شهی که پاس رعیت نگاه میدارد
 ما هیچ با سلطنت تو کاری نداریم، تو بنشین و 								سلطنت کن، به معنای قوی کلمه، یعنی واقعا امر و 								نهی کن، تمام قوا و اختیارات و اقتدارات در مشت تو 								باشد؛ ولی متواضع باش، درویش باش، عادل باش، 								پاکیزه خصال باش، با مردم بدرفتاری نکن، تندی نکن، 								درشتی نکن، سلب حقوق نکن و به مردم ترحم کن. این 								حداکثر سخنی است که شما از سعدی میتوانید بشنوید. 								یعنی از تئوریهای آن دوران بود.
ما هیچ با سلطنت تو کاری نداریم، تو بنشین و 								سلطنت کن، به معنای قوی کلمه، یعنی واقعا امر و 								نهی کن، تمام قوا و اختیارات و اقتدارات در مشت تو 								باشد؛ ولی متواضع باش، درویش باش، عادل باش، 								پاکیزه خصال باش، با مردم بدرفتاری نکن، تندی نکن، 								درشتی نکن، سلب حقوق نکن و به مردم ترحم کن. این 								حداکثر سخنی است که شما از سعدی میتوانید بشنوید. 								یعنی از تئوریهای آن دوران بود. 
 
								 آزادى بيان يكى از پذيرفته ترين اصول حيات سياسى و اجتماعى درعصر جديد است. سه دليلى كه بيش از همه در دفاع از آن اقامه مى شود اين است كه آزادى بيان اولاً اساس جست وجوى حقيقت است، ثانياً يكى ازعناصر بنيادى دموكراسى است و ثالثاً يكى از آزاديهايى است كه از نظر كرامت و بهروزى انسان كيفيت تعيين كننده دارد.
آزادى بيان يكى از پذيرفته ترين اصول حيات سياسى و اجتماعى درعصر جديد است. سه دليلى كه بيش از همه در دفاع از آن اقامه مى شود اين است كه آزادى بيان اولاً اساس جست وجوى حقيقت است، ثانياً يكى ازعناصر بنيادى دموكراسى است و ثالثاً يكى از آزاديهايى است كه از نظر كرامت و بهروزى انسان كيفيت تعيين كننده دارد. امیر گفت: من از تو بترسیدم پیغمبر نیستی، اما همه کس هستی… اکنون در نصیحت افزای و مرا نصیحت کن… مولانا گفت: هیچ نصیحت از آن بزرگتر نیست که، خواجه کاینات… فرماید که:
امیر گفت: من از تو بترسیدم پیغمبر نیستی، اما همه کس هستی… اکنون در نصیحت افزای و مرا نصیحت کن… مولانا گفت: هیچ نصیحت از آن بزرگتر نیست که، خواجه کاینات… فرماید که:  در دوران اولیه اسلام، مخصوصاً در تعالیم حضرت امام جعفر صادق(ع)، نور محمدی در تشیع با سلسله طریقت به یکدیگر پیوسته بود و همانند موارد دیگر اصل و منشأ آنها همان تعالیم باطنی اسلام بود. بالاخره در این مقایسه بین تشیع و تصوف باید احوال و مقامات عرفانی را ذکر کرد، اگر ما به مطالعه و بررسی زندگی پیغمبر و ائمه اطهار (ع) مثلاً آن طور که در کتاب بحار الانوار تألیف مجلسی آمده است بپردازیم، خواهیم دید که در این تراجم و سیر بیش از هر چیز به احوال و مقامات عرفانی افراد مورد نظر تأکید شده است.
در دوران اولیه اسلام، مخصوصاً در تعالیم حضرت امام جعفر صادق(ع)، نور محمدی در تشیع با سلسله طریقت به یکدیگر پیوسته بود و همانند موارد دیگر اصل و منشأ آنها همان تعالیم باطنی اسلام بود. بالاخره در این مقایسه بین تشیع و تصوف باید احوال و مقامات عرفانی را ذکر کرد، اگر ما به مطالعه و بررسی زندگی پیغمبر و ائمه اطهار (ع) مثلاً آن طور که در کتاب بحار الانوار تألیف مجلسی آمده است بپردازیم، خواهیم دید که در این تراجم و سیر بیش از هر چیز به احوال و مقامات عرفانی افراد مورد نظر تأکید شده است. از خطبههاي هماهنگ نماز جمعه و انتشار بيانيه عليه آقاي کروبي و روزنامه اعتماد ملي، آشکارست که برخي صداي آقاي کروبي و اعتمادملي را برنميتابند. آنان به جاي اينکه در انديشه باشند تا چگونه اقبال و اعتماد ملت ايران را جلب کنند، گمان ميکنند با خاموش کردن صدايي و تعطيل كردن روزنامهاي به اصطلاح خودشان ميتوانند اعتراض مردم و تظاهرات جوانان را جمع کنند. سلسله اقبال ناممکن ميجنبانند…
از خطبههاي هماهنگ نماز جمعه و انتشار بيانيه عليه آقاي کروبي و روزنامه اعتماد ملي، آشکارست که برخي صداي آقاي کروبي و اعتمادملي را برنميتابند. آنان به جاي اينکه در انديشه باشند تا چگونه اقبال و اعتماد ملت ايران را جلب کنند، گمان ميکنند با خاموش کردن صدايي و تعطيل كردن روزنامهاي به اصطلاح خودشان ميتوانند اعتراض مردم و تظاهرات جوانان را جمع کنند. سلسله اقبال ناممکن ميجنبانند…  فرعون می گفت " جز رای و نظر من شما حق رای واظهار نظر ندارید و من جز به راه رشد، شما را نمی برم" (مااریکم الا مااری ومااهدیکم الاسبیل الرشاد). آیا ادعای آقا بالاسری و قیمومیت داشتن و مردم را صغیر و یتیم و محجورنامیدن و نیازمند "شورای نگهبان" و" مجمع تشخیص مصلحت" و " نظارت استصوابی" دانستن آنها را "رشد" می دهد، یا احترام به آزادی و اختیار خداداد و کرامت و منزلت آنها؟
فرعون می گفت " جز رای و نظر من شما حق رای واظهار نظر ندارید و من جز به راه رشد، شما را نمی برم" (مااریکم الا مااری ومااهدیکم الاسبیل الرشاد). آیا ادعای آقا بالاسری و قیمومیت داشتن و مردم را صغیر و یتیم و محجورنامیدن و نیازمند "شورای نگهبان" و" مجمع تشخیص مصلحت" و " نظارت استصوابی" دانستن آنها را "رشد" می دهد، یا احترام به آزادی و اختیار خداداد و کرامت و منزلت آنها؟  در بازجوييهاي خود بايد افشا ميکرد چه کساني مقالاتشان را مينويسند و به امضاي محمد قوچاني به چاپ ميرسانند. او مدتي را در سلول انفرادي گذراند تا اين عوامل پشت پرده قوچاني را معرفي کند. در سلول انفرادي برخي پرسشهاي بازجويي را همراه با کاغذ به او ميدادند تا پاسخ مشروح خود را بنويسد و يکي، دو روز بعد تحويل بازجو بدهد. برخي از پرسشها جنبه فکري و سياسي داشت نه جنبه اتهامي. براي مثال نظر او را درباره جنبش دانشجويي و آينده آن پرسيده بودند. محمد نيز در اوقات تنهايي طاقت فرساي سلول براي فرار از فشار ديوار و زماني که گويي ايستاده است هرچه بيشتر مينوشت کمتر رنج سلول را حس ميکرد و دقايقي از اين شرايط واميرهيد، بنابراين پاسخي مشروح مينوشت.
در بازجوييهاي خود بايد افشا ميکرد چه کساني مقالاتشان را مينويسند و به امضاي محمد قوچاني به چاپ ميرسانند. او مدتي را در سلول انفرادي گذراند تا اين عوامل پشت پرده قوچاني را معرفي کند. در سلول انفرادي برخي پرسشهاي بازجويي را همراه با کاغذ به او ميدادند تا پاسخ مشروح خود را بنويسد و يکي، دو روز بعد تحويل بازجو بدهد. برخي از پرسشها جنبه فکري و سياسي داشت نه جنبه اتهامي. براي مثال نظر او را درباره جنبش دانشجويي و آينده آن پرسيده بودند. محمد نيز در اوقات تنهايي طاقت فرساي سلول براي فرار از فشار ديوار و زماني که گويي ايستاده است هرچه بيشتر مينوشت کمتر رنج سلول را حس ميکرد و دقايقي از اين شرايط واميرهيد، بنابراين پاسخي مشروح مينوشت.  انسان در مقام سخن گفتن از خدا با اين مشكل مواجه است كه «چه نسبت خاك را با ربّ ارباب». چگونه ميتوان در مقام يك موجود مقيّد كه هم دادهها و دريافتهاي زبانياش در اندازة همان قد و قامت محدود و مقيد وجود امكاني است، از مطلق سخن گفت و به او اسم و رسمي داد و او را به نعتي و وصفي متصف ساخت؟ از سوي ديگر خوشبختانه خداوند در كتب و وحيهاي آسمانياش درباره خود با ما سخن گفته است.
انسان در مقام سخن گفتن از خدا با اين مشكل مواجه است كه «چه نسبت خاك را با ربّ ارباب». چگونه ميتوان در مقام يك موجود مقيّد كه هم دادهها و دريافتهاي زبانياش در اندازة همان قد و قامت محدود و مقيد وجود امكاني است، از مطلق سخن گفت و به او اسم و رسمي داد و او را به نعتي و وصفي متصف ساخت؟ از سوي ديگر خوشبختانه خداوند در كتب و وحيهاي آسمانياش درباره خود با ما سخن گفته است. 