تحول نفس در داستانهای عامیانهٔ صوفیان (بخش اول)
این مقاله، تعامل بین تصوف و فرهنگ ایران را توصیف میکند. علیرغم تحولات فرهنگی و زبانی در طی ۱۵۰ سال اخیر و تأثیر پذیرفتن از فرهنگ جهانی و سبکهای جدید زندگی که تحت تأثیر شبکه ارتباطات جهانی شکل گرفته، هنوز بسیاری از ارزشها و اصطلاحات و واژگان صوفیان،رایج است. پس عجیب نیست که حضور صوفی و درویش بر قصههای عامیانه ما سایه افکنده باشد. صوفی(درویش) اغلب نماد اعتماد و توکل بر خدا و رهایی از بندگی قدرت، منزلت، ثروت، قومیت
زمینه یهودى: این اصطلاح وقتى به کار مىرود که شخص عقیده داشته باشد جداى از ادراک حسى و ادراک عقلانى، مىتوان با واقعیتى به نام الوهیت که صرفاً با دلیل آوردن قابل تعریف نیست و اعتقاد بر آن است که مبناى نهایى هستى است، تماس مستقیم برقرار کرد. از آنجا که عرفان ناشى از آرزوى دریافتن و پیوستن به چیزى است که در تجر


بهاءالدین محمد ابن حسین عاملى(شیخ بهایی) قطعاً مشرب تصوف از نوع مثبت آن داشته و طبعاً به عرفان و سلوک عرفانى متمایل بوده است. آثار: جامع عباسى – الزبدة فى الاصول – اربعین – مثنوى سوانح الحجاز – کشکول – المخلاة – خلاصة الحساب – فوائد الصمدیه – حدائق الصالحین – العروة الوثقى – اسرار البلاغة – مفتاح الفلاح – الحبل المتین فى احکام الدین – رساله «تحریم ذبائح اهل کتاب» – عین الحیات