسی شورایی در سازمان داشتیم و بعلاوه ایجاد خلاقیت و ابتکار در کسانی که با ما تماس داشتند . شوراها در کشور اجرا شد و تا حدودی هم موفق بود. به قول نلسون ماندلا شرایط آنچنان سخت است که نباید انتظار داشت که تنها مدیریت بالا کار کند .
دکتر سامی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بعد از بنی صدر بالاترین آرا را در میان نامزدهای سرشناسی مثل فروهر و قطب زاده و حسن حبیبی داشت، دلیل این اقبال عمومی به دکتر سامی چه بود؟
با کاندیداتوری آقای سامی و امکانات مالی محدودی که داشتیم موفقیت خودمان را حتمی نمی دانستیم . دکتر سامی به این دلیل کاندیدا شد که دموکراسی شوراها را داخل مردم ببرد . به همین دلیل در شهرهای کوچک مثل بانه و جا هایی که این شوراها را درک کرده بودند، آرایی بالا داشتند.
به هرحال فکر می کنید دلیل این اقبال مردمی نسبت به آقای سامی با توجه به حضور کاندیداهای سرشناس رقیب چه بود ؟
عمده قضیه این شوراها بود ، به هر حال ایشان خداپرستی بود که نحوه اجرای سوسیالیسم و دموکراسی را با اجرای شوراها می دانست و می خواست این فرهنگ را با جنبشی مردمی جا بیندازد. البته ما نسبت به دیگر کاندیداها هم نظر نا مساعدی نداشتم . فضای باز و آزادی بود و همه فعالیت می کردند و نقطه نظرات خودشان را می گفتند.
آقای قهاری وقتی در سال شصت مجاهدین وارد فاز مسلحانه شدند، نظر دکتر سامی و جاما در اینباره چه بود؟
اختلاف ما با مجاهدین از آنجا آغاز شد که ما گفتیم به قانون اساسی رای خواهیم داد و آنها رای ندادند. ورود به فاز مسلحانه از نظر ما مطرود بود چون که جمهوری اسلامی و ملت ایران مورد حمله عراق بود و همه در حال جنگ بودند. بنا براین هر کس به حکومت و مردم اعلان جنگ بدهد با دشمن است . اشتباهی که مجاهدین کردند، باعث سقوط و شکست سازمان شد.
دکتر سامی اولین وزیر بهداشت جمهوری اسلامی بود ، اختلاف ایشان با مرحوم بازرگان چه بود و چرا ایشان استعفا داد؟
اختلافات در مورد بودجه ها بود و اینکه ایشان نمی توانست کار کند و به دکتر سامی رسانده بودند که نظر موافقی درباره شما وجود ندارد . ایشان هم استعفایشان را به آیت الله خمینی داد، چون از ایشان حکم گرفته بود.
شما به عنوان عضو برجسته جاما مهمترین هدف سازمان خودتان رابرای مردم ایران چه می دانید؟
ما سعی می کنیم با نیروهای ملی مذهبی همکاری و همفکری کنیم و راهکارهایی برای آینده داشته باشم . من آینده را خوب می بینم جنبشی در ایران به وجود آمد و نشان داد که این ملت زنده است و می خواهد پیشرفت کند . من امید زیادی به آینده دارم .
در حال حاضر بسیاری از احزاب و سازمانهای سیاسی ممنوع الفعالیت شدند یا خودشان اعلام توقف کردند. آیا جاما امکان فعالیت دارد ؟
ما دنبال عضو گیری و اینها نیستیم بلکه به دنبال انجمن ها و ان جی او ها و حمایت از کارهای گروهی هستیم . در این موارد در حد توانمان فعالیتهایی انجام می دهیم و به سهم خودمان گوشه کنار کارها را می گیریم . حمایت از افراد بی سرپرست و کودکان خیابانی می کنیم و در حوزه محیط زیست کارهایی می کنیم . اینکه فقط تئوری بافی کنیم به جایی نمی رسیم . ما یک سازمان فرهنگی، اجتماعی هستیم و فرم فعالیتمان شورایی است. احزاب در دنیا متکی به انجمن ها و سندیکاها هستند اما در ایران هنوز این اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل احزاب متوقف می شوند. اگر متکی به هزاران اتحادیه و انجمن باشند متوقف نمی شوند. ما اشکالات این طوری داریم، بنابراین از اول به دنبال یک حزب سازمانی وسیع و داشتن عده زیادی هوادار نبودیم و به کیفیت کار و ارزش کار فکر می کنیم .
منبع:جرس/فرزانه بذرپور