«خليج فارس» يا «خليج پارس» آبراهي است كه در امتداد درياي عمان و در ميان ايران و شبه جزيره عربستان قرار دارد. مساحت آن 233 هزار كيلومتر مربع است و پس از «خليج مكزيك» و «خليج هودسن» سومين خليج بزرگ جهان به شمار مي آيد. خليج فارس از شرق از طريق تنگه هرمز و درياي عمان به اقيانوس هند و درياي عرب راه دارد و از غرب به دلتاي رودخانه اروندرود، كه حاصل پيوند دو رودخانه دجله و فرات و الحاق رود كارون به آن است، ختم مي شود و به دليل وجود منابع سرشار نفت و گاز در خليج فارس و سواحل آن، اين آبراهه در سطح بين المللي و منطقه اي، مهم و راهبردي مي باشد.
در سالهاي اخير سران اتحاديه عرب، شوراي همكاري خليج فارس و برخي كشورهاي عربي بدون در نظر گرفتن مسائل تاريخي و بين المللي، ادعاهايي در مورد جزاير سه گانه ايراني و نام خليج فارس مطرح كرده اند و نام جعلي «خليج عربي» را به كار مي برند.
در تازه ترين اين اقدامها بيانيه اجلاس سران اتحاديه در سوريه به اين موضوع پرداخته است. جمعه بيست و سوم فروردين 1387 آية ا… هاشمي رفسنجاني خطيب نماز جمعه تهران، با اشاره به رفتار كشورهاي دوست و همسايه ايران در خصوص تغيير نام خليج فارس و ادعاهايي كه در مورد جزاير سه گانه مطرح مي كنند، اظهار داشت: « ايران همواره آمادگي خود را براي مذاكره و گفتگو اعلام نموده است، قطعاً اين فتنه انگيزي كار خارجي هاست. در هر نشستي، بندي را اختصاص مي دهند به موضوع نام خليج فارس و يا جزاير آن. اين يك اشتباه تاريخي است و راه مذاكره بهترين راه است كه بايد انجام شود.»
وي به تاريخچه نامگذاري خليج فارس و تغيير اين نام پرداخت و بيان داشت: به تازگي بنياد ايران شناسي كتاب ارزشمندي در خصوص خليج فارس منتشر كرده است كه حاوي 120 نقشه از اروپايي ها و 40 نقشه از كشورهاي اسلامي است و اين نقشه ها نشان مي دهد از 400 سال قبل از ميلاد همواره نام اين دريا خليج فارس بوده است. ظاهراً از اواخر دولت عثماني به خاطر مسائلي كه در بصره داشتند نام خليج فارس را تحريف كردند و سپس نيز انگليسي ها پس از ملي شدن صنعت نفت و شكست خود غوغا سالاري كردند.»
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه به نگاهي جديد در خصوص خليج فارس بر اساس آموزه هاي قرآن اشاره كرده و افزود: «در قرآن و در سوره كهف از دريايي نام برده شده است كه محل ديدار حضرت موسي(ع) با حضرت خضر(ع) است و آن مجمع البحرين نام گرفته است. اما اين «مجمع البحرين» كجاست؟ 95 درصد تفسير ها از قرن اول تا 14 مي گويند كه اين دو دريا، درياي فارس و درياي روم است.»
رئيس مجلس خبرگان رهبري با طرح سؤالي در ادامه مي افزايد: «چگونه مي شود از قرن اول اسلام ابن عباس به اين دريا، درياي فارس مي گفته است (زيرا در آن دوران درياي سرخ، عمان و خليج فارس را درياي فارس مي گفتند.» اما امروز عده اي نام اين دريا را تحريف مي كنند! ما طلبه ها و روحانيون وقتي سند به اين مهمي را داريم، اجازه ندهيم ديگران تفرقه بيندازند تا بر سر ارث جدال كنيم. شما كه مي دانيد منشأ فتنه انگليسي ها بوده اند.»
وي در ادامه چنين پيشنهاد مي كند: «پيشنهاد من به برادران مسلمان و بخصوص علماي حوزه ها و مسلمانان اين است كه به اين تفاسير نگاه كنند. ما هيچ وقت مايل نيستيم كه بر سر نام، جنگ و دعوا كنيم، اما نمي خواهيم كه ابزار دست تفرقه افكنان باشيم. البته ميدان باز است و ديگران تحقيق كنند و اگر حرف من را قبول ندارند، دليل بياورند.»
در اين نوشتار با توجه به طرح موضوع از جانب ايشان برآنيم تا ضمن بيان برخي از منابع تفسيري شيعه و اهل سنت در طي قرن اول تا چهاردهم، به بررسي اين نظر بپردازيم. البته، اگر چه ممكن است بعضي تفسيرها در مورد آياتي كه ذكر خواهد شد از ديدگاه شيعه مورد پذيرش نباشد، ولي صرف نام بردن از «درياي فارس» و «خليج فارس» خود دليل و سندي تاريخي بر مدعاي اين نوشتار مي باشد و تحقيق كامل در اين باره به مجال بيشتري نيازمند است.
* سوره كهف آيه 60
«به خاطر بياور هنگامي را كه موسي به جوان همراه خود گفت: دست از جستجو برنمي دارم تا به محل تلاقي دو دريا برسم، هر چند مدت طولاني به راه خود ادامه دهم!»
در تفسير اين آيه علامه طباطبايي(ره) مي نويسد:«و در باره اينكه مجمع البحرين كجاست؟ بعضي گفته اند: منتهي اليه درياي روم (مديترانه) از ناحيه شرقي و منتهي اليه خليج فارس از ناحيه غربي است، كه بنا بر اين مقصود از مجمع البحرين آن قسمت از زمين است كه به يك اعتبار در آخر شرقي مديترانه و به اعتبار ديگر در آخر غربي خليج فارس قرار دارد و به نوعي مجاز آن را محل اجتماع دو دريا خوانده اند.»
در ادامه برخي از تفسيرهاي مختلف را كه در تفسير مجمع البحرين به «بحر فارس و روم» اشاره كرده اند، مي آوريم:
قرن 1:
ابن عباس، عبدا… بن عباس، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، بيروت، دارالفكر، ص249
مجاهد بن جبر مخزومي، تفسير الامام مجاهد بن جبر، دارالفكر الاسلامي الحدينه، 1368
قرن 2:
فراء ابوزكريا يحيي بن زياد، معاني القرآن، دارالمصريه للتأليف و الترجمه – مصر، چاپ اول، بي تا، ج 2، ص 154
قرن 3:
عبدا… بن محمد، تفسير ابن وهب المسمي الواضح في تفسير القرآن الكريم، دارالكتب العلميه، 1424 ق، ج1، ص477
صنعاني، عبدالرزاق بن همام، تفسير القرآن العزيز المسمي تفسير عبدالرزاق، دارالمعرفه، 1411 ق، ج1، ص341
قرن 4:
سمرقندي نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم.، ج 2، ص 354
طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه – بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ج 15، ص 176
قرن 5:
ماوردي، علي بن محمد، النكت و العيون، تفسير الماوردي، دارالكتب العلميه، مؤسسه الكتب الثقافيه، ج 3، ص157
طوسي محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 7، ص 66
سور آبادي ابوبكر عتيق بن محمد، تفسير سور آبادي، فرهنگ نشر نو – تهران، چاپ اول، 1380 ش، ج 2، ص 1436
ثعلبي نيشابوري ابواسحاق احمد بن ابراهيم، الكشف و البيان عن تفسير القرآن، دار}حياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، 1422 ق، ج 6، ص 180
قرن 6:
نيشابوري محمود بن ابوالحسن، ايجازالبيان عن معاني القرآن، دارالغرب الاسلامي – بيروت، چاپ اول، 1415 ق، ج 2، ص 527
طبرسي فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم – تهران، چاپ اول، 1377 ش، ج 2، ص 371
ابن جوزي ابوالفرج عبدالرحمن بن علي، زاد المسير في علم التفسير، دارالكتاب العربي – بيروت، چاپ اول، 1422 ق، ج 3، ص 95
زمخشري محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دارالكتاب العربي – بيروت، چاپ سوم، 1407 ق، ج 2، ص 731
رشيدالدين ميبدي احمد بن ابي سعد، كشف الاسرار و عدة الابرار، انتشارات امير كبير – تهران، چاپ پنجم، 1371 ش، ج 5، ص 715
طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو – تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 6، ص 741
ابن عطيه اندلسي، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، دارالكتب العلميه – بيروت، چاپ اول، 1422ق، ج 3، ص 527
بغوي، حسين بن مسعود، معالم التنزيل في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي – بيروت، چاپ اول، 1420ق، ج 3، ص 203
ابن ادريس حلي ابو عبدا… محمد بن احمد، المنتخب من تفسير التبيان، كتابخانه آية ا… مرعشي نجفي – قم، چاپ اول، 1409 ق،، ج 2، ص 83
قرن 7:
قرطبي محمد بن احمد، الجامع الاحكام القرآن، انتشارات ناصر خسرو – تهران، چاپ اول، 1364 ش، ج 11، ص 9
قرن 8:
بيضاوي عبدا… بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، داراحياء التراث العربي – بيروت، چاپ اول، (1418ق)، ج 3، ص 286
ابن جزي غرناطي محمد بن احمد، كتاب التسهيل لعلوم التنزيل، شركت دارالارقم بن ابي الارقم – بيروت، چاپ اول، 1416 ق، ج 1، ص 469
قرن 9:
ثعالبي عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي – بيروت، چاپ اول، 1418ق، ج 3، ص 534
قرن 10:
خطيب شربيني، محمد بن احمد، تفسير القرآن الكريم المسمي السراج المنير، داراحياء التراث العربي، 1425ق، ج4، ص62
كاشاني ملا فتح ا…، تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين، كتابفروشي محمد حسن علمي – تهران، 1336 ش، ج 5، ص 354
نخجواني نعمت ا… بن محمود، الفواتح الالهيه و المفاتح الغيبيه، دارركابي للنشر – مصر، چاپ اول، 1999 م، ج 1، ص 485
قرن 11:
فيض كاشاني ملا محسن، ا≤صفي في تفسيرالقرآن، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي – قم، چاپ اول، 1418 ق، ج 2، ص 720
فيض كاشاني ملا محسن، تفسير الصافي، انتشارات الصدر – تهران، چاپ دوم، 1415 ق، ج 3، ص 248
كاشاني محمد بن مرتضي، تفسير المعين، كتابخانه آية ا… مرعشي نجفي – قم، چاپ اول، 1410 ق، ج 2، ص 768
شريف لاهيجي محمد بن علي، تفسير شريف لاهيجي، دفتر نشر داد – تهران، چاپ اول، 1373 ش، ج 2، ص 911
عاملي علي بن حسين، الوجيز في تفسير القرآن العزيز، دارالقرآن الكريم – قم، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 238
قرن 12:
حقي بروسوي اسماعيل، تفسير روح البيان، دارالفكر – بيروت، بي تا، ج 5، ص 263
قمي مشهدي، محمد بن محمدرضا، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي – تهران، چاپ اول، 1368 ش، ج 8، ص 100
قرن 13:
ابن عجيبه احمد بن محمد، البحر المديد في تفسير القرآن المجيد، دكتر حسن عباس زكي – قاهره، 1419ق، ج 3، ص 284
شبر سيد عبد ا…، تفسير القرآن الكريم(شبر)، دارالبلاغة للطباعة والنشر – بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ص 295
مظهري محمد ثناءا…، التفسير المظهري، مكتبة رشديه – پاكستان، 1412ق، ج 6، ص
شبر سيد عبد ا…، الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين، مكتبه الالفين – كويت، چاپ اول، 1407 ق، ج 4، ص 87
آلوسي سيد محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، دارالكتب العلميه – بيروت، چاپ اول، 1415 ق، ج 8، ص 294
شوكاني محمد بن علي، فتح القدير، دارابن كثير، دارالكلم الطيب – دمشق، بيروت، چاپ اول، 1414 ق، ج 3، ص 352
قرن 14:
سبزواري نجفي محمد بن حبيب ا…، ارشاد الاذهان الي تفسير القرآن، دارالتعارف للمطبوعات – بيروت، چاپ اول، 1419 ق، ص 305
ملاحويش آل غازي عبدالقادر، بيان المعاني، مطبعة الترقي – دمشق، چاپ اول، 1382ق، ج 4، ص 190
حسيني شاه عبدالعظيمي حسين بن احمد، تفسير اثني عشري، انتشارات ميقات – تهران، چاپ اول، 1363 ش، ج 8، ص 82
گنابادي سلطان محمد، تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات – بيروت، چاپ دوم، 1408 ق، ج 2، ص 470
عاملي ابراهيم، تفسير عاملي، انتشارات صدوق – تهران، 1360 ش، ج 6، ص 6
بانوي اصفهاني سيده نصرت امين، مخزن العرفان در تفسير قرآن، نهضت زنان مسلمان – تهران، 1361 ش، ج 8، ص 56
نووي جاوي محمد بن عمر، مراح لبيد لكشف معني القرآن المجيد، دارالكتب العلميه – بيروت، چاپ اول، 1417 ق، ج 1، ص 654
* سوره الرحمن آيه 19
«دو درياي مختلف (شور و شيرين يا گرم و سرد) را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس دارند.»
علامه طباطبايي بعد از نقل برخي از تفاسير موجود درباره اين آيه مي نويسد: « قابل قبول ترين تفسيري كه درباره اين دو آيه بيان كرده اند اين است كه مراد از دو دريا، دو درياي معين نيست، بلكه دو نوع درياست؛ يكي شور كه قريب سه چهارم كره زمين را در خود فرو برده، كه بيشتر اقيانوسها و درياها را تشكيل مي دهد و يكي هم درياهاي شيرين است كه خداي تعالي آنها را در زير زمين ذخيره كرده و به صورت چشمه ها از زمين مي جوشد، و نهرهاي بزرگ را تشكيل مي دهد و دوباره به درياها مي ريزد. اين دو جور دريا يعني درياهاي روي زمين و درياهاي داخل زمين، همواره به هم اتصال دارند، هم در زير زمين و هم در روي زمين و در عين اينكه برخورد و اتصال دارند (يلتقيان) نه اين شوري آن را از بين مي برد و نه آن شيريني اين را، چون بين آن دو حاجز و مانعي است كه نمي گذارد در وضع يكديگر تغييري بدهند. آن مانع، خود مخازن زمين و رگه هاي آن است، كه نمي گذارد درياي شور به درياي شيرين تجاوز نموده و آن را مثل خود شور كند.»
آية ا… مكارم شيرازي نيز پس از نقل اين قول كه منظور از دو دريا، درياي فارس و درياي روم است، آن را اين گونه رد مي كند كه امروز مي دانيم اين هر دو دريا آب شور دارد و برزخي در ميان آن دو نيست.
در هر صورت بعضي از مفسران در تفاسير خود يكي از اين دو بحر را خليج فارس دانسته اند كه در ذيل به معرفي برخي از آنها مي پردازيم:
قرن 4
طبري ابوجعفر محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه – بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ج 27، ص 75
قرن 5
طوسي محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 9، ص 469
ثعلبي نيشابوري، ابواسحاق احمد بن ابراهيم، الكشف والبيان عن تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي بيروت، چاپ اول، 1422 ق، ج 9، ص 181
قرن 6
نيشابوري محمود بن ابوالحسن، ايجازالبيان عن معاني القرآن، دارالغرب الاسلامي – بيروت، چاپ اول، 1415 ق، ج 2، ص 786
ابوالفتوح رازي حسين بن علي، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي – مشهد، 1408 ق، ج 18، ص 253
ابن جوزي ابوالفرج عبدالرحمن بن علي، زاد المسير في علم التفسير، دارالكتاب العربي – بيروت، چاپ اول، 1422 ق ج 4، ص 209
ابن عطيه اندلسي عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، دارالكتب العلميه – بيروت، چاپ اول، 1422ق، ج 5، ص 227
قرن 8:
بيضاوي عبدا… بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، دارالاحياء التراث العربي – بيروت، چاپ اول، (1418ق)، ج 5، ص: 171
قرن 14:
عاملي ابراهيم، تفسير عاملي، انتشارات صدوق – تهران، 1360 ش، ج 8، ص: 142
* سوره نمل آيه 61
)آيا شريكاني كه مي پندارند، بهتر است(يا كسي كه زمين را مستقر و آرام قرار داد و ميان آن نهرهايي روان ساخت و براي آن كوه هاي ثابت و پابرجا ايجاد كرد و ميان دو دريا مانعي قرار داد )تا با هم مخلوط نشوند با اين حال(آيا معبودي با خداست؟)!نه(بلكه بيشتر آنان نمي دانند.»
به نظر علامه طباطبايي تفسير آيه اين است: «بلكه، آيا كسي كه زمين را پا بر جا كرد، تا شما را نلغزاند و در شكافها كه در جوف آن است نهرها قرار داد و براي آن كوه هاي ثابت و پابرجا درست كرد و بين دو دريا مانع نهاد تا آبهاي آن دو به هم مخلوط نگردند، بهتر است يا آن شريكها كه مي پرستيد؟»
اما در برخي تفاسير در تفسير «وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً» گفته اند حاجزا جزيرة العرب است كه ميان درياي پارس و درياي روم قرار دارد؛ از جمله تفاسيري كه اين نقل را ذكر كرده اند، مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
قرن 5
سور آبادي ابوبكر عتيق بن محمد، تفسير سور آبادي، فرهنگ نشر نو – تهران، چاپ اول، 1380 ش، ج 3، ص 1784
قرن 6
رشيدالدين ميبدي احمد بن ابي سعد، كشف الاسرار و عدة الابرار، انتشارات امير كبير – تهران، چاپ پنجم، 1371 ش، ج 7، ص 240
قرن 8
بيضاوي عبدا… بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، داراحياء التراث العربي – بيروت، چاپ اول، (1418ق)، ج 4، ص 164
اندلسي ابوحيان محمد بن يوسف، البحر المحيط في التفسير، دارالفكر – بيروت، 1420 ق، ج 8، ص 258
قرن 9
كاشفي سبزواري حسين بن علي، مواهب عليه، سازمان چاپ وانتشارات اقبال – تهران، 1369 ش، ص 844
قرن 10:
كاشاني ملا فتح ا…، تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين، كتابفروشي محمد حسن علمي – تهران، 1336 ش، ج 7، ص: 27
كاشاني ملا فتح ا…، زبدة التفاسير، بنياد معارف اسلامي – قم، چاپ اول، 1423 ق، ج 5، ص: 115
قرن 13:
ابن عجيبه احمد بن محمد، البحر المديد في تفسير القرآن المجيد، دكتر حسن عباس زكي – قاهره، 1419ق.
قرن 14:
حسيني شاه عبدالعظيمي حسين بن احمد، تفسير اثني عشري، انتشارات ميقات – تهران، چاپ اول، 1363 ش، ج 10، ص: 68
سخن آخر
در پايان ذكر اين نكته قابل توجه است كه پس از فتح ايران توسط اعراب، آنها تلاشي براي تغيير نام «درياي پارسي» انجام ندادند و اين خليج را «بحرالفارسي»؛ درياي پارسي مي ناميدند و اين نام از سوي امپراتوريهاي ايراني، ترك و عربي هم كه در 1200 سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
علاوه بر تفاسير، در منابع اسلامي نيز بر نام تاريخي خليج فارس اشاره شده است، محققاني چون استخري، مسعودي، بيروني، ابن عقول، مقدسي، مستوفي، ناصرخسرو، الطاهربن مطهر المقدسي (بشاري)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … كه مطالعه در اطراف اين درياي ايراني را تا قرن 15 ادامه دادند، در آثار و نوشته هاي خود از آبهاي جنوب ايران به نامهاي بحر فارس، البحر الفارسي، بحر مكران، الخليج الفارسي و خليج فارس ياد كرده اند. حتي از اين محققان نقشه هايي موجود مي باشد كه اقيانوس هند را «البحر الفارسي» نام گذارده اند.
به طور مثال، ابوعلي احمد بن عمر معروف به ابن رسته در كتاب «الاعلاق النفسيه» كه در سال 290 هجري به رشته تأليف درآورده، تصريح مي كند: «فاما البحر الهندي يخرج منه خليج الي ناحيه فارس يسمي الخليج الفارسي؛ «اما از درياي هند خليجي بيرون مي آيد به سمت سرزمين فارس كه آن را «خليج فارس» مي نامند.»
همچنين محمد عبدالكريم صبحي نيز در كتاب «علم الخرائط» در نقشه هايي كه با ترجمه عربي نقل كرده است، درياي جنوب ايران را «الخليج الفارسي» و «بحر فارس» ناميده است.
منابع:
1 – تفسيرالميزان
2- تفسير نمونه
3- خليج فارس در آينه تاريخ /پايگاه اطلاع رساني مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
4 – خليج هميشه فارس در آينه داوري تاريخ