Search
Close this search box.

همسر ستوده: ماموران با فرزندان نسرین مانند اسرای جنگی برخورد می کنند

کلمه: نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی بیش از هشت ماه است که در یکی از سلول های بند ۲۰۹ نگهداری می شود. او وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، ِ کودک‌آزاری و کودکان در معرض اعدام و خانواده های تعدادی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را برعهده داشته‌است.

رضا خندان، همسر نسرین ستوده و دو فرزند خردسالش عید نوروز امسال را نیز بدون او گذراندند. بدون اینکه در تمام مدت تعطیلات نوروز بتوانند با او ملاقاتی داشته باشند. خبرنگار کلمه در مصاحبه با رضا خندان، همسر نسرین ستوده، از آخرین وضعیت این زندانی سیاسی که از حقوق اولیه یک زندانی هم محروم است جویا شده است . همچنین در این مصاحبه رضا خندان از وضعیت روحی فرزندانش به ویژه پسر سه ساله اش نیما سخن گفت. اینکه این کودک سه ساله  دلتنگی، وحشت، تنهایی، کابوس‌های وحشتناک و پرخاشگری همراه همیشگی  اش شده. اینکه مانند اسرای جنگی با  فرزندان  نسرین برخورد می کنند اینکه  او به خودش قبولانده که مامان نسرین دیگه نمی‌آید و بابت این با همه دعوا دارد و اینکه در آخرین ملاقاتی که بچه‌ها توسط ماموران پیش مادرشان می‌رفتند، جیب‌های نیما را گشته بودند و یک شکلات از جیب‌اش درآورده بودند تا مبادا به مادرش بدهد .

از آخرین وضعیت روحی و جسمی خانم ستوده بگویید آیا ایشان همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شوند؟

وضعیت روحی‌همسرم با وجود سنگین‌ترین فشارهایی که مخصوصا در تعطیلات عید به او وارد شد، خوب است ولی از نظر بینایی دچار مشکلاتی شده است اما به درخواستش برای مراجعه به چشم پزشک هم اعتنایی نمی کنند.

آقای خندان ! با اینکه ماه ها از بازداشت همسرتان می گذرد اما هنوز ایشان به بند عمومی منتقل نشده اند؟ چرا ؟

بله .بازداشت همسرم وارد هشمتمین ماه‌اش شده است اما هنوز در بند ۲۰۹ است.

آیا ایشان در سلول انفرادی نگهداری می شوند؟

در حال حاضر با یک زندانی دیگر نگه داری می شود ولی در روزهای پایانی سال بعد از اینکه هم سلولی اش آزاد شد، در انفرادی بود. در سال جدید هم با رفتن هم سلولی جدیدش دوباره تنها ماند که در اعتراض به این مساله مجبور به اعتصاب غدا شد و اکنون با زندانی دیگری هم سلول شده است.

خانم ستوده نوروز هم به مرخصی نیامدند برای گرفتن مرخصی برای ایشان شما چه اقدامی کرده‌اید؟ یعنی می خواهم بدانم به چه مراجع قانونی مراجعه کرده اید وآنها چه پاسخی به شما داده اند ؟

من به مدت ۳ روز کامل در دادستانی حاضر شدم و یک نامه‌ی کلی در مورد شرایط بازداشت و ملاقاتها و دو فرم تقاضای ملاقات حضوری دادم، با وجود اینکه دادستان در مقابل ۳۰ نفر از خانواده‌ها گفت که تقاضا بدهید ملاقات حضوری می‌دهیم، ولی عملا نه تنها مرخصی و ملاقات حضوری ندادند بلکه ملاقات کابینی هم در ۱۵ روز فروردین به ما داده نشد.

یعنی در ایام عید اجازه هیچ گونه ملاقاتی به فرزندان شما داده نشد و نوروز فرزندان کوچک شما نتوانستند مادرشان را ببینند ؟

حتی برای یک ثانیه هم مادرشان را ندیدند، چه به صورت حضوری و چه کابینی. حتی با وجود این که ۱۱ فروردین تعطیل رسمی نبود، درسالن ملاقات را بسته بودند و خانواده‌ها ۴-۵ ساعت پشت در سالن ملاقات ماندند، و هیچ کس هم جوابمان را نداد به طور مشخص باید خدمت شما بگویم که من به عنوان همسر ایشان در نزدیک به ۸ ماه بازداشت همسرم، یک ثانیه ملاقات حضوری نداشته ام شاید این طور بگویم بهتر باشد، من اصلا نمی‌دانم سالن ملاقات حضوری چه شکلی است.

 

چه مدت است که خانم ستوده فرزندانش را ندیده است ؟

الان بیش از بیست روز شده است، این در حالی است که ۲۰ روز قبل هم نیما که سه سال دارد به مدت شش یا هفت دقیقه مادرش را دید.

یعنی منظورتان این است که بچه ها را با ماموران زندان به نزد مادرشان می فرستند و مانع رفتن شما می شوند؟این مساله برای آنها سخت نیست؟

این مسئله سخت و آزار دهنده است این رفتار و این لحظه بدترین قسمت کل جریان بازداشت همسرم هست و بچه‌ها مثل اسرای جنگی تلقی می‌شوند. با این کار فقط در دل آنها فقط بذر نفرت کاشته می‌شود.

نوروز امسال بدون حضور همسرتان برای شما و فرزندان تان چگونه گذشت؟

آن قدر سخت بود که نه می‌شود نوشت و نه می توان بازگو کرد، اساسا هیچ کس نمی‌تواند این سختی و سنگینی را حس کند.

آیا این اولین نوروزی بود که ایشان در کنار شما و فرزندان شان نبود؟

بله. اولین عید نوروزی بود که ما با عکس و خاطرات و تکیه کلام‌هایش سپری کردیم ملاقات های ما آن قدر کم و همیشه از پشت دیوارهای کابین بوده که دیگر باید سعی کنیم وجود نسرین را در ذهنمان ترسیم کنیم.

آقای خندان! فرزندان تان در چه شرایطی به سر می برند آیا در سال نو و با گذشت مدت زمان طولانی از بازداشت مادرشان شرایط روحی مناسبی دارند ؟ به ویژه اینکه سال نو را هم در فضایی سخت آغاز کردند ؟

مهراوه دختر بزرگم که یازده ساله است آن قدر بزرگ منش و مغرور است که به هیچ عنوان دلتنگی‌هایش را بروز نمی‌دهد و این خطرناک‌ترین حالت برای یک کودک است. نیما پسر سه ساله ام اما این روزها در یک نوع اوج بحران روحی است که در این مدت ندیده بودیم یا بروز نمی‌داد .دلتنگی، وحشت از تنهایی، کابوس‌های وحشتناک، پرخاشگری و خشم در حال تخریب روح حساس و لطیف‌اش است.

او به خودش قبولانده که مامان نسرین دیگه نمی‌آید و بابت این با همه دعوا دارد و تلاش ما برای متقاعد کردنش بی‌نتیجه مانده است.

در آخرین ملاقاتی که بچه‌ها توسط ماموران پیش مادرشان می‌رفتند، جیب‌های نیما را گشته بودند و یک شکلات از جیب‌اش درآورده بودند تا مبادا به مادرش بدهد .

آیا وکلای خانم ستوده به تحولی در پرونده امیدوارند آنها در این باره چه اقدامی کرده اند؟

وکلای محترم پرونده که من لازم می‌دانم در اینجا از همه آنها سپاسگزاری کنم، تا اینجا تمام توانشان را به کار بسته اند، ولی متاسفانه جواب مثبت نگرفته اند و در حال حاضر هیچ چشم‌انداز مثبتی هم وجود ندارد چرا که حتی

اجازه نمی‌دهند آنها شماره شعبه تجدید نظر کننده را بدانند، چه رسد به این که بتوانند دفاع کنند و معلوم هم نیست شعبه تجدید نظر تا چه حدی به این دفاعیات توجه کند.

خود شما چه در خواستی از مسوولان قوه قضاییه دارید ؟

فقط خواهان آزادی بی‌قید و شرط همسرم هستم.