عبدالله سمامی , وکیل پایه یک دادگستری
مبحث اول ؛ مظلومیت انفرادی وکلای دادگستری :
الف:وکلا در ارتباط با محیط کارشان یعنی دادگاهها و محاکم ؛
از درب ورودی دادگاه گرفته (تحویل تلفن همراه، گشتن کیف وکلا ، بازرسی بدنی ، بی احترامی بوسیله سربازان محترم درب ورودی) تا حضور در قسمت رایانه وصفهای آنچنانی و گاها” نگاه غریب مردم و نیز بعضا” استفاده از مشاوره های رایگان وکلا در صف و سپس برخورد ناثواب قسمت پذیرش دادخواست با وکلای دادگستری بعد از آن رعایت احترام وافر!! بوسیله دفترداران و مدیران محترم دفاتر و در نهایت نگاه دورازشان بعضی از همکاران قضایی ، که صد البته آنها مارا همکار خود نمی پندارند.
ب : وکلا در ارتباط با موکل خود ؛
۸۰% مشکلات وکلای دادگستری با موکلین انها حاصل می شود ، انتظارات بیش از اندازه موکل از وکیل وتقاضاها و خواسته های دور از ذهن که انها فکر می کنند چون به وکیل وکالت داده اند و به آنها پول پرداخته اند ، وکلا را خریداری و عبد و عبید خود قرار داده اند ، لذا با کوچکترین اختلاف یا حتی عدم پاسخگویی از ناحیه وکیل مستقیما” حضور موکل و وکیل را در دادسرای انتظامی کانون شاهد خواهیم بود.
ج : وکلا در ارتباط با طرف مقابل موکلشان ؛
اگر نگاه و برخورد خصمانه و دون از شان وکیل در محاکم و نیز توقع و خواسته های ماورایی موکلین را کنار بگذاریم با پدیده عجیبی به نام طرف مقابل رودررو می شویم . صرفنظر از اینکه وکیل در قبال موکل و قانون مسئول بوده و بایستی از عهده وظیفه محوله خود بر آید، طرف مقابل وکیل را به چشم یک دشمن خونی خود نگاه می کند و این امر را به راحتی می توان از برخورد شان با وکیل درمحاکم متوجه شد ، غرولندهای زیر لب و الفاظ و عبارات رکیکی که در قبل ، حین و بعد از دادرسی نثار وکیل می کنند وکیل را مشمول الطاف بی کران خود می نمایند و در خوش بینانه حالت اگر چنین نکند سریعا” به دادسرای کانون مراجعه و شکوائیه ای علیه وکیل تنظیم وبه زعم خودشان مدعی می گردند وکیل طرف مقابل تبانی کرده خلاف شان عمل کرده، چنین کرده یا چنان کرده ؟!
د) وکلا در ارتباط با کانون؛
بر کسی پوشیده نیست که کانون ملجاء و پناهگاه وکلای دادگستری محسوب می گردد پر بیراهه نیست که بگوییم کانون خانه دوم وکلاست اما وکلا این صاحبان واقعی کانون در برخی مواقع آنچنان مورد بی مهری کانون قرار می گیرند که عطای این خانه را به لقایش می بخشند و ترجیح می دهند جز برای تمدیدپروانه و یا به اجبار دادسرا در کانون حضور بهم نرسانند. از جمله این برخوردهای ناملایم می توان برخوردهای دادسرای کانون و عدم ارائه خدمات مناسب از سوی کانون اشاره نمود وکیل از کانون انتظار دارد در ازاء وجوهی که به حساب صندوق حمایت واریز می کند به مصداق صفت این موصوف از وی حمایت شود اما درعمل مشاهده می کنیم که بسیاری از وکلا علی الخصوص وکلای جوان از این حمایت محروم هستند البته بنده منکر برخورد با بعضی از وکلای متخلف نیستم اما وکلای دادگستری علی الخصوص وکلای جوان دادگستری بیشتر از برخورد و مجازات نیاز به حمایت و کمک دارند.
مبحث دوم: مظلومیت صنفی وکلای دادگستری:
الف ) شاید بروی کاغذ و از لحاظ چارت سازمانی بتوانیم بگوییم که کانون تنها نهاد ناظر بر اعمال و رفتار وکلاست اما در عمل چنین نیست و مشاهده می شود که کانون و بالتبع وکیل از سوی مراجع و سازمانهای مختلف تحت نظر و مراقبت است و اگر مدعی شویم که امروزه روز تنها جسدی بی جان از استقلال کانون بر دوش وکلا باقیست سخن گزافی نگفته ایم یکی از این مراجع قوه مجریه است که هر از چند گاهی با تصویب لوایح قانونی محیر العقول ضربه ای بر پیکر رنجور کانون می زند که از جمله مهمترین آن می توان به قانون برنامه پنج ساله توسعه سوم دولت اشاره کرد قانونی که ماده ۱۸۷ آن استقلال کانون را به کما برد و تا به امروز هر چه تلاش می شود استقلال به کما رفته رابه زندگی برگردانیم موفق نمی شویم .
ب) از قوه مجریه که بگذریم به قوه قضائیه می رسیم ، قوه ای که نظارتهای سابق را کافی نمی دانست و خود را مستحق نظارت بیشتری می داند ارائه لایحه قانونی آئین نامه حق الوکاله کافی نبود پای قانون وکالت پیش کشیده شده که هرچند اجرای این قانون به حالت تعلیق در آمده اما همه می دانیم تعلیق به منزله تنسیخ نیست و اگر به حالت اجرا در آید مصائب کانون و وکلا دو چندان خواهد شد . این موارد را به رای وحدت رویه هیات عمومی دیوانعالی کشور درباب نسخ لایحه استفاده اجباری وکیل در محاکم اضافه بایستی کرد.
ج) قوه مقننه در کنار سایر قوا با پذیرش لوایح و طرحهای پیشنهادی در تاسیس گروه موازی با کانون وضع و قوانین مقررات مغایر با استقلال کانون گامی بزرگ در جهت قطع شریانهای حیاتی استقلال کانون بر می دارد تصویب تمامی قوانین مقررات لوایح و طرحها ی پیشنهادی از سوی قوه مقننه از جمله همین اقدامات است .
د) شورای نگهبان ؛ نگاه بسیار سخت و بدبینانه شورای محترم نگهبان که موضع خود را در زمان تصویب و تایید ماده ۱۸۷ به رخ وکلای دادگستری کشید و اصولا” تصویب و عملکرد فعلی ماده ۱۸۷ مرهون تصمیمات همین شورای نگهبان بوده که هرگز حتی نمایندگان مجلس قصد تصویب این ماده را با این شکلیت نداشتند بلکه قصدشان فقط افزایش گزینش وکیل از ناحیه کانون وکلای دادگستری بود و قصد داشتند بدلیل اینکه در ظرفیت انتخابی وکیل دادگستری نقصان دارد ، به نوعی کانون را موظف به پذیرش کارآموز بیشتر و افزایش ظرفیت قبولی به نیت نیاز جامعه و اعلام محاکم مبتنی بر نیاز شهرستان های متبوع خود اقدام به اخذ کارآموز کند و به نوعی قوه قضائیه نظارت در ظرفیت وکیل درجامعه داشته باشد . بارها و بارها با جملات مختلف این امر به شورای نگهبان رفت به نوعی که استقلال کانون زیر سوال نرود و گروه موازی نیز تشکیل نشود که شورای نگهبان با آنها مخالفت نمود. و این موضوع دست پخت شورای نگهبان است که اکنون خود در باز کردن این کلاف سردرگم مانده اند.
ه) دست آخر به رسانه ملی می رسیم که در بسیاری موارد به وکلا با نگاه میلی برخورد می کند درتمامی کشورهای پیشرفته دنیا وکلا و حقوقدانان از جایگاه و منصب رفیعی برخوردارند که در ارتقاء این جایگاه جراید واصحاب رسانه نقش مهمی را ایفاء می کنند اما در صدا و سیما خلاف این حرکت مشاهده می شود و در بسیاری از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی وکیل را در نقش شیطان ، دلال ، کلاهبردار معرفی می نمایند و همین امر سبب سلب اعتماد آحاد مختلف جامعه از وکیل خواهد شد و یا اینکه در برخی فیلمها و سریالها وکیل در نقش یک سوپرمن وانسان ماورایی نشان می دهند که سطح توقعات مردم از وکیل را بالا می برد.
فی المثل در یکی از سریالها وکیل متهمی به راحتی به بازداشتگاه ، اداره آگاهی رفت و آمد و با سهولت هرچه تمامتر با افسر پرونده به بحث و تبادل نظر می پردازد غافل از اینکه ماده ۱۲۸ قانون آئین دادرسی کیفری حتی اجازه مداخله وکیل متهم را در دادسرا نمی دهد چه رسد به حضور در اداره آگاهی و پرس و جو از احوالات موکل خود. حال خود قضاوت کنید موکل با دیدن چنین سکانسی چه توقعی از وکیل خود خواهد داشت؟
مبحث سوم ؛ مظلومیت اخلاقی وکلای دادگستری:
در مبحث توضیح و واکاوی این قسم از مظلومیت بایستی به رفتار و اعمال وکلای محترم در برخورد با یکدیگر بپردازیم . بکرات مشاهده شده بسیاری از همکاران عزیز در مواجهه و برخورد با یکدیگر از هیچ تلاش و اقدام سخیفانه ای دریغ نمی ورزند صحنه دادگاه را به کارزار و میدان جنگ تشبیه می کنند و انچنان همدیگر را مورد مهرومحبت !! قرار می دهند که بعضا” مایه تعجب و تاسف قضات دادگاه و اصحاب دعوی را فراهم می آورند در خارج از دادگاه نیز حتی از پرسیدن احوالات یکدیگر نیز ابا دارند و حاضر نیستند حتی یک احوالپرسی ساده و بی تکلف با یکدیگر داشته باشند و پر بیراهه نیست که بگویم بعضی از همکاران به دیگران نگاه ارباب و رعیت را دارند حال انکه به قول معروف حرمت امام زاده را بایستی متولی آن نگاه دارد اگر ما وکلا احترام یکدیگر را به جا نیاوریم مطمئنا” از دیگران نیز نباید انتظار داشته باشیم. نوع پوشش وکیل نیز مبحث مهمی است که گاها” از منظر بسیاری از همکاران مغفول مانده است به قول یکی از اساتید طرز پوشش و حرکت یک دانشجوی حقوق بایستی متمایز از سایرین باشد حال چه رسد به یک وکیل و در این بین مسئولیت همکاران خانم بیش از پیش است و همواره بایستی سعی نمایند با پوشش مناسب و در خور شان یک وکیل ایرانی در ارتقاء جایگاه وکیل مساعی نمایند لذا وکلای دادگستری از باب مسائل اخلاقی نیز مظلوم هستند.
یکپارچگی وکلای دادگستری در جهت رفع مظلومیت؛ حقیر قصد به نقد کشیدن عملکرد هیات مدیره سابق و اسبق را ندارم و طرح چنین مسائلی به معنی به چالش کشیدن اعضاء هیات مدیره و تضعیف مواضع آنان نیست و نخواهد بود. اقدامات مسبوق این عزیزان به نوبه خود جای تقدیر و تشکر دارد اگرچه عده ای معتقدند تکیه بر مسند ریاست و نیابت موروثی است و پس از گذر از وقفه ای که قانونگذار آنان را منع حضور در انتخابات نموده مجددا” بر اریکه ریاست و نیابت تکیه میزنند اما واقع مطلب اینست که این عزیزان هر آنچه درتوان خود دارند در جهت اعتلای نام کانون عزیزمان مصروف داشته اند.
پیشکسوتان کانون وکلای دادگستری سرمایه های واقعی کانون هستند وچه بسیار مشکلاتی که با دستان توانمند اینان باز خواهد شد نقل است کینه و بیگانگی بین دو برادر بر سر ارث پدر چند سالی بود آنان را از یکدیگر دور کرده بود و یکدیگر را متهم می کردند، نزدیکان این دو برادر خسته از این دشمنی به پیش بزرگ و پیر شهر رفتند و داستان را بازگو کردند . بزرگ، دو برادر را خواست و سکوت پیشه کرد دو برادر به موهای سپید او می نگریستند و در دل می گفتند چه شده که او مارا فراخوانده، پیر جهاندیده نگاهی به آن دو کرد و گفت یادگار پدر مایه دوستی بیشتر است نه دشمنی . دو برادر سر فرو آوردند و می دانستند هرچه بگویند او به راحتی می تواند به نهان آنان پی ببرد.
روی یکدیگررا بوسیدند و دست در دست هم بیرون رفتند. بزرگی می گفت گره هایی که به هزار نامه دادگستری باز می شود به یک نگاه یا ندای ریش سفیدی گشاده می شود .باشد که قدر بزرگان و پیشکسوتان خود را بدانیم . اما تلفیق این معجزه بی بدیل در کنار استعداد و خلاقیت جوان توام با درایت و کیاست مطمئنا” روحی است بر کالبد نحیف کانون. درست است که نواقص و کاستی هایی در این میان وجود داشته و اگر درست واکاوی شود ملاحظه می گردد که انقدر حواشی پیرامون کانون وجود داشته که باعث شده بسیاری از این حواشی در متن قرار گیرند و بسیاری از متن ها در حاشیه. اما اگر دست در دست هم نهیم و فعل خواستن را صرف کنیم قطع به یقین به ا هداف و ارمانهای مثبتی دست خواهیم یافت ارمانهایی که تحقق در گروه وحدت وهمدلی ما وکلا قرار گرفته . گام اول اینکه ، صرفنظراز اینکه تابع چه تشکلی هستیم و چه گرایشی داریم همگی یک هدف واحد را دنبال کنیم و آن چیزی نیست جز اعتلا و سرافرازی نام کانون و تثبیت استقلال آن . بزرگ سخن آخر اینکه قولی است معروف که می گوید: انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد و این حقیر جز حقیقت کلامی جاری ننمودم.