Search
Close this search box.

«عدالت، محور قانون» در سخنان دکتر کاتوزیان

Imageدكتر كاتوزیان در ادامه ضمن تشریح تعابیر مختلف از عدالت در اندیشه فلاسفه، به توضیح مفهوم اخلاقی عدالت پرداخت و گفت: «الان برخی از حقوقدانان فرانسوی بر این عقیده‌اند كه عدالت یك مفهوم اخلاقی است، از آنجایی كه اخلاق را باید از محسنین یاد گرفت، پس باید عدالت را از كسانی آموخت كه در آن تخصص دارند. ارزش عدالت را كسانی می‌توانند تشخیص دهند كه در آن رابطه كار كرده‌اند و آنها معتقدند كه قضات، طبقه حائز صلاحیت برای تمییز دادن عدالت هستند. یعنی چیزی كه قضات در درون وجدان خود آن را احساس می‌كنند.» 

 

گروه سیاسی، پروین بختیارنژاد: همایش دولت‌ها و تعهدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با حضور اساتید حقوق طی دو روز صبح و بعدازظهر در تالار شیخ انصاری دانشكده حقوق دانشگاه تهران با حضور اساتید مسلم حقوق چون دكتر محمد هاشمی، دكتر اردشیر امیرارجمند، دكتر حسین مهرپور و نیز دكتر ناصر كاتوزیان برگزار شد. در این سمینار جوانب مختلف تعهدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولت‌ها مورد نقد و بررسی قرار گرفت. دكتر ناصر كاتوزیان صبح دیروز و در دومین روز این همایش، از دغدغه عدالت، متدهای تشخیص عدالت، چگونگی اجرای عدالت و چرایی عدالت گفت.

دكتر ناصر كاتوزیان سخنان خود را از داشتن سال‌ها دغدغه عدالت آغاز كرد و اظهار داشت: «هدف من و دغدغه من از سال‌ها پیش ترغیب قضات، دستگاه قضایی و قوه مقننه به موضوع عدالت است و اینكه چگونه می‌توان تفاوت برداشت‌ها و دیدگاه‌ها نسبت به عدالت را برطرف كرد.» وی در ادامه گفت: «در علم حقوق دو موضوع است كه بسیار مورد اهمیت است. یكی نظم است و دیگری عدالت؛ جامعه‌ای كه منظم نباشد، هیچ چیز آن قابل محاسبه نیست، قابل مطالعه نیست. منظورم از نظم این است كه جریان امور طبق قاعده انجام شود و حتی برخی فلاسفه مانند افلاطون عدالت را به نظم تعبیر كرده‌اند. افلاطون در كتاب جمهوریت می‌گوید: «سپاهیان، تجار و علما و فرهنگیان، سه گروه متفاوت هستند كه هر یك باید به كار خود بپردازد. بنابراین نظم وقتی برقرار است كه گروه‌های مختلف جامعه هر كدام به كار خود بپردازند. به‌طوری كه قوه قضائیه سفرای خارجی را نپذیرد، قوه مقننه در كار قوه مجریه دخالت نكند و قهوه مجریه هم قانونگذاری نكند. طلبكار بداند كه وقتی طلب دارد، به طلبش خواهد رسید و بدهكار بداند كه با فرار به جایی نمی‌رسد و بالاخره باید بدهكاری خود را بپردازد. نظم در خانواده، نظم در اقتصاد و نظم در امور اجتماعی لازمه جامعه مدنی است و در آن هیچ تردیدی نیست.» این استاد حقوق در ادامه با بیان اینكه «در مورد ارزش عدالت تردید وجود دارد كه آیا علم حقوق با عدالت ارتباط دارید یا خیر و آیا ارزیابی عدالت برعهده علم حقوق است، یا نه؟» گفت: «این بحث باعث شده كه تردیدی در ایجاد عدالت و اثرات عدالت در حقوق به‌وجود آید.

این استاد حقوق دانشگاه تهران، ادامه داد: «دوگی در توضیح مفهوم مردم با مفهوم وجدان اجتماعی مخالفت كرده و آن را مجرد و ذهنی می‌داند و معتقد است آنچه وجود دارد اكثریت مردم هستند، پس آنچه اكثریت مردم عادلانه بدانند عادلانه است.» كاتوزیان افزود: «در گذشته وقتی من بحث عدالت در حقوق را مطرح می‌كردم، عده‌ای مرا مسخره می‌كردند و می‌گفتند مگر اینجا انگلستان است كه عدالت و انصاف در حقوق تاثیر داشته باشد. حقوق ما حقوق منطقی و ریاضی است. ما یك حقوق وضعی داریم و به ما مربوط نیست كه عادلانه است یا عادلانه نیست. البته این هم یك نوع استدلال است اما این استدلال، لطافت و شرافت را از علم حقوق می‌گیرد و دانش حقوق را تبدیل به اطاعت از مافوق می‌كند.

فكر می‌كنم ریشه این استدلال در وجود حكومت‌های استبدادی بوده و ما عادت داریم كه از حكومت‌های استبدادی اطاعت كنیم و اگر آدم مستبد وجود نداشته باشد، قانون را به‌جای آن می‌گذاریم و می‌گوییم قانون را اجرا می‌كنیم و بقیه آن هم به ما مربوط نیست.» دكتر كاتوزیان با توضیح افراط در چنین دیدگاهی اظهار داشت: «حذف ارزش عدالت چنین حالتی را به‌وجود می‌آورد. كسانی كه خیلی در این مورد افراط می‌كنند، می‌گویند ما فقط باید به‌دنبال متن بگردیم. در فقه هم اخباریون، همین را می‌گفتند. آنها بر این عقیده بودند كه چون از موضوعی ما خبر نداریم، پس آن موضوع باید متوقف شود. در كتاب‌هایشان می‌بینید كه در جست‌وجوی این هستند به‌طور مثال «كه» چه معنی می‌دهد «از» چه معنی می‌دهد؟ زمانی هم كه اگر بازتر فكر كنند، می‌گویند عقل آنچه را كه از قانون استنباط ‌كند، همان است كه قانونگذار می‌گوید، دیگر فراتر از آن نمی‌روند. ارسطو هم همین تقسیم‌بندی را كرده بود، چون عدالت را تقسیم می‌كرد به عدالت طبیعی و عدالت قانونی.

عدالت قانونی همانی است كه از متن قوانین استنباط می‌شود، شبیه عدالت شرعی. یا حقیقت شرعی. یعنی همان چیزی كه شرع می‌گوید عین عدالت است، دیگر به‌دنبال اینكه حقیقت هست یا نه نباید بگردیم. اما آنها كه به حقیقت رو می‌آورند، بر این عقیده‌اند كه انسان به عنوان یك موجود متفكر، در اجرای قوانین باید نقش داشته باشد و هدف همه قوانین رسیدن به عدالت است.» وی افزود: «كسانی كه صحبت از حقوق و عدالت كرده‌اند، این دو را به صورت همزاد پنداشته‌اند. در مذهب ما هم خطاب نخستین قرآن این است. می‌فرماید «اعدلوا و هو اقرب للتقوی» و چون تقوی بالاترین وضعیت برای مسلمان است، هر كس كه باتقوی‌تر است، او به خدا نزدیك‌تر است.» وی در ادامه افزود: «حتی سیاستمداران، شما واژه عدالت را از زبان كسانی می‌شنوید كه امكان دارد اعتقادی هم به عدالت نداشته باشند ولی برای پیشبرد ایده‌های خود از آن صحبت می‌كنند. درست است كه در تعریف عدالت، تفاسیر متفاوتی وجود دارد، برداشت‌های گوناگونی وجود دارد ولی باید توجه داشته باشیم كه اگر رسیدن به یك ارزشی دشوار است، این دشواری نباید ما را ترغیب كند كه از آن صرف‌نظر كنیم. مگر رسیدن به متن واقعی قوانین دشوار نیست؟ كمتر متنی است كه تفاسیر مختلف از آن استنباط نشود این اختلاف در سلسله مراتب قضایی و اجتماعی حل می‌شود.» وی ادامه داد: «برخی سیاستمداران از این موضوع پیروی كرده‌اند مثلا برتراندراسل معتقد است اگر عدالت اجرا شود كمترین نارضایتی را در میان مردم ایجاد می‌كند. نوشته نویسندگان درباره عدالت به اینجا ختم نمی‌شود. برخی معتقدند رسیدن به نظر اكثریت مردم مشكل است. برخی دیگر می‌گویند عدالت یك مفهوم اخلاقی است و اخلاق در جامعه تفاوت می‌كند و عدالت را باید از زبان كسانی شنید كه در آن تخصص دارند. قضات طبقه‌ منتخب جامعه برای تمییز عدالت هستند و آنچه قاطبه قضات در وجدان‌شان حس می‌كنند آن عدالت است.»

دكتر كاتوزیان در ادامه ضمن تشریح تعابیر مختلف از عدالت در اندیشه فلاسفه، به توضیح مفهوم اخلاقی عدالت پرداخت و گفت: «الان برخی از حقوقدانان فرانسوی بر این عقیده‌اند كه عدالت یك مفهوم اخلاقی است، از آنجایی كه اخلاق را باید از محسنین یاد گرفت، پس باید عدالت را از كسانی آموخت كه در آن تخصص دارند. ارزش عدالت را كسانی می‌توانند تشخیص دهند كه در آن رابطه كار كرده‌اند و آنها معتقدند كه قضات، طبقه حائز صلاحیت برای تمییز دادن عدالت هستند. یعنی چیزی كه قضات در درون وجدان خود آن را احساس می‌كنند.»وی افزود: «من بارها با این موضوع مواجه شده‌ام كه یك قاضی با مراجعه به من می‌گوید در فلان موضوع قانون یك چیز می‌گوید ولی وجدان من چیز دیگری. من چه كار باید بكنم تا عدالت را برقرار كنم. از من راه‌حل می‌خواست.» وی تاكید كرد: «مهم آن است كه دغدغه عدالت را همیشه در ذهن خود داشته باشیم. اگر دغدغه عدالت وجود نداشته باشد و فقط قانون را اجرا كنیم، حقوق را از زیبایی، لطافت و شرافت خالی كرده‌ایم.»این استاد برجسته حقوق در ادامه با اشاره به اینكه «در بسیاری از پرونده‌ها به هنگام تجدیدنظر رأی دادگاه بدوی، رأی فقط تایید می‌شود»، گفت: تایید رأی خیلی راحت‌تر از شكستن آن است. زیرا شكستن رأی نیازمند استدلال قوی است. مانند دیوان‌عالی كشور ما كه اصلا استدلال نمی‌كنند. یعنی دیوان‌عالی كشور شأن واقعی خود را فراموش كرده، نكات ذكر شده توسط اصحاب دعوی در پرونده‌های دیوان‌عالی اصلا ذكر نمی‌شود، فقط دو خط می‌نویسند كه ایرادی وارد نیست و حكم تایید می‌شود.

در حالی كه دیوان‌‌عالی كشور باید هادی و مرشد قضات پایین‌تر از خود باشد. پیشنهاد من به دانشجویان حقوق این است كه در كنار درس‌های خود به رویه قضایی محاكم دقت كنند و آن را مطالعه كنند. وی افزود: ما باید به دنبال ارائه متد برای آن چیزی كه آن را عادلانه فرض می‌كنیم باشیم، آن چیزی كه اخلاق به شما حكم می‌كند. برای احراز نظر قانونگذار كافی نیست كه بدانیم قانونگذار چه چیزی را وضع كرده، اگر این كار را بكنیم عقب افتاده‌ایم. اما باید ببینیم از مجموع قوانینی كه قانونگذار وضع كرده چه برمی‌آید.قوانین ما از صراحت كمتری برخوردارند. مانند اینكه مجازات قتل، اعدام است را همه می‌دانند ولی مواردی كه حكم صریح است و تفسیربردار نیست، بسیار كم است و مواردی كه قابل تفسیر هست، قاضی می‌تواند از راه تفسیر قانون به عدالت برسد و قضات نباید امكان تفسیر قانون را از دست بدهند. وی در پایان سخنان خود گفت: روی سخنم به قضات آینده، قضات فعلی و قانونگذاران این است كه از عدالت غافل نشوند.