به دعای کمیل رفته بودند تا بر طبق آموزه های قرآنی که فرمود: امن یجیب المضطرا اذا دعا ویکشف السوء ، با کمیل ابن زیاد نخعی همزبان شوند و بر طبق رهنمود مولایشان علی (ع) بخوانند: آلهم و ربی من لی غیرک اسئله کشف ضری و النظر فی امری. این که دیگر توسل به بیگانه و تبلیغ علیه نظام و تشویش افکار عمومی نبود؟ چرا آن ها باز داشت شدند؟ این بندگان خدا با ایمان به : یا من اسمه دواء و ذکره شفاء آمده بودند تا درمان درد های خود و جامعه خود را از خداوند طلب کنند؛ آمده بودند تا با خود سازی و پنگ زدن به ریسمان الهی و تعالی عرفانی بتوانند با پایمردی بیشتر احقاق حقوق از دست رفت خود وملت را پیگیری کنند. آیا نا امیدی از دادرسی و عدالت حاکمان و پناه بردن وتوسل به خدا هم از مقولات امنیتی و براندازی نرم محسوب می شود؟ شاید کسانی که این افراد را بازداشت کرده اند بر این باورمی باشند که آن ها با خواندن :الهم و من اردنی بسوء فارده؛ و من کادنی فکده؛ مرتکب براندازی عرفانی شده اند و برای حفظ امنیت نظام باید باز داشت می شدند. اگر چنین باشد، متهم ردیف اول این پرونده کمیل ابن زیاد نخعی است. که در محل دعای کمیل حاظر نبود. واقعا در برابر این رویداد بی سابقه چه می توان گفت؟
دکتر ابراهیم یزدی
۱–در روز ۵ شنبه ۲۶مهر ماه جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی، که پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری بازداشت شده اند، برای بر گزاری مراسم دعای کمیل در منزل آقای شهاب طباطبائی گرد هم آمده بودند، که با یورش نیروهای امنیتی به این منزل مواجه شدند. و تعداد۷۰ نفراز حاضران، از زن و مرد، پیر و جوان همه را بازداشت کردند. در میان بازداشت شدگان پدران، مادران، همسران و فرزندان زندانیان وجود داشتند.
۲– خانواده ها و وکلای زندانیان برای آزادی عزیزان و موکلان خود به هر مقام و نهادی مراجعه کرده اند. اما این مراجعات نتیجه ای نداشته است. برخی از این خانواده ها برای رسانیدن صدای مظلومیت خود در برابر زندان اوین گرد همائی هائی داشته اند. اما باز هم نتیجه ای عاید آن ها نشده است. این بار، نا امید از هر مقام و نهاد رسمی و غیررسمی، آنان با دل شکسته به دور هم جمع شده بودند تاداد خواهی خود به درگاه حق برند و بر آستان ربوبیت داور و دادرس نهائی بوسه زنند و داد خود از احکم الحاکمین و قاصم الجبارین به خواهند.
۳– جلوگیری از بر گزاری دعای کمیل و باز داشت شرکت کنندگان در آن رویداد تازه ای نیست. در اصفهان از زمان مرحومان ارباب و غروی ، از بیش از ۶۰ سال پیش نماز جمعه خوانده می شده است. اما در سال های اخیرنهاد های امنیتی بر گزاری این نماز را در راستای تدارک برای “براندازی نظام” دیدند و تحمل نکردند و با فشار مانع بر گزاری آن شد ند. بهانه آنان این بود که اگر می خواهید نماز بخوانید در مراسم نماز رسمی شرکت کنید. عوامل و ابزارهای امنیتی حاکمان حتی برگزاری جلسات مطالعات قرآنی در منزل این صاحب قلم را هم بر نتابیدند. با فشار و تهدید از برگزاری جلسات هفتگی مطالعات قرآنی در منزل اینجانب جلوگیری کردند. این جلسات قرآنی از حدود ۴۰سال پیش، از قبل از انقلاب اسلامی ، در مسجد هیوستون در ایالت تگزاس با حضور دانشجویان بر گزار می شد و پس از انقلاب هم از سال ۱۳۶۳، به درخواست و پیگیری دانشجویان ، بطور هفتگی ادامه داشته است. تعطیل نماز جمعه، جلسات قرآن و باز داشت شرکت کنندگان در دعای کمیل چه معنا و مفهومی دارد؟ آنان از آشنائی جوانان با کلام خدا می ترسند؛ از آن می ترسند که آشنائی نزدیک جوانان با آیات الهی آنان را از اطاعت کورکورانه از متولیان دین باز بدارد و حاضر به قبول قرائت های تحریف شده ومتحجرانه از کلام مقدس نشوند. واقعیت این است که این جوانان وقتی قرآن را می خوانند و با رفتار های این متولیان مقایسه می کنند فاصله عظیم میان این دو را در می یابند وسپس می پذیرند که تعمیم رفتار اینان به آموزه های دینی تا چه اندازه از واقعیت بدور است. این جوانان وقتی در کتاب خدا می خوانند که در باره برخی ازعلمای یهود می فرماید:” و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون- و حال آنکه گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند و با آنکه حقیقت را می یافتند ، تحریفش می کردندوازکارخویش آگاه بودند. بقره۷۵” ، از خود می پرسند که آیا برخی از علمای دین ماهم مرتکب این انحرا ف شده اند یا خیر. یا می خوانند که:” من الذین هادوا یحرفون الکلام عن مواضعه – بعضی از یهودیان کلمات خدارابه دگرگون و تحریف می کنندو…( نساء ۴۶). به یاد تحریف های برخی از متولیان دینی خودمان می افتند. دگرگون کردن کلام خدا یکی از رفتار های متولیان در هر دینی است. اگر این جوانان برای برونرفت از سر در گمی های ناشی ازپیچیدگی های اوضاع کنونی به قرآن پناه می برند باید آن ها را به چوب و درفش و محرومیت از درس و کار و غیره تهدید کرد؟ مامورین امنیتی ضمن تهدید جوانان و اخطار به آنان که در این جلسات قرآن شرکت نکنند، با صراحت عدم حساسیت خود را به برگزاری جلسات عیش و نوش و بی بند وباری جوانان بیان می کنند.
۴–آقای عباس جعفری دولت آبادی ،دادستان جدید تهران، در مراسم تودیع و معارفه سرپرست جدید دادسرای کارکنان دولت گفته اند که هیچ کس از انتقاد ناراحت نمی شود؛ هنر نظام قضائی این است که به مسئولان هشدار دهیم تا راهشان را تصحیح کنند؛ همه باید در چهارچوب قانون حرکت کنند. علاوه بر ایشان سایر مسئولان نیز از ضرورت قانون گرائی صحبت می کنند. از این سخنان باید استقبال کردوبرای موفقیت دادستان جدید دعا کرد که ایشان هم بتواند، همانطورکه به همه توصیه کرده اندخود نیز درچهارچوب قانون حرکت کنند. براین اساس اولین پرسش ما از جناب ایشان این است که باز داشت ۷۰ نفر شرکت کننده در دعای کمیل بد ستورو حکم چه مقامی بوده است و اتهام بازداشت شدگان چیست؟ آیا برخورد درستی صورت گرفته است و ایشان نباید، همانطور که خود گفته اند، هشدار بدهند وبا صدور دستورمقتضی آزادی این بازداشت شدگان را فراهم کنند؟
۵– خانواد ه های زندانیان سیاسی ، که از همه جا ناامید شده اند ، به دعای کمیل رفته بودند تا بر طبق آموزه های قرآنی که فرمود: امن یجیب المضطرا اذا دعا ویکشف السوء ، با کمیل ابن زیاد نخعی همزبان شوند و بر طبق رهنمود مولایشان علی (ع) بخوانند: آلهم و ربی من لی غیرک اسئله کشف ضری و النظر فی امری. این که دیگر توسل به بیگانه و تبلیغ علیه نظام و تشویش افکار عمومی نبود؟ چرا آن ها باز داشت شدند؟
این بندگان خدا با ایمان به : یا من اسمه دواء و ذکره شفاء آمده بودند تا درمان درد های خود و جامعه خود را از خداوند طلب کنند؛ آمده بودند تا با خود سازی و پنگ زدن به ریسمان الهی و تعالی عرفانی بتوانند با پایمردی بیشتر احقاق حقوق از دست رفت خود وملت را پیگیری کنند. آیا نا امیدی از دادرسی و عدالت حاکمان و پناه بردن وتوسل به خدا هم از مقولات امنیتی و براندازی نرم محسوب می شود؟ شاید کسانی که این افراد را بازداشت کرده اند بر این باورمی باشند که آن ها با خواندن :الهم و من اردنی بسوء فارده؛ و من کادنی فکده؛ مرتکب براندازی عرفانی شده اند و برای حفظ امنیت نظام باید باز داشت می شدند. اگر چنین باشد، متهم ردیف اول این پرونده کمیل ابن زیاد نخعی است. که در محل دعای کمیل حاظر نبود. واقعا در برابر این رویداد بی سابقه چه می توان گفت؟
۶– اما باید به جناب دادستان جدید و سایر مقامات مشفقانه توصیه کرد وهشدار داد که سخن گفتن از قانون آسان تر از عمل بدان است. جوری عمل نکنند که مصداق این آیه شریفه شوند که فرمود:” اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم- آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ولی خود را فراموش می کنید.” آیا نخوانده اند و نمی دانند :” لم تقولون ما لا تفعلون کبرمقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون”.
و بالاخره باید بدانند این گونه رفتار با مردمان از مصایق بارز ظلم است و بدانند که پیامبرگرامی فرمود: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم”. پس : فاعتبروا یا اولی الابصار