سورهى البروج ترجمه بيان السعادة، ج14، ص: 485الی 496
حكايت اصحاب اخدود در روايات خاصّه و عامّه با اختلاف ذكر شده، چه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت شده: پادشاهى بود و جادوگرى داشت، وقتى جادوگر مريض شد گفت: كودكى را به سوى من بفرست تا او را سحر و جادو ياد دهم، پادشاه غلامى را به او داد بين غلام و بين جادوگر راهبى بود كه غلام با آن راهب رفت و آمد مىكرد.و او را ديد و مجذوب او گشت و هر روز نزد راهب مىرفت و به سخنان او گوش فرا مىداد، يكى از اين روزها ديد مارى جلو مردم را گرفت و نمىتوانند بروند.