مرحوم آیت الله شرف الدین، مرد علم، عمل، گفت وگو و دلسوزی برای امت و اعتقاداتش بود و زندگی خود را وقف جهاد علمی و عملی کرد و در این راه سختی های بسیار دید ولی خداوند متعال در این دنیا پاداش نیك به وی بخشید و او را چراغ راه عارفان و سالکان الی الله و آموزگار واقعی دعوتگران به حق و حقیقت و از پیشگامان بزرگ وحدت اسلامی قرار داد.
وحدت اسلامی ویژگی اصلی این امت است وبدون تحقق آن، سخن گفتن از امتی که جامع همه ویژگی های مورد اشاره قرآن کریم و سنت شریف نبوی باشد، امکان پذیر نیست.
تلاش و کوشش مرحوم علامه شرف الدین در این راه نیز آن چنان گوناگون و چند شاخه است که ناگزیرمان می سازد تنها بر کتاب ارزشمند وی یعنی «الفصول المهمة فی تألیف الامة» انگشت گذاریم و به خواست خدا از عمده ترین نکات و خطوط اصلی راه طی شده از سوی ایشان در این مسیر پر شکوه پرده برگیریم.
با بررسی این کتاب و شیوه پی گرفته شده در آن خطوط اصلی زیر، به طور برجسته ای عیان می گردد:
یکم : تاکید بر اهمیت وحدت از دیدگاه اسلام و مقتضیات عصر حاضر و نیز پیامدهای منفی پراکندگی و تفرقه.
دوم: کوشش در مرزبندی میان کفر و ایمان از یک سو و نجات و گمراهی از سوی دیگر.
سوم : گسترش همبستگی و اعتماد متقابل میان توده های مسلمان.
چهارم: کشف عناصر تفرقه انگیز به مثابه موانع دشوار و جدی تحقق این ویژگی قرآنی.
در فصل نخست این کتاب نویسنده گوشه هایی از آنچه در کتاب خدا و سنت شریف نبوی در باره تشویق و ترغیب به وحدت و همدلی، تحقق برادری اسلامی، ولایت مشترک، مهر و رحمت متقابل، چنگ زدن به ریسمان الهی و دوری از اخلاقیات امت هایی که دچار تفرقه و گرفتار عذاب دردناک الهی شده اند را یادآور می شود.
در فصل دوم، تاکید می کند اهل سنت اجماع دارند که اسلام و ایمان شامل شهادتین، پذیرش رستاخیز، اقامه نمازهای پنج گانه به سمت قبله، حج خانه خدا، روزه داری ماه مبارک رمضان و پرداختن زکات و خمس واجب است. روایاتی از صحیح بخاری و صحیح مسلم و منابع شیعه نیز در تایید آن ذکر کرده است.
در فصل سوم، مواردی از «صحاح» نقل شده که حاکی است هر کس شهادتین بر زبان جاری سازد جان، مال و ناموسش در امان است.
در فصل پنجم، بر نجات و رستگاری اهل توحید انگشت گذارده و احادیثی از «صحاح» در تایید و تاکید آن آورده و سعی کرده پاسخ اشکال مطرح در خصوص عذاب موحدان معصیت کار را بدهد.
در فصل ششم، بر فتاوای بسیاری از علما نسبت به رستگاری کسانی که شهادتین را بر زبان جاری ساخته اند، انگشت گذارده از جمله فتاوای شیخ الاسلام "تقی الدین سبکی"، "ابن عربی"، "فاضل رشید"، "عارف شعرانی"، "ابن تیمیه"، "ابن حزم" و دیگرانی که به اتفاق اجماع را تحقق می بخشند و بدین ترتیب ملاک و معیار رستگاری را کاملا روشن می سازند.
نکته مهم: مولف اشاره دارد که شیعیان به اقتضای متون بسیاری، عنصر ولایت نسبت به اهل بیت (ع) را [به راه های نجات] می افزایند (صفحات 54 و23) ولی نبودن این عنصر هرگز انسان را از گردونه ایمان بیرون نمی سازد مگر آنکه با عناد، صورت گرفته باشد زیرا عناد با خدا و رسول (ص), خود معیاری برای کفر است (صفحه 68) ولی کسی که دلایل مربوط به ولایت طبق برداشت شیعه او را متقاعد به پذیرش آن نمی کند، همچنان در دایره ایمان قرار دارد و از تمامی حقوق مسلمانان برخوردار است. نظر اغلب علما و آنچه که بدون شک متون نقل شده از ائمه اهل بیت(ع) آن را ثابت می کند همین است. اما دوستی، احترام و علاقه (به اهل بیت(ع)) از بدیهیاتی است که جز معاندان منکر آن نیستند.
باز گرداندن اعتماد متقابل و الفت و همدلی میان سنی ها و شیعیان
این موضوع طی محورهای زیر صورت می پذیرد:
محور نخست: فاصله گرفتن از زبان آزارنده و انتقادهای گزنده و نیز احترام جدی به نظر دیگران
محور دوم: اهل سنت و شیعیان و ملاک های یاد شده.
محور سوم: بشارت های اهل سنت برای شیعیان.
محور چهارم: گشایش باب تأویل، راه بر بسیاری احکام ناروا می بندد.
محور پنجم: توضیح موارد شبهه آمیز نزد طرفین.
از جمله موارد شبهه آمیز که به تفصیل پاسخ گفته اینها هستند:
1- موضوع سب.
2- مسئله متعه (صفحه 99) که به تفصیل پیرامون مشروعیت اجماعی آن در آغاز و سپس اختلاف نظر در استمرار این مشروعیت سخن رانده و ادعای نسخ حکم آن را مورد مناقشه قرار داده است و تاکید کرده که حرمت آن در زمان عمر خلیفه دوم مطرح شد و برخی صحابه از جمله «عبدالله بن عباس» و «عبدالله بن عمر» و «عبدالله بن مسعود» و دیگران، این تحریم را نپذیرفتند.
3- مسئله برخورد با عایشه و صحابه که طی آن بر احترام شیعیان نسبت به ام المؤمنین عایشه و ایمان به پاکی او علی رغم اختلاف نظری که با او در مورد برخی اقداماتش از جمله خروج بر ولی امر شرعی دارند، انگشت گذارده است؛ همچنین در مورد صحابه بزرگوار ، البته با بحث و عدم پذیرش برخی اقدامات آنان و طرح مفصل مسئله.
4- برخی سخنان غلات که آنها را پاسخ گفته و یادآور شده که فرقه های افراطی بسیاری خود را به تشیع و امامیه منتسب می کنند، از جمله آغاخانیه، کیسانیه، ناووسیه، خطابیه، فطحیه، واقفیه که گفته هایی از آنان را به اشتباه به امامیه نسبت داده اند. (صفحه 225)
5- برخی روایات تاریخی به شیعیان نسبت داده شده که خود از آنها کاملا مبرا هستند. از جمله:
– تجویز نکاح نـُه زن!
– حرمت کلم!
– حرمت گوشت شتر!
– عدم وجوب عدّه برای زنان.
و جز آن که البته نباید هر گفته و سخنی را به مذهبی نسبت داد مگر آنکه از منابع اصیل همان مذهب، برگرفته شده باشد.
در پایان می گوییم:
ما سعی کردیم آنچه را که علامه شرف الدین در کتاب خود یادآور شده به امانت منتقل سازیم و برای این کار تنها به اندیشه های مرتبط با خطوط اصلی تبلور یافته در این کتاب گرانسنگ، بسنده کرده و کاری به اندیشه های ارزشمند معظم له در کتاب های دیگرش نداشتیم زیرا این کار نیازمند تلاشی بیشتر و فرصت فراختری است که ما فاقد آنیم.
بدون تردید ایشان (رحمة الله علیه) از یک سو مشتاق و شیفته وحدت این امت و تعامل بخش های مختلف آن با یکدیگر بود و از سوی دیگر سخت پایبند مذهب خود و مدافع سرسخت و قدرتمند آن به شمار می رفت.
ما ضمن فراخواندن به وحدت اسلامی، در پی آن نیستیم که هر کس یا هر مذهبی، از نظریات و دیدگاه هایی که با استدلال بدان ها رسیده و باورشان داشته تنها برای جلب رضایت دیگران، دست بشوید.
آری می توان برخی اختلاف های نظری را به تعویق انداخت یا در مورد برخی دیگر، بیش از حد تکیه نکرد چرا که تاثیر چندانی بر واقعیت موجود، نمی گذارند. این همان نکته ای است که ایشان در مقام پاسخ به اتهام شیعیان در عدم پذیرش خلافت شیخین مطرح می سازد و می گوید: «واقعیت تاریخی خلافت شیخین (رضی الله عنهما) از سوی هر ذی شعوری غیر قابل انکار و تردید است. حکومت آنان از سال 11 تا 23 ادامه پیدا کرد و در دوران آنان فتوحات فراوانی صورت گرفت و دین استواری قابل توجهی یافت. ولی خلافت آن دو در شمار امور سیاسی است که با پایان یافتن آن، جنبه سیاسی آن نیز به پایان رسید و اینک وجهی برای دشمنی مسلمانان به علت آن، وجود ندارد و اعتقاد به آن نیز عملا ثمری ندارد. پس بیاییم به سیاست کنونی خود بنگریم… چه جای تکفیر مسلمانان به خاطر انکار سیاستی گذشته و خلافتی سپری شده است؟ همه مسلمانان نیز اجماع دارند که این مسئله در شمار اصول دین نیست و همگی پذیرفته اند که مسئله خلافت شیخین از جمله مواردی نیست که اسلام بر آن استوار شده باشد.»(صفحه207).
و این فراخوانی است که مرحوم آیت الله بروجردی (قدس سره) و برخی دیگر از علما از جمله مرحوم علامه "محمدمهدی شمس الدین" در میثاق وحدت خود نیز مطرح ساخته اند.
به هر حال در عرصه های عقیدتی، همیشه باب بحث آکادمیک و علمی، باز است؛ در عرصه ارزیابی های تاریخی نیز چنین است مشروط بر اینکه از شیوه گفت وگوی قرآنی، پیروی شود. ولی البته این بدان معنا نیست که این بحث ها را به نزاعی عملی – که به شدت از آن نهی شده ایم – بدل سازیم یا با همدیگر دشمنی ورزیم و علیه یکدیگر سخن گوییم و به تفرقه میان خود دامن زنیم. به ویژه در زمانی که دشمنان از هر سو علیه ما متحد شده و به رغم اختلاف های خود، برنامه های متعددی را علیه ما پیگیری می کنند؛ در این میان باید از قرآن بیاموزیم که می فرماید: «و الذین کفروا بعضهم اولیاء بعض الا تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر» (سوره انفال – 73).
نویسنده: آیت الله تسخیری (دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی)