رويكرد شهيد اول به عرفان و تصوف: شهيد اول، در مقام جمع شريعت، طريقت و حقيقت به تصوفي ناب مي نگريست . بنابراين مي توان گفت شهيد اول متمايل به نوعي از تصوف و عرفان بوده است كه در گروهي از عالمان شيعه مانند ورام، سيد ابن طاووس و ابن فهد حلي وجود داشته است.روش اخلاقي شهيد ثاني: شهيد ثاني در حوزه هاي علميه بيشتر به عنوان يك فقيه مطرح است. بي ترديد شهيد ثاني از استوانه هاي عظيم فقهي است، اما درخشش فقهي اين بزرگوار، باعث مغفول ماندن ديگر ابعاد شخصيتي وي شده است.
شهر مقدس قم در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه، ششم و هفتم آبان 88 ميزبان مهمانان داخلي و خارجي بود كه براي شركت در كنگره بين المللي شهيدين به اين شهر آمده بودند. در دومين روز از اين كنگره كه از سوي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و با همكاري برخي از مراكز ديگر برگزار شده بود، آيت الله هاشمي شاهرودي، رئيس سابق قوه قضاييه و عضو فعلي فقهاي شوراي نگهبان، آيت الله اميني، امام جمعه موقت شهر مقدس قم، آيت الله تسخيري، دبيركل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، حجت الاسلام والمسلمين احمد مبلغي، رياست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و ديگر اساتيد صاحب نام حوزه و دانشگاه حضور داشتند و به سخنراني پيرامون شخصيت شهيدين (شهيد اول و شهيد ثاني) پرداختند. اين نوشتار، گزارشي از روز اختتاميه اين همايش بين المللي است كه طي آن بخشي از سخنان آيت الله هاشمي شاهرودي و آيت الله تسخيري انعكاس داده شده است.
آيت الله هاشمي شاهرودي، عضو هيات رئيسه مجلس خبرگان رهبري كه به عنوان سخنران اختتاميه اين همايش پشت تريبون قرار گرفته بود در آغاز با ابراز تاسف از ادامه نيافتن منهج تقريبي كه شهيدين طلايه دار آن بودند، گفت: شهيدين از بزرگان مذهب هستند و خدمات بسياري را به فقه شيعه در تاريخ انجام دادند و هر چه از اين دو گفته شود كم است. وي گفت آن دو بزرگوار تقريبا در سن 50 سالگي به شهادت رسيدند و بنابراين هر دو سن كوتاهي داشتند، اما نقش علمي، سياسي، تربيتي و تاريخي برجسته اي داشتند؛ بخصوص شهيد اول. در واقع مي توان گفت اين دو مصداق فقها و احبار در آيه نبيون، ربانيون و فقها هستند كه راه انبيا را طي كردند و جان خود را در اين راه فدا كردند و به شهادت رسيدند.
عضو شوراي نگهبان سپس به ذكر نكاتي فهرست وار در اهميت شهيدين و بخصوص شهيد اول پرداخت:
1 اول اين كه شهيد اول خيلي باعظمت بوده است و در كلمات فقهاي ما كلمات درباره او از هر نظر بلند است. گفته شده كه ايشان در سن 17سالگي به شهر حله عراق براي كسب علم از فخرالمحققين رفته و اجازه اي كه در آن سن 17سالگي در منزل فخرالمحققين گرفته و تعبيراتي كه از ايشان شده، نشان از كمال و نبوغ فوق العاده در ايشان بوده است. اين كه يك استاد براي شاگرد اين تعبير را بياورد و بگويد كه بيشتر از اين كه او از من استفاده كند، من از او استفاده كردم، جايگاه مهم و علمي شهيد اول را نشان مي دهد.
2 شهيد اول، خدمات متعددي داشته و با وجود اين كه بيشتر دوران عمر خود را در سفر و تحصيل بوده (گفته اند حدود 40 استاد را در مصر، سوريه، فلسطين، حله و… درك كرده بود) يكي از مشخصات كم نظير يا بي نظير ايشان، توجهات اجتماعي و سياسي وي بوده است؛ يعني احساس مسووليت نسبت به اسلام، جهان اسلام، طايفه و ملتي كه در ميان آنها به دنيا آمده بود از شيعيان جبل عامل و كل مسلمانان داشته است.
آيت الله شاهرودي گفت: حس مسووليت داشتن در رابطه با اموري كه در جهان اسلام مي گذرد و درد همه را به دل و ديده كشيدن و تفكر درباره آنها و تثبيت مقاصد بلند اديان و احياي آنها و حاكم كردن آنها در جهان، احياي شرايع الهي و شاهد بودن بر آن و… از خصلت هاي شهيد اول بوده است. منشا تحولات تاريخي هم، همين احساسات است و مسووليت انبيا و علماي ما هم همين حس بوده كه آنها را به جبهه جهاد علمي، سياسي و غيره كشانده است. ائمه ما هم به علاوه بر جنبه هاي علمي به مسائل سياسي نيز توجه مي كردند و بعدها شهيد اول و دوم و بويژه شهيد اول بشدت اين حس مسووليت را داشتند.
3 تاسيس و بنيانگذاري تشكيلات از انديشه ها و اهداف شهيد اول بوده است كه من در اينجا به 4 بخش آن اشاره مي كنم.
ايشان احساس مي كرد شيعه در لبنان و جبلعامل و شامات و ساير مناطقي كه شيعيان زيادي در آنجا شهيد شده بودند و حوزه هاي آنچناني هم در زمان وي نبوده است، نياز به يك مركز قوي دارد. يكي از كارهاي مهم ايشان در اين شرايط، تاسيس حوزه هاي متعدد علمي بخصوص در شهر جزين بود كه تقريبا از حمله صليبي ها و صليبيون به دليل كوهستاني بودن آن در امان مانده بود. ايشان حوزه اي را در آنجا تاسيس كرد كه بعد از شهيد ثاني علماي بسياري در آنجا بودند؛ به گونه اي كه در يكي از تشييع جنازه هاي آن شهر، حدود 70 مجتهد شركت كرده بودند. اين نشان دهنده فكر تشكيلاتي قوي از سوي ايشان بود كه باعث حفظ اسلام شده است.
ايجاد تحول و رفع نواقصي كه در فقه شيعه و تدوين و تاليف آن در ابعاد كمي و كيفي موجود بود. شهيدين در دوره سوم عصر فقه هستند؛ يعني دوره اي كه از علامه حلي شروع شده است. شهيدين استدلال ها را تعميق بخشيدند. از علوم مختلف استفاده كردند. يكي از كارهاي بزرگ آنها نظر به فقه مقارن، تطبيقي و فقه مذاهب ديگر بود. آنها اين كار را توسعه دادند و همچنين در كلاس هاي درس فقه خود، كرسي درس تمام مذاهب را داشتند. يعني همان كاري را كه شيخ مفيد در بغداد مي كرد. اين كار در دمشق كه مهد افكار ضد تشيع بود، خيلي كار مهم و بزرگي بود.
بخش سوم كه كمتر كسي بدان توجه كرده و خيلي مهم است، اين كه شهيد اول، بنيانگذار نهاد و سازمان مرجعيت بوده است و از زمان او مرجعيت آغاز شده و قبل از او عالمان، تشكيلات مرجعيتي به عنوان يك سازمان نداشتند كه وكلارا نصب كنند، مردم را رهبري كنند و وجوهات را اخذ كنند و فتوا بدهند و… .
عمده جرم او هم همين بود كه باعث شهادت او شد. به او اتهام زدند كه انه كان يعمل عاملا؛ به اين معنا كه او كار ولايتي مي كرد. عامل در آن زمان يعني متولي جمع كردن ماليات و… و گفتند او تشكيلاتي درست كرده و فتوا داده كه خمس را بايد به نائب امام بدهد. او نه تنها فتوا داد، بلكه عمل كرد، عامل فرستاد و موسس سازمان و نهاد مرجعيت شد كه انقلاب اسلامي ايران از دستاوردهاي نهاد مرجعيت است؛ به گونه اي كه به جرات مي توان ادعا كرد اگر امام، مرجع نبود، اين انقلاب صورت نمي گرفت.
شهيد اول، نگاه حكومتي به فقه داشت و همين نگاه باعث شد شاگردانش در دوره صفويه، فقه شيعه را در ايران حاكم كنندمحور چهارم، نگاه حكومتي شهيد اول به فقه بود. امروز شاهد آثار تعبيرات وي از حكم حكومتي براي كل جهان و جهان اسلام هستيم. ايشان بحث نائب الامام و ولايت فقيه را مطرح مي كند. او توجه دارد كه فقه اسلام بايد در جامعه حاكم شود و نگاه حكومتي به جامعه دارد و بر اين اساس حركت كرده است. خواجه علي، آخرين حاكم خراساني كه شيعه بود به او مي نويسد كه بيا خراسان كه ما به شما نياز داريم. وي كتاب لمعه را در زندان براي حاكم خراسان در طول يك هفته مي نويسد و اين در حالي است كه ايشان در زندان غير از كتاب مختصر، كتابي در اختيار نداشته است. شهيد اول، اين كتاب را به عنوان كتاب قانون حكومت براي حاكم خراسان مي فرستد. همين نگاه باعث شد بعدها شاگردانش و بخصوص محقق كركي در دوره صفويه به اين سمت رفتند كه فقه شيعه را حاكم كنند و اين كار را در ايران كردند و موسس اين كار، شهيد اول بود. او فقه را حاكم مي كند. فقه مربوط به جامعه است و نه فرد. همچنين مي گويد بايد فقيهان حاكم شوند. وي نگاه حكومتي به فقه و فقها دارد كه شواهد متعددي از اين موارد وجود دارد. و بايد گفت بي جهت نبود كه حكومت ظالم آن زمان، عظمت وي را ديدند، اعتقاد به او پيدا كردند. ايشان حتي يك جنگي را عليه يك فرقه منحرفي رهبري كرده و با آن شخص منحرف در لبنان جنگيد. حتي در لبنان مقبره آن شهدايي كه همراه وي بودند وجود دارد. همين ها سبب شد او را شهيد كردند و خود آنها هم مي دانستند تهمت هايي كه به او زدند دروغ بود.
محورهاي اصلي مقالات ارائه شده
در نشست عصر اختتاميه كنگره بين المللي شهيدين، گزارشي از كميسيون هاي تخصصي پنجگانه اين كنگره و مقالات ارائه شده در آنها از سوي دبيران علمي اين كميسيون ها قرائت شد كه در اينجا به برخي از مهم ترين محورهاي آن مي پردازيم.
نقش دولت در برابر دين و ارزش هاي ديني از ديدگاه شهيدين: دولت اسلامي از نگاه شهيدين نه تنها اختيار دارد، بلكه موظف به ترويج دين و ارزش هاي ديني است. اجراي شريعت، پاسداري از دين و مبارزه با بدعت ها، شبهه ها و پاسخگويي به پرسش ها از وظايف اصلي حكومت اسلامي است. وجود اين رويكرد در فتاواي شهيدين، نشانگر بطلان نظريه بي طرفي است كه با قرآن، روايات، سيره پيامبر(ص) و علي(ع) نيز سازگاري ندارد.
شخصيت حديثي شهيد ثاني: شهيد ثاني علاوه بر آن كه در حوزه فقه، تسلطي كم نظير بر مباني فقهي شيعي و سني داشت، در حوزه شناخت منابع شريعت نيز صاحب نظر و انديشه بود. وي در حوزه تاريخ حديث و نيز حديث شناسي و رجال و فقه الحديث داراي نوآوري هايي است. شهيد ثاني به دليل پيشگامي در تدوين مستقل علم درايه مطابق با مذهب اماميه، جايگاه خاصي را در حديث شناسي به خود اختصاص داده است. شهيد، واسطه انتقال بسياري از نسخه هاي معتبر كتب حديثي و رجالي موجود شمرده مي شود. در حوزه درايه و حديث شناسي، وي اولين درايه نگار مستقل شيعه با متقن ترين روش شناخته مي شود. در حوزه رجال، هم در قاعده سازي و هم در ترجيحات و اجتهادات رجالي صاحب نظر است.
مكتب اصولي شهيد اول: شهيد اول از اكابر علماي اماميه، اعاظم فقها، مجتهدان، عالمي عامل، فقيهي كامل، محدثي ثقه، رجالي، اصولي، اديب و شاعري ماهر، مدقق و محقق بود. در كلمات بزرگان به علامه، شيخ الطائفه، امام الفقه، كهف الشيعه، علم الشريعه و جامع علوم عليه و نقليه معروف است. او در روش شناسي مباحث اصولي و قاعده مند نمودن استنباط و استخراج قواعد فقهي، نوآوري كرد و در قواعد اصولي، پايه هاي مهم و رايج اهل سنت را بيان و آنها را نقد و بررسي كرد. شهيد در مباني كلامي فقه نيز نظريه پردازي نموده است.
انديشه سياسي شهيد اول: انديشه سياسي وي برخاسته از مباني كلامي و اعتقادي وي در باور به ولايت الهي امامان معصوم و نايبان آنها و تحولات سياسي اجتماعي زمانه وي است. بايستگي هاي رهبري در عصر غيبت از ديدگاه ايشان در ولايت فقيه با شرايط ايمان، علم و عدالت محقق شده كه طبق آن، فقيه جامع الشرايط داراي اختيارات گسترده اي در حوزه هاي افتاء و اجراي احكام انتظامي اسلامي مي شود. قضاوت در ديدگاه شهيد اول، فراتر از حل و فصل دعاوي بوده و تصدي مناصب سياسي اجتماعي را نيز در بر مي گيرد. ديدگاه سياسي ايشان در تعيين نسبت جايگاه مردم و حاكمان اين است كه هرگاه امام يا رهبر متوجه شد فرد ديگري نسبت به حاكم فعلي داراي مقبوليت مردمي بيشتري باشد هر چند صلاحيت او پايين تر است مي بايست حاكم موجود را عزل نموده و گزينه ديگر كه با اقبال عمومي بيشتري همراه است بر حكومت نصب نمايد.
انديشه سياسي شهيد ثاني: گستره وسيعي از حوزه هاي تقنيني، قضايي و سياسي در انديشه سياسي شهيد ثاني مورد توجه بوده است و ولايت پيامبر و امام معصوم در اين عرصه ها مشابه تلقي مي شوند. وي اصل در زندگي اجتماعي را آزادي افراد و عدم ولايت فرد بر سايرين ديده كه تنها ولايت الهي از اين اصل استثنا مي شود. اين ولايت در عصر حضور در پيامبر و امام متجلي شده و در عصر غيبت، فقيه جامع الشرايط داراي چنين ولايتي مي گردد. توصيه موكد شهيد ثاني به رهبران نظام در عرصه عدالت گستري و نظارت مردم بر حكومت چنان است كه هرگونه برتري طلبي حاكمان را زمينه ساز سقوط آنان از چشم مردم مي بيند. وي عناصر نظارت مردم در امر به معروف و نهي از منكر را در شورا و حسبه شمرده و در رفع موانع اين نظارت بر قدرت سياسي اصرار مي ورزد. عنصر مهم در انديشه وي، واقع نگري در زندگي در قلمرو حكومت جور است كه وي ضمن تاكيد بر اصل تحريم همكاري با آن حكومت، مشاركت حكومتي با حاكمان را در انحصار فقها و انديشمنداني مي بيند كه دانش و توانايي لازم براي بازداشتن حكومت از ظلم و جور برخوردار باشند.
رويكرد شهيد اول به عرفان و تصوف: شهيد اول، در مقام جمع شريعت، طريقت و حقيقت به تصوفي ناب مي نگريست و به نقد تصوف دروغين يا صوفيان ريايي مي پرداخت. بنابراين مي توان گفت شهيد اول متمايل به نوعي از تصوف و عرفان بوده است كه در گروهي از عالمان شيعه مانند ورام، سيد ابن طاووس و ابن فهد حلي وجود داشته است.
روش اخلاقي شهيد ثاني: شهيد ثاني در حوزه هاي علميه بيشتر به عنوان يك فقيه مطرح است. بي ترديد شهيد ثاني از استوانه هاي عظيم فقهي است، اما درخشش فقهي اين بزرگوار، باعث مغفول ماندن ديگر ابعاد شخصيتي وي شده است. شهيد ثاني، تاليفاتي هم در زمينه مباحث اخلاقي دارد كه انديشه اخلاقي او را مي توان از آنها به دست آورد. شهيد ثاني در آثار اخلاقي خود عمدتا به برنامه هاي معنوي و خودسازي مي پردازد. اين آثار عبارتند از: منيه المريد في ادب المفيد و المستفيد، درباره آداب و اصول اخلاقي دانش اندوزي، كشف الريبه عن احكام الغيبه، درباره غيبت و انواع و راه درمان و ديگر امور متعلق به آن، مسكن الفواد عند فقدالاحبه و الاولاد، درباره مصيبت از دست دادن عزيزان و شيوه درست برخورد با آن و اجر صابران بر مصيبت.
در خاتمه اين كنگره بين المللي، از بخش اول موسوعه 54 جلدي شهيدين مربوط به آثار شهيد اول كه در 20 جلد منتشر شده است، رونمايي شد. لازم به ذكر است از بخش دوم اين موسوعه كه مربوط به انتشار آثار شهيد ثاني (شامل 34 جلد) است، در مرحله دوم كنگره بين المللي شهيدين كه ارديبهشت ماه سال آينده در كشور لبنان برگزار مي شود، رونمايي خواهد شد
رابطه علماي شيعه و سني قبل از طايفه گرايي
ديگر سخنران اين كنگره در روز اختتاميه، آيت الله تسخيري، دبيركل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي بود و با بيان اين مطلب كه شهيدين، طلايه دار تقريب مذاهب اسلامي بودند، گفت: شهيدين، دو شخصيت برجسته جهان اسلام و طلايه دار تقريب مذاهب اسلامي هستند. ايشان با بيان اين نكته كه به همه ائمه مذاهب چهارگانه، نسبت تشيع داده شده است، تاكيد كرد هر 4 امام اهل سنت به شاگردي اهل بيت عصمت و طهارت (ع) افتخار كرده و با عبارت هاي بسيار از جايگاه و شان والاي ايشان ياد نموده اند. آيت الله تسخيري در ادامه سخنان خود گفت: شهيد اول و شهيد ثاني علاوه بر اين كه در جهان تشيع به عنوان مجتهدان فقيه و اساتيد وارسته شهرت داشتند، در ميان اهل سنت نيز به عنوان عالماني با قدر و منزلت علمي و معنوي شناخته شده بودند و بسياري از عالمان سني در محضر آنها تلمذ كرده بودند. وي با اشاره به فعاليت هاي شهيد اول در مدرسه بعلبك و تسلط وي به فقه مذاهب اهل سنت افزود: رابطه ميان علماي بزرگ تشيع و اهل سنت طبيعي بود، اما بعد از آن، شاهد به انحراف كشيده شدن اين رابطه و طايفه گرايي بين آنها بوديم و متاسفانه اين درگيري هاي بين خطا و ثواب، به مرحله كفر و ايمان مبدل شد؛ به گونه اي كه بر اثر همين كجروي ها و انحرافات، در طول تاريخ، فجايع بسياري در ميان طوايف رخ داد.