امّا معرفت مقصد که اشاره به آن شده به قوله ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه، مىگوئیم که: مقصد عالم حیات ابدیّه است که به لسانى آن را «بقاء به معبود» خوانند. و ظهور عیون حکمت که علوم حقیقیّه هستند اشاره به آن است. چه علوم حقیقیّه و معارف حقّه روزىِ نفوس قدسیّه است که از جانب ربّ ایشان به ایشان مىرسد، و رزق الهى از براى احیاء ابدى است.
بل أحیاء عند ربّهم یرزقون. و وصول به این عالم جامع مراتب کمالیّه غیرمحصوره است که از آن جمله حصول تجرّد کامل به قدر استعداد امکانى بوده باشد. چه مادیّت با حیات ابدى مجتمع نمىگردد، و مادّه و جسمیّت از عالم کون است و هر کونى را فسادى تابع، کلّ شیئ هالک إلاّ وجهه، وجه هر چیز آن جهتى است که با آن مواجه دیگران مىشود. و با آن به ایشان ظهور و تجلّى مىکند، پس وجه هر کسى مظهر اوست. پس هر چیزى- بجز مظاهر صفات یا اسماء الهیّه- هلاک و بوار از جمله لوازم او است. و بسى از نفوس کمّل را اگرچه وصول به شمّهاى از علوم و معارف میسر و لکن رشحهاى و قطرهاى از عینالحکمة بر ایشان مترشّح نگشته. و ینبوع حکمت اشاره به مبدأ جمیع فیوضات و منبع کمالات است.
پس، از جمله مراتب علیّه این عالم، مظهریّت انوار الهیّه است که هلاک و بوار را به نصّ قرآن در آن راه نیست.
و از جمله مراتب آن احاطه کلّیه است به قدر استعدادات امکانیّه به عوالم الهیّه. چه حکمت، علم حقیقى مبرّا از شوائب و شکّ است و حصول آن بدون احاطه کلّیّه صورت نمىبندد. و نتیجه این احاطه اطلاع بر ماضى و مستقبل است و تصرّف در موادّ کائنات.
چه محیط را غایت تسلّط بر محاط علیه حاصل است. با همهکس مصاحب و در همهجا حاضر، مگر آنچه را که اشتغال به تدبیر بدن مانع گردد.
و حصول تمامیّت این مراتب بعد از ترک تدبیر بدن مىشود. و سایر درجات و فیوضات این عالم بى حدّ و نهایت است و شرح آن غیر میسّر.
منبع: رساله سیر و سلوک – سید مهدی بحرالعلوم