ناصر خسرو که بود و چگونه می اندیشید ؟
براي ناصرخسرو اين نفس كلّي است كه ميل به كمال دارد. عقل كلّي خود كامل است. مسلماً اين آن انديشهي گنوسي نيست كه بر طبق آن نفس يا روح به دنياي زميني نزول ميكند و زنداني علائق خود بدان ميشود. براي ناصرخسرو ميل نفس به كمال به آفرينش و خلاقيت مؤدّي ميشود. و اين زمينه را براي تحسين و تمجيد عالم طبيعت فراهم ميسازد. پس، ما ميتوانيم ريشهي بعضي از درسهايي را كه در نوشتههاي ناصرخسرو مييابيم، ببينيم –
منابع زندگی نامه ابن سینا متتوع هستند از از زندگی نامه خودنوشت وی که از سوی عبدالوحید جوزجانی تقریر شده تا نامه های خصوصی وی و تا مجموعه مکاتبات فلسفی وی با شاگردانش که در المباحثات آمده و تا داستانها و دیدگاههای اسطوره ای که در پاره ای از کتب تاریخ فلسفه چون: تاریخ حکمای ابن کوفی و کتاب زهیرالدین بیهقی آمده اند منابع زندگی نامه وی هستند.
ايشان ابتدا در يكي از مدارس خانقاه ( زاويه ) در زنزور » و سپس در در خانقاه « جغبوب » مشغول تحصيل شده و مراحل تربيت و رشد روحاني خويش را در اين مكاتب و مدارس كه جامع شريعت و طريقت به معناي كامل بودند ، گذارنيد .
چنين گويد اقلّ عباد الله الغني، محمود بن المغفور ميرزا علي، ختم الله له في نشأتيه بالحسني، که بعضي از اخوان ديني و اخلّاء معنوي از اين فقير التماس نمودند که کتاب فارسي مشتمل بر عقايد دينيه خصوصاً حدوث عالم به براهين يقينيه که لصوص شکوک و شبهه را در قوافل آن راه نباشد، در سلک تحرير درآورم.
ابوبكر و عمري كه آنان ارجمندشان ميدارند، آن ابوبكر و عمري نيستند كه ما شيعيان تعريف كرده بوديم. به همان گونه كه شيعيان حضرت فاطمه را «امالائمه» خطاب ميكنند اهل تسنن نيز «عايشه» را به عنوان «امالمؤمنين» طرح ميكنند.
مهاتما گاندی سیاستمداری بود با اصول اخلاقیای روشن و قاطع. او بدون بهکارگیری خشونت و با ایمان به حقیقت و درستکاری، علیه حکومت استعمارگر بریتانیا مبارزه کرد و سرانجام کشورش هند را به سوی استقلال رهنمون ساخت. مردم هند به او مهاتما، "روح بزرگ" میگفتند و او را به عنوان نماد آزادی و مقاومت ستایش میکردند.
او با قريحه شوخ طبعانهاش، با ظرافت و زيركي به نقاط ضعف مردم و بلاهتهاي حكام ميتاخت و در اين رهگذر نه فقط سبب رنجش و بر آشفتگي كسي نميشد كه باعث نشاط و شعف آنها نيز ميگرديد.
فيلسوف ما به طريقت تصوف و رَوِشِ اهل عرفان ميلي تمام داشت و در اين راه به غزالي بسيار شباهت دارد و زياد از سخنان او در آثار خويش نقل ميكند
هنگامی که دكتر حسين فاطمي دستگير شد، شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دستة خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه او از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد.