این حسیـــن کیسـت که عالــم همـه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
عروج خونین امام عاشقان و سالار شهیدان امام حسین(ع) روح جهان، به جانب حضرت معشوق، تشنگان طریق محبوب را در ماتم آن دُرِّ یگانۀ عرصه عشق واله و سرگردان نمود. سیدالشهداء(ع) یکی از پنج قله شامخ ولایت الهی و دوازده امام معصوم (سلام الله علیهم اجمعین)، در سنت عرفانی ما به شمار میرود. این پنج قله طلایی عبارتند از مولی الموحدین علی(ع) سرسلسله عرفا، امام حسین(ع) قلۀ طلایی خونینِ کاروان عشق، امام صادق (ع) امام معارف ناب الهی، امام رضا (ع) که عموم طرایق معرفت از طریق معروف کرخی شاگرد ایشان به ولایت متصل میگردند وَ مهدی صاحب الزمان (عج) انسان کامل امروز.
از دیرباز تا کنون حسینیهها، تکیهها، و زاویهها در عالم اسلام (اعم از سنی و شیعه) در ایران بوسنی، آلبانی، ترکیه، آفریقا، آسیای جنوب شرقی، پاکستان و هندوستان برای سالار شهیدان (ع) مراسم عزاداری برگزار میکنند و برخی تا ده روز معتکف شده شبانه روز در عزای سالار شهدا سوگواری میکنند و غالبا ترک مأکولات حیوانی میکنند تا عزاداریشان پاکتر مقبول درگاه احدیت افتد. اصطلاح «روضه» از کتاب روضة الشهدا ملاواعظ کاشفی از عرفای دوره صفویه و از بزرگان طریقت نقشبندیه و همچنین از بستگان جامی اخذ شده است.
حماسۀ معراج خونین و عاشقانه سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) سلالۀ پاک خاتم الانبیاء محمد مصفی (ص) در آثار عرفا و طرایق الحقایق در «سلوک توحیدی» و «سیر محبی» به سوی حضرت نورالانوار معنا و مفهوم مییابد. حضرت حق مربی حسین (ع) و» سلطان عشقِ خونین»، مَربُوب حضرت محبوب است.
کلمات کلیدی شبکه مفاهیم مقام متعالی وبی نظیر سیدالشهداء (ع) درآثار عرفا عبارت از: عشق، عاشقی، شهید، شهادت، فدائی، بلا، مرگ، پارسا، فنا، بقا، خسرو دین، خسروغیب، وصل، دوست، پیشتازان و طلایه داران سلوک، زندان، عاشورا، کربلا، فراق، عزا یزید و شمر است. تقابل کاراکترها شامل صفات و خصایل یاران سیدالشهدا و یزید است. در آثار عرفا عموما شهید و حسین (ع) مترادف یکدیگرند و میتوان گفت در اصطلاح فنی واژۀ مقدس شهید و مقام عظمای شهادت، انصراف دارد به شخصیت جامع و یگانۀ امام حسین (ع) به عنوان انسان کامل.
حضرت مولانا امام حسین (ع) و شهیدان کربلا را مقیمان بهشت وصال حق تعالی میداند که با درهم شکستن قفس دنیا، به کوی دوست پروازی ابدی کردهاند. سیدالشهداء خورشید فروزان و شکوفۀ به ثمر نشستۀ محفل واصلان محبوب است، زیرا ریشۀ درخت وجود مبارک او از ذات اقدس الهی توانگر شده است.
ز ســــوز شـــوق دل هــمــــی زنـــد عــــلا / که بـوک در رســــدش از جنــــاب وصـل بـلا
دلست همچـو حسیـن و فـراق همچـو یزیـد / شهید گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا
(کلیات شمس: غزل ۲۳۰)
از نظر عُرفا بهشت بر دو نوع است: بهشت عام و بهشت خاص. بهشت عام: بهشت اکل و شرب و مناکحه وَ مخصوص بندگان عام است. بهشت خاص: مقام لقا و وصال و مشاهدۀ حضرت حق وَ بهشت بندگان خاص است (شیخ صفی الدین اردبیلی- صفوة الصفا- ص ۴۳۷-۴۳۸). از منظر عرفا حضرت سید الشهداء از سوز شوق دل الهی خویش هر آن طلب استعلای وجودی مینماید و حضرت محبوب نیز آواز قبول وصال صلا میدهد.
«دل»، فی حد ذاته عرش پروردگار و هم چون حسین، در پی سفر و معراج به مبداء اعلی است. در غزل ۲۳۰ دیوان شمس، امام حسین (ع) سنگ محک ومعیاری است که دل، به مثابۀ جایگاهی رفیع که همۀ اعمال و احوال و مقامات وجودی آدمی به آن بستگی دارد به آن تشبیه میشود، نـه آنکه حسین (ع) به دل تشبیه شود. از نظر عرفا در نظام هستی «انسان» خلاصۀ موجودات و خلاصۀ انسان، «دل» است». (نک: شیخ صفی الدین اردبیلی- صفوة الصفا- ص۴۴۳). در بیان نهایت سرسپردگی و شیفتگی مولانا به امام حسین (ع) بیت دوم غزل مذکور کفایت میکند. در تقابل با چنین رتبۀ متعالی، وجود اسفل یزید قرار دارد که سمبل کامل فراق و دوری از حضرت حق جل وجلاله است.
شهیدان قافلۀ کربلا سمبل اعلای شهیدان تاریخاند که سرافرازانه مقامات سلوک خونین عاشقانه را در کربلا دشت پر بلای امتحان خونین الهی طی کردهاند. آنها به ظاهر مُـردهاند اما در واقع به حیات اعلای طیبه استعلا یافتهاند که بسی برتر از عالم ظاهر است. مولانا شهیدان کربلا را نمونۀ اعلای این آیۀ شریفه قرآن در باب شهداء برمی شمارد: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَذینَ قَتَلوُا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَّبِّهِم یُرزَقوُن» (آل عمران، ۱۶۹). کاروان شریف اسرای کربلا از نظر دشمنی که از محضر سلطان وجود محجوب و بعید است، در حکم اسیرند، لیک برخلاف تصور این کوردلان، آنها «پادشاهان مقام قرب دوست»اند؛ مقامی که بین آنها و حضرت محبوب هیچ رادع و مانعی نیست.
هجویری در «کشف المحجوب» در رثای سالار شهیدان مینویسد:
شمع آل محمد، از جمله علایق مجرّد و سید زمانه خود ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما از محقّقان اولیاء بود. قبلۀ اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصّه بر درستی حال وی متّفقاند، که تا حقّ ظاهر بُوَد، مر حقّ را مُتابع بُوَد. چون حقّ مفقود شد شمشیر برکشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزَّوجلّ نکرد نیارامید.
حکیم سنایی پیشتاز شعر عرفانی فارسی به امام حسین (ع) ارادت بس ویژه دارد. و مراثی متعدد در وصف آن حضرت سروده است. وی قبل از آغاز سرایش گوید: «ذکر الحسین یضیئ العینین سلالة الانبیاء و ولدالاصفیاء و الاولیاء و الاوصیاء و شهیدالکربلاء و قرة عین المصطفی بضعة المرتضی و کبد فاطمةالزهراء» – «پسر مرتضی امیر حسین که چون اویی نبوَد در کونیــن» – «اصل او در زمین علیین و فرع او اندر آسمان یقین». سنایی در باره عاشورا و رویداد خونبار ظهر عاشورا دو مثنوی با عناوین «صفت قتل حسین بن علی علیه السلام» و «در صفت و نسیم مشهد معظم» سروده است. (سنایی، دیون اشعار)
غزل ۲۷۰۷ دیوان شمس، طویلترین و مشهورترین غزل مولانا در باب عظمت وعلو مقام حسین و شهیدان کربلا است. مطلع غزل (شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی) «معاشقۀ کربلایی» و پایان آن ارجاعی والا به انسان کامل و خورشید موعود است که همواره شاهد و ناظر است و اصلِ اصلِ اصلِ نزولِ انوارِ الهی در عالم ممکنات است. فتامل. در این غزل، شهیدان و عاشقان مترادفاند. شهیدان به مدد تجرد وجودی و «معرفت» که مقدمۀ عاشقی است و «بالهای عاشقی» برتر و فراتر از مرغان هوایی در ساحت حضرت دوست پرواز میکنند که» یحبهم و یحبونه «(سوره مائده، آیه ۵۴). شهدا پادشاهان عالم غیباند که به یاری عشق، بابهای عوالم پنهان را گشودهاند و از جمله رموز توفیق آنها در این پرواز عاشقانه، رهایی از «انواع خود» است. شهیدان با فنا وَ بقا در «عقلِ عقل» در ناکجا آبادند. (صفوی، لندن-۲۰۰۷)
مولانا از بیت پنجم غزل ۲۷۰۷ به بیان رابطۀ شهیدان واصل با سالکان میپردازد. رهایی شهیدان در رهایی دیگر سالکان، اثر وجودی مینهد؛ چرا که آنها با شکستن درِ زندانِ تو در تویِ طبیعت وَ نفسِ خویش بابِ مخزنِ اسرار الهی را گشودهاند. در آغاز نفی و سپس اثبات. «لا اله الا الله»، «لا اله الا هو» (سوره بقره، آیه ۲۵۵) «لا اله اله انت». شهیدان و واصلان به محبوب وَ حسین (ع) سید و سالار آنها؛ مقتدا و راهبر فقیران و درویشانِ کوی دوستاند.
شهیدان حسینی مقیم دریای وجود بیکران حضرت واجب الوجوداند که این عالم، تجلیات اسماء و صفات اوست. «هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِیُ المُصَوِّر. لَهُ الاَسماءُ الحُسنی. یُسَبِحُ لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَ الاَرض وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم. (سوره حشر، آیه ۲۴)«الله لا اِلهَ الّا هُو». «لا اِلهَ اِلّا اَنت». که از روز الست آشنای او بودند. «اَلَست بِرَبِّکُم؟ قالوُا بَلی». (سوره اعراف، آیه ۱۷۳) مولانا در بیت هشتم این غزل با اشاره به یکی از اصول عرفان نظری که انواع دنیاهای عالم ناسوت را هیچ اندر هیچ و تو خالی، گذرا و میرا میداند، انسانها را به عرفان عملی فرامی خواند. آنگاه گویی پیام امام حسین (ع) را ابلاغ میکند کهای مدعیان، اگر از قبیلۀ ما و کربلایی هستید اهل صفا شده، دل را به نور الهی منور گردانید. (بن: اهل بیت از دیدگاه مولوی)
عرفا و اهل طریقت نگارنده غالب شروح و تفاسیر موجود بر عاشورا هستند. از قبیل «تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا» اثر مرحوم جناب حاج سلطان حسین تابنده که ابعاد مختلف فاجعه کربلا را اعم از عرفانی و اجتماعی شرح کرده و کتاب «گنجینة الاسرار» سروده عمان سامانی و اخیرا نیز کتاب «تمنای عشق، تحلیل عرفانی زیارت عاشورا» (صفوی، ۱۳۹۰). میرزا جواد آقا ملکی تبریزی عارف جلیل القدر معاصر در کتاب «المراقبات» فرمودهاند: در ایام محرم به عزاداری حسین بنشینید، با او خلوت کنید و ذکر او را در خلوت خالصانه کنید. خوردن و نوشیدن را کم کنید، سخنان اضافی نگوئید و زیارت عاشورا را بخوانید.
در سنت عرفانی امام حسین (ع) سمبل آزادگی ظاهری و باطنی است.
کجایید ای سبک بالان عاشق پرنـدهتر ز مرغــــان هوایــی
کجایید ای در زندان شــکسته بــداده وام داران را رهایــی
عارف کامل شیخ صفی الدین اردبیلی، مؤسس طریقت صفویه در باب امام حسین (ع) سروده است:
حُسن او را جلــوه مُستغنــی بُـوَد از لبــاس زیـــور و زیب و حلـــــی
نور محض است از جمـال طلعتش در لبــاس عیـــن تقــوی مُنجَـلـی
(ابن بزاز، ص ۷۲۴)
پیام واقعی سپهسالار عشق در کربلا، ذکر، فکر، معرفت، عشق و آزادگی است.
دکتر سید سلمان صفوی
آکادمی مطالعات ایرانی لندن
سوم محرم ۱۳۹۱ شمسی
منابع:
-قرآن مجید
-ابن بزاز اردبیلی، صفوة الصفا (در احوال شیخ صفی الدین اردبیلی)، تصحیح طباطبائی مجـد، غلامرضا، تهران، ۱۳۷۶٫
-سنایی، ابوالمجد، دیوان اشعار، تهران.
-صفوی، سید سلمان، تمنای عشق، تحلیل عرفانی زیارت عاشورا، قم، ۱۳۹۰٫
-اهل بیت از دیدگاه مولوی، قم، ۱۳۸۹٫
-ساختار معنایی مثنوی معنوی، تهران، ۱۳۸۹٫
-مولوی، جلال الدین، کلیات شمس تبریزی، ویراسته فروزانفر، بدیع الزمان، تهران، ۱۳۸۴٫
-دیوان کبیر کلیات شمس تبریزی، نسخه قونیه، سبحانی، توفیق، تهران، ۱۳۸۶٫
-مثنوی، نیکلسون.
ملکی تبریزی، میرزا جواد، المراقبات، قم، ۱۳۷۷٫
[1]) هدیه به عارف ربانی سید حسین ولی کاشانی.