وسط آيتالله جناتي و بادامچيان؛ نظرات بسيار عجيب درمورد چادر ايراني
      سایت مجذوبان نور: چرا به مرجع  بزرگواری همچون حضرت آیت الله جناتی به تمسخر جاج آقا !! گفته می شود؟ جواب : چون مرجع حکومتی نمی باشند ! نان به نرخ روز نمی خورند ! سنتهای متحجرانه را اسلامی نمی دانند ! در اجتها د عقل را به کار میگیرند ! عوام زده نیستند! اجماع دروغین را قبول ندارند!ووو….. آقایان موتلفه چی و انجمنی !!! نیز دست و رو ناشسته  در امور شرعی اظهار نظرنکنند بهتر است ، مملکت را به باد داده اید کافی نیست؟  پشت دخلتان بنشینید و چرتکه بیندازید و قیمتها را بالا و پایین کنید!! ، شما را چه کار با دین وشرع ؟؟!!
   سایت مجذوبان نور: چرا به مرجع  بزرگواری همچون حضرت آیت الله جناتی به تمسخر جاج آقا !! گفته می شود؟ جواب : چون مرجع حکومتی نمی باشند ! نان به نرخ روز نمی خورند ! سنتهای متحجرانه را اسلامی نمی دانند ! در اجتها د عقل را به کار میگیرند ! عوام زده نیستند! اجماع دروغین را قبول ندارند!ووو….. آقایان موتلفه چی و انجمنی !!! نیز دست و رو ناشسته  در امور شرعی اظهار نظرنکنند بهتر است ، مملکت را به باد داده اید کافی نیست؟  پشت دخلتان بنشینید و چرتکه بیندازید و قیمتها را بالا و پایین کنید!! ، شما را چه کار با دین وشرع ؟؟!! 
 
								 امام قشيري صاحب رسالهي قشيريه تصوف را به معني صفا يعني پاكيزگي حيات درون و برون ميگيرد و اظهار ميدارد كه «صفا چيزي است شايان ستايش كه به هر زباني ميتوان ابراز كرد و از ضد آنكه آلودگي و ناپاكي است بايد اجتناب ورزيد.» از ابوالحسين نوري پرسيدند تصوف چيست؟ وي در جواب گفت: «تصوف چيزي جز ترك لذات نفساني نيست». از نظر ابوعلي قزويني تصوف چيزي غير از آدابي خرسندي آور نيست. ابوسهل صعلو كي تصوف را «پرهيز از چون و چرا» تعريف ميكند، و عقيدهي ابومحمد جريري اين است كه تصوف عبارت است از تخلق به عادات حسنه و رهايش قلب از شهوات قلب از شهوات و وسوسههاي شيطاني.
امام قشيري صاحب رسالهي قشيريه تصوف را به معني صفا يعني پاكيزگي حيات درون و برون ميگيرد و اظهار ميدارد كه «صفا چيزي است شايان ستايش كه به هر زباني ميتوان ابراز كرد و از ضد آنكه آلودگي و ناپاكي است بايد اجتناب ورزيد.» از ابوالحسين نوري پرسيدند تصوف چيست؟ وي در جواب گفت: «تصوف چيزي جز ترك لذات نفساني نيست». از نظر ابوعلي قزويني تصوف چيزي غير از آدابي خرسندي آور نيست. ابوسهل صعلو كي تصوف را «پرهيز از چون و چرا» تعريف ميكند، و عقيدهي ابومحمد جريري اين است كه تصوف عبارت است از تخلق به عادات حسنه و رهايش قلب از شهوات قلب از شهوات و وسوسههاي شيطاني.  خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد :  امروزسه شنبه 28 آبان ماه 1387حکم اخراج  آقای محمد اسماعیل صلاحی از دانشگاه آزاد میبد ،پس ازگذشت15 روز ازتاریخ صدور رای به وی ابلاغ شده  وامروز اجرا گردید. حکم صادره بدین قرار است :
خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد :  امروزسه شنبه 28 آبان ماه 1387حکم اخراج  آقای محمد اسماعیل صلاحی از دانشگاه آزاد میبد ،پس ازگذشت15 روز ازتاریخ صدور رای به وی ابلاغ شده  وامروز اجرا گردید. حکم صادره بدین قرار است :  دكتر كاتوزیان در ادامه ضمن تشریح تعابیر مختلف از عدالت در اندیشه فلاسفه، به توضیح مفهوم اخلاقی عدالت پرداخت و گفت: «الان برخی از حقوقدانان فرانسوی بر این عقیدهاند كه عدالت یك مفهوم اخلاقی است، از آنجایی كه اخلاق را باید از محسنین یاد گرفت، پس باید عدالت را از كسانی آموخت كه در آن تخصص دارند. ارزش عدالت را كسانی میتوانند تشخیص دهند كه در آن رابطه كار كردهاند و آنها معتقدند كه قضات، طبقه حائز صلاحیت برای تمییز دادن عدالت هستند. یعنی چیزی كه قضات در درون وجدان خود آن را احساس میكنند.»
دكتر كاتوزیان در ادامه ضمن تشریح تعابیر مختلف از عدالت در اندیشه فلاسفه، به توضیح مفهوم اخلاقی عدالت پرداخت و گفت: «الان برخی از حقوقدانان فرانسوی بر این عقیدهاند كه عدالت یك مفهوم اخلاقی است، از آنجایی كه اخلاق را باید از محسنین یاد گرفت، پس باید عدالت را از كسانی آموخت كه در آن تخصص دارند. ارزش عدالت را كسانی میتوانند تشخیص دهند كه در آن رابطه كار كردهاند و آنها معتقدند كه قضات، طبقه حائز صلاحیت برای تمییز دادن عدالت هستند. یعنی چیزی كه قضات در درون وجدان خود آن را احساس میكنند.»  بدانكه اوّل چيزي كه حق سبحانه و تعالي بيافريد گوهري بود تابناك، او را عقل نام كرد كه اوّل ما خلق الله تعالي العقل و اين گوهر را سه صفت بخشيد: يكي شناخت حق و يكي شناخت خود و يكي شناخت آنكه نبود پس ببود. از آن صفت كه به شناخت حق تعالي تعلق داشت حسن پديد آمد كه آنرا نيكوئي خوانند و از آن صفت كه به شناخت خود تعلق داشت عشق پديد آمد كه آن را مهر خوانند و از آن صفت كه به نبود پس ببود تعلق داشت حزن پديد آمد كه آنرا اندوه خوانند و از اين هر سه از يك چشمهسار پديد آمدهاند و برادران يكديگرند. (سهروردي، مجموعهی مصنفات، ج3، ص 268-269)
بدانكه اوّل چيزي كه حق سبحانه و تعالي بيافريد گوهري بود تابناك، او را عقل نام كرد كه اوّل ما خلق الله تعالي العقل و اين گوهر را سه صفت بخشيد: يكي شناخت حق و يكي شناخت خود و يكي شناخت آنكه نبود پس ببود. از آن صفت كه به شناخت حق تعالي تعلق داشت حسن پديد آمد كه آنرا نيكوئي خوانند و از آن صفت كه به شناخت خود تعلق داشت عشق پديد آمد كه آن را مهر خوانند و از آن صفت كه به نبود پس ببود تعلق داشت حزن پديد آمد كه آنرا اندوه خوانند و از اين هر سه از يك چشمهسار پديد آمدهاند و برادران يكديگرند. (سهروردي، مجموعهی مصنفات، ج3، ص 268-269) 