Search
Close this search box.

وصيت نامه كوروش بزرگ

پس از مرگ بدنم را مومياي نكنيد

و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.

زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا

ذره ذره هاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.

پس از مرگ بدنم را مومياي نكنيد

و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.

زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا

ذره ذره هاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.

چه افتخاري براي انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكي مثل ايران دفن شود.

از همه پارسيان و هم‌ پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدي رنج نخواهم برد شادباش گويند.

به واپسين پند من گوش فرا داريد.

اگر مي‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكي كنيد

فرزندان من،

دوستان من

من اكنون به پايان زندگي نزديك گشته‌ام

من آن را با نشانه‌هاي آشكار دريافته‌ام

وقتي درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساس

در كردار و رفتار شما نمايانگر باشد،

زيرا من به هنگام كودكي ، جواني و پيري بخت‌يار بوده‌ام،

هميشه نيروي من افزون گشته است آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمي‌كنم كه از هنگام جواني ناتوان‌ترم.

من دوستان را به خاطر نيكويي‌هاي خود خوشبخت

و دشمنانم را فرمان‌بردار خويش ديده‌ام.

زادگاه من بخش كوچكي از آسيا بود.

من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز مي‌گذارم.

اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ،

خود را از خودپسندي و غرور بر حذر داشتم.

حتي در پيروزي هاي بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم.

در اين هنگام كه به سراي ديگر مي‌گذرم،

شما و ميهنم را خوشبخت مي‌بينم.

و از اين رو مي‌خواهم كه آيندگان مرا مردي خوشبخت بدانند.

مرگ چيزي است شبيه به خواب.

در مرگ است كه روح انسان به ابديت مي پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد مي گردد به آتيه تسلط پيدا مي كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود

پس اگر چنين بود كه من انديشيدم،

به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ،

اما اگر اين چنين نبود،

آنگاه ازخداي بزرگ بترسيد كه در بقاي او هيچ ترديدي نيست

و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشاني و نابساماني روي ندهد.

من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست مي‌دارم ولي فرزند بزرگترم كه

آزموده‌ تر است كشور را سامان خواهد داد

فرزندانم! من شما را از كودكي چنان پرورده‌ام كه پيران را آزرم داريد

و كوشش كنيد تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.

تو كمبوجيه، مپندار كه عصاي زرين پادشاهي،

تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.

دوستان يك رنگ براي پادشاه عصاي مطمئن‌تري هستند.

همواره حامي كيش يزدان پرستي باش،

اما هيچ قومي را مجبور نكن

كه از كيش تو پيروي نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه

هر كسي بايد آزاد باشد تا از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند.

هر كس بايد براي خويشتن دوستان يك دل فراهم آورد

و اين دوستان را جز به نيكوكاري به دست نتوان آورد.

از كژي و ناروايي بترسيد

اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ،

ولي اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجراي عدالت تسامح ورزيد ،

ديري نمي انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت

و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد

من عمر خود را در ياري به مردم سپري كردم.

نيكي به ديگران در من خوشدلي و آسايش فراهم مي ساخت

و از همه شادي هاي عالم برايم لذت بخش تر بود.

به نام خدا و نياكان درگذشته‌ي ما،

اي فرزندان اگر مي خواهيد مرا شاد كنيد نسبت به يكديگر آزرم بداريد.

پيكر بي‌جان مرا هنگامي كه ديگر در اين گيتي نيستم در ميان سيم و زر مگذاريد و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهيد.

چه بهتر از اين كه انسان به خاك كه اين‌همه چيزهاي نغز و زيبا مي‌پرورد آميخته گردد

من همواره مردم را دوست داشته‌ام

و اكنون نيز شادمان خواهم بود كه با خاكي كه به مردمان نعمت مي‌بخشد آميخته گردم.

هم‌اكنون درمي يابم كه جان از پيكرم مي‌گسلد.

اگر از ميان شما كسي مي‌خواهد دست مرا بگيرد يا به چشمانم بنگرد،

تا هنوز جان دارم نزديك شود

و هنگامي كه روي خود را پوشاندم،

از شما خواستارم كه پيكرم را كسي نبيند،

حتي شما فرزندانم

پس از مرگ بدنم را مومياي نكنيد

و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.

زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا

ذره ذره هاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.

چه افتخاري براي انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكي مثل ايران دفن شود.

از همه پارسيان و هم‌ پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدي رنج نخواهم برد شادباش گويند.

به واپسين پند من گوش فرا داريد.

اگر مي‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكي كنيد