Search
Close this search box.

درآمدي بر تصوف و عرفان اسلامي

Imageكتاب «درآمدي بر تصوف و عرفان اسلامي» نوشته ويليام چيتيك و ترجمه جليل پروين، به همت انتشارات حكمت امسال به چاپ رسيده و در 310 صفحه و 10 فصل گردآوري شده است.
امروزه شاهد رشد روزافزون آثار تاليف شده در زمينه تصوف هستيم و اين كتاب به عنوان يكي از بهترين آثار در اين زمينه است.  
در هر فصل از كتاب، نويسنده به ابعاد و جنبه هاي مختلفي از تصوف مانند: طريق تصوف، سنت تصوف، نفس انسان، ذكر خدا، عشق، سماع و پارادوكس حجاب پرداخته است

 كتاب «درآمدي بر تصوف و عرفان اسلامي» نوشته ويليام چيتيك و ترجمه جليل پروين، به همت انتشارات حكمت امسال به چاپ رسيده و در 310 صفحه و 10 فصل گردآوري شده است.
    
امروزه شاهد رشد روزافزون آثار تاليف شده در زمينه تصوف هستيم و اين كتاب به عنوان يكي از بهترين آثار در اين زمينه است.
    
در هر فصل از كتاب، نويسنده به ابعاد و جنبه هاي مختلفي از تصوف مانند: طريق تصوف، سنت تصوف، نفس انسان، ذكر خدا، عشق، سماع و پارادوكس حجاب پرداخته است.
    
مولف در نخستين فصل كتاب با توجه به مفاهيم سه گانه «اسلام»، «ايمان» و «احسان» زمينه و چارچوب اسلامي تصوف را تبيين و تشريح كرده و از آنجا كه مطالب اخير درباره تصوف، حاكي از اختلافات بر سر اين واژه در متون اوليه است، محققان تعاريف متعددي در اين باره ارائه كرده اند، لذا نويسنده با ارائه تعريف خويش از اين واژه كوشيده است تا بر اين اختلاف نظرها نيفزايد. نويسنده در فصل دوم در تبيين ماهيت تصوف، آن را به عنوان روح حيات بخش سنت اسلامي دانسته و با اشاره به وجود برخي انحرافات احتمالي تصوف در طول تاريخ و در بعد اجتماعي، خاطرنشان مي كند كه تصوف را بايد در چارچوب وفاداري آن به قرآن، سنت و اجماع علما يا بر حسب توانايي آن در عينيت بخشيدن به تماميت اسلام، ايمان و احسان مورد ارزيابي قرار داد.
    
«اسم و حقيقت فراسوي اسم»، موضوع مورد بحث فصل سوم اين كتاب است و براي اين كه بتوانيم هرچه بيشتر به حقيقت تصوف پي ببريم، نويسنده به توصيف اسامي ديگري نيز پرداخته و كوشيده است تا رويكرد متمايز تصوف نسبت به ديگر رويكردها را شرح دهد. مبحث اساسي فصل چهارم با عنوان «پرورش نفس» درخصوص شناخت ناپذير بودن نفس انساني است و نويسنده يكي از دلايل محكم و قانع كننده براي فرستادن رسولان را ناتواني انسان ها از شناخت نفس هايشان دانسته است و بيان مي كند كه از منظر تصوف، تصور عدم احتياج به علم نبوي، عيب مهلك جهان مدرن است.
    
«ذكر خدا» موضوع مورد بحث و عنوان تشكيل دهنده فصل پنجم كتاب است. عمل صوفيانه ذكر را مي توان نوعي ورد در نظر گرفت، ذكر در اساسي ترين صور آن، مستلزم تكرار يك اسم يا اسماء خداست كه اغلب در قالب عبارات شخصي مانند (الحمدلله) بيان مي شود. نويسنده در اين فصل توضيح مي دهد كه ذكر كامل به معني عينيت بخشيدن به تمام كمالات نهفته در فطرت انساني است.
    
در فصل ششم با عنوان«طريق عشق» مولف بعد از اشاره به تطور تدريجي تصوف از زهد به عشق و محبت و سپس با تاكيد بر علم و معرفت، مطالبي در تبيين اهميت عشق و برداشت اساسي تصوف از حقيقت عشق، در 3 بخش «خلاقيت عشق»، «معشوق حقيقي» و «دين عشق» پرداخته است. عنوان فصل هفتم«رقص بي پايان» نام دارد و نويسنده براي تبيين حقيقت رقص، به بررسي آموزه هاي اساسي تصوف درباره اسماء الهي، صورت خدا و طريق كمال انسان پرداخته است. فصل هشتم را كه عنوان آن«صور بهجت» است مولف به كتاب «معارف» بهاء ولد اختصاص داده و به ارائه مطالبي درباره ويژگي هاي خاص معارف پرداخته است.
    
فصل نهم به تفسير احمد سمعاني از داستان«هبوط آدم» اختصاص دارد و يكي از خدمات مهم نويسنده اين كتاب، معرفي و شناساندن كتاب بسيار زيبا و عرفاني«روح الارواح في شرح اسماء الملك الفتاح» نوشته عارف بزرگ احمد سمعاني است.
    
آخرين فصل كتاب «پارادوكس حجاب» نام دارد. نويسنده توضيح مي دهد، از آنجا كه حجاب همان وجه است و همه حجاب ها اوست و در عين حال هيچ يك او نيست درنتيجه براي رسيدن به خدا جز از طريق حجاب كه هميشه او (خدا) را نهان خواهد كرد، راهي وجود ندارد. اين تمايز و عدم تمايز توامان، همان پارادوكس مورد نظر است. نگارنده همچنين مبحث حجاب را در نخستين اقوال و آثار صوفياني از قبيل ابوبكر كلاباذي، ابراهيم بخاري مستملي، هجويري، ميبدي و غزالي پيگيري كرده است.