شاه اسماعیل از قهرمانان تاریخ ایران در سن سیزدهسالگی حکومت مستقل مقتدری را در ایران پایهریزی کرد. پس از گذراندن ایام کودکی در زندان، تبعید، فرار و مشاهده سلطه بیگانگان بر ایران و اختلافات قومی و ملی، و در این مورد چنان با سرعت پیش رفت که یکی از مقتدرترین سلاطین روزگار خود شد و با ایجاد وحدت سیاسی، ملی و مذهبی در پهندشتِ ایرانِ بهیغمارفته، به مصاف قدرتهای عصر خود شتافت و در تمام جنگهای داخلی و خارجی به پیروزی رسید.
شاه اسماعیل- از قهرمانانِ تاریخ مملکت ما- پس از گذراندن ایام کودکی خود در زندان، تبعید، فرار و مشاهدهی سلطه بیگانگان بر ایران و اختلافات قومی و ملی، در سن سیزدهسالگی، حکومت مستقل مقتدری را در ایران پایهریزی کرد و در این مورد چنان با سرعت پیش رفت که یکی از مقتدرترین سلاطین روزگار خود شد و با ایجاد وحدت سیاسی، ملی و مذهبی در پهندشتِ ایرانِ بهیغمارفته، به مصاف قدرتهای عصر خود شتافت و در تمام جنگهای داخلی و خارجی به پیروزی رسید.
شاه اسماعیل در راستای اقدامات سیاسی و نظامی خود، کارهای ماندگار دیگری در زمینههای مذهبی نیز انجام داد که یکی از آنها علنی برقرار کردن جملهی «اشهدانَّ عَلیاَّ وَلیُّ الله» در اذان بود. این اقدام از آن زمان تا کنون ادامه یافته و در مأذنههای این مرز و بوم طنین انداخته است.
با وجود اقدامات مؤثر و موفق در زمینههای گوناگون، شکست در جنگ چالدران، شاه اسماعیل- این قهرمان کمنظیر- را به انزوا کشانید. در این جنگ، دولت عثمانی با ۲۰۰هزار سرباز مسلح و با تجهیزات کامل و پیشرفتهترین سلاحهای آن روز، یعنی توپ و تفنگ، به داخل ایران نفوذ کرده و دیاربکر را تصرف کرد و همچنین با تبحر زیاد در قلعههای دشت چالدران، نیروهای خود را برای حمله آماده کرد. در حالیکه شاه اسماعیل بیخبر از وقوع جنگ، به قصد بازدید از کردستان، به آن دیار عازم بود، با شنیدن خبر هجوم دشمن، از مسافرت منصرف گشته و با بسیج تنها ۲۷هزار سرباز، به نبرد با دشمن شتافت. از آنجایی که در نبرد چالدران موازنهی نیرو و تجهیزات برقرار نبود این شیرمرد پس از برداشتن زخمهای کاری، با نیروی بسیار اندک و با حملات برقآسا از لابهلای گلولههای توپ خود را به توپخانهی عثمانیها رسانیده و پس از انهدام تمام توپها و شمخالها و به آتش کشیدن باروتها و تار و مار کردن نیروهای پشتیبانی، در اثر از دست دادن بخش قابل توجهی از نیروهایش، با قریب ۱۵۰۰ نیرو بهناچار عقبنشینی کرد. جای تعجب است که کشور روسیه لولهی توپی را که با تبرزین شاه اسماعیل دو نیم شده بود سالهای متمادی در میدان تفلیس در دیدگان همگان قرار داده بود و این امر نشانهی عزم و ارادهی ملتی توانا و قهرمانی مقتدر میباشد. پس از شکست شاه اسماعیل در جنگ چالدران- که نخستین شکست صفویان نیز بود- وی هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ شخصیتی به انزوا روی آورد. این جنگ نقطه عطفی در تاریخ نظامی و سیاسی ایران تلقی میشود، زیرا این نخستین رویارویی سپاهیان ایران در مقابل تسحیلات گرم و آتشین بود. در واقع شکست ایرانیان و شاه اسماعیل اول را با تمامی جانفشانیهایی که نمودند، باید در تقابل دو شیوه و موقعیت و امکانات نظامی و تسحیلاتی بررسی شود.
نبرد چالدران، بیشک به حماسهای در سیر جنگهای ایران با نیروی خارجی میماند. در میان این تهور، ازخودگذشتگی و دلاوری ایرانیان در جنگ چالدران متأسفانه در تواریخ آنطور که باید آشکار نشده است.
منبع: شاه اسماعیل اول و جنگ چالدران – هاشم حجازیفر