Search
Close this search box.

گنجینهٔ سخن

ganjine sokhan

هر که عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد!
دریغا عشق فرض راه است همه کس را. 
دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود.
دریغا چنانچه عشق خالق را در دل احساس نمی‌کنی عشق و محبوب زمینی را دریاب تا شاید به حقیقت زندگی پی ببری… در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است هر جا که باشد جز او رخت دیگری ننهد. هر جا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند، کار طالب آن است که در خود جز عشق طلب نکند.

عین‌القضات همدانی

معشوق چون اخگری است که آتش می‌افروزد و می‌رود، ابرو می‌کشد و جلوه‌گری می‌کند و رو می‌بندد، بقیه ماجرا بین عاشق و عشق است و در ‌‌نهایت عاشق و معشوق و عشق هر سه در یک ضمیر ادغام می‌شود.

شیدا  از  آن  شدم  که نگارم چو ماه نو

 ابرو کشید و جلوه‌گری کرد و رو ببست

 حافظ

***********

پس از آفرینش آدم، حسن بر شهرستان وجود آدم تکیه می‌زند و آنگاه عشق و حزن و فرشتگان در سجده افتاده و زمین بوسه می‌دهند.
نام‌های دیگر حسن عبارت است از: جمال و کمال.
همگان طالب حسن‌اند، لکن به حسن نرسند مگر با عشق. [بنا به ابتدای متن، یعنی به شناخت حق نرسند مگر با شناخت خود.]
عشق هر کسی را به خود راه ندهد. اگر کسی را لایق ببیند، حزن را که وکیلش است، بفرستد تا خانه را از غیر خالی کند [مشتاقی و مهجوری] و به مورچگان حواس ظاهری و باطنی ندا دهد که در جای خود قرار گیرند تا از لشکر سلیمان عشق صدمه نبینند و به اختلال دچار نشوند.
عشق حالت خاص محبت و محبت حالت خاص معرفت است.

شهاب‌الدین سهروردی (شیخ اشراق) 

***********

من چنین فکر می‌کنم که هر مسئله‌ای که در پیرامونمان مطرح است چه فردی و چه اجتماعی، چه به صورت علم و چه به صورت ادب، چه به صورت مسئلهٔ اجتماعی و چه به صورت مسئلهٔ اخلاقی، چه به صورت هنر و چه به صورت فلسفه و چه زیبایی‌شناسی، چه به شکل دین و چه به شکل بی‌دینی، همه و همه، اگر ببینیم که در مسیر «خودآگاهی انسانی» یعنی توجه به «خویشتنِ خویش» و در مسیر «خودآگاهی اجتماعی» یعنی احساس مسئولیت در زمان و در جامعه، و توجه «من» به مجموعه‌ای که وابسته به آن هستم، نباشد، نامش و عنوانش هر چه باشد ولو هر قدر هم حق و مقدس، «استحمار» است؛ استحمار کهنه، یا استحمار نو!

دکتر علی شریعتی

***********

در این دنیا چیزی مانند داشتن صداقت سخت نیست و هیچ چیزی مثل چاپلوسی کردن آسان نمی‌شود. 
اگر در صراحت و صداقت حرفتان از هزار نکته فقط یکی اشتباه باشد، دنیا از جنجال و اختلاف شروع می‌شود ولی در چاپلوسی همهٔ نکات اشتباهند و البته همهٔ آن‌ها خوشایند.

داستایوفسکی / جنایات و مکافات

***********

دروغ گفتن به ضربتِ لازم ماند که اگر نیز جراحت درست شود، نشان بماند؛ چون برادرانِ یوسف که به دروغی موسوم شدند، نیز به راست گفتنِ ایشان اعتماد نماند. قالَ بَل سَوَّلَت لَکُم اَنفُسَکُم اَمراً. (۱)

یکی را که عادت بُوَد راستی                                 خطایی رود، در گذارند از او

 و گر نام‌ور شد به قولِ دروغ                                دگر راست باور ندارند از او

سعدی

۱. دروغ گفتن مانند ضربهٔ کاری و عمیق خنجر می‌ماند که در عین اینکه تأثیر مخربی دارد اثر آن نیز برای همیشه باقی می‌ماند. زمانی که برادران یوسف آن دروغ را بر زبان آوردند، اعتبار خود را از دست دادند به گونه‌ای که دیگر حتی سخنان درست آنان نیز قابل باور نبود. قالَ بَل سَوَّلَت لَکُم اَنفُسَکُم اَمراً؛ [یعقوب] گفت [چنین نیست] بلکه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است. 

***********

اجلِ کائنات از رویِ ظاهر آدمی است و اذلِ موجودات سگ، و به اتّفاقِ خردمندان سگِ حق‌شناس بهْ از آدمیِ ناسپاس. (۱)

سگی را لقمه‌ای هرگز فراموش                        نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ

 و گر عمری نوازی سفله‌ای را                           به‌کمتر تندی آید با تو در جنگ

سعدی

 ۱. در ظاهر بزرگ‌ترین و مهم‌ترین خلقت هستی انسان است و سگ به مراتب کمتر از اوست. اما به نظرِ بیشتر خردمندان سگی که با وفا و قدردان باشد بسیار بهتر است از انسانِ ناسپاس.