حکایات و لطایف
حكايت شبلى با آن جوان در باديه: شبلى گفت: از راه باديه به كعبه مىرفتم، در راه جوانى خوشپوش
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
حكايت شبلى با آن جوان در باديه: شبلى گفت: از راه باديه به كعبه مىرفتم، در راه جوانى خوشپوش
حكايت شبلى با آن جوان در باديه: شبلى گفت: از راه باديه به كعبه مىرفتم، در راه جوانى خوشپوش
معراج جان در نفى خود و ظهور عشق اعلى است: هر كجا دلبر بود خود همنشين فوقِ گردون است
معراج جان در نفى خود و ظهور عشق اعلى است: هر كجا دلبر بود خود همنشين فوقِ گردون است
ماجراى مرد نحوى و كشتيبان: مردى كه در علم نحو تخصص داشت در كشتى نشسته بود. او كه همواره
ماجراى مرد نحوى و كشتيبان: مردى كه در علم نحو تخصص داشت در كشتى نشسته بود. او كه همواره
Copyright © Majzooban.Org 2024. All Rights Reserved