شناخت ظاهر و باطن اديان
كاملاً بديهي است كه اشياء، چه آنها كه مشابهند و چه آنها كه متفاوتند، حداقل در يك امر مشتركند و آن <وجود> است. ميان آنها تفاوت است والا كثرتي براي مقايسه وجود نداشت. در مورد اديان نيز چنين است: اگر امر مشتركي ميان آنها نبود نميتوانستيم با يك اسم مشترك به آنها اشاره كنيم و اگر بسيط و تفكيكناپذير بودند نميتوانستيم به لفظ جمع از آنها سخن گوييم. حال بحث بر سر اين است كه اين حقيقت تهي چگونه صاحب محتوايي ميشود يا به عبارتي ديگر خط فاصل وحدت و كثرت كجا ميبايست ترسيم شود و اين دو قلمرو چگونه با هم پيوند داده ميشوند؟
همايش علمي امام محمد غزالي روزهاي يازدهم و دوازدهم اسفندماه سال گذشته در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران برگزار شد. با توجه به اينكه در تقويم سال 2008 سازمان جهاني يونسكو، نام محمد غزالي به عنوان يكي از مفاخر فرهنگي ايران ذكر شده بود و برنامههايي در اينباره در جهان برگزار شده، موسسه حکمت و فلسفه ايران نيز همايش امام محمد غزالي را در جهت تبيين آراي حكمي و فلسفي ايشان برگزار کرد
شرق و شرق شناسی در این چند قرن اخیر از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست، در این زمینه آنچه بسیاری از اندیشمندان غرب را به سوی جهان شرق کشانده است و آنان را جذب خود نموده حقیقت و روح ادیان شرقی،علی الخصوص در اسلام می باشد که "تصوف" نامیده میشود، و اگرچه حقیقت و باطن تمام ادیان الهی تصوف است لیکن در عالم اسلام این نام و روش معرفتی بیشتر به تصوف شناخته میشود.
زبان پارسی اگر زبان دوم علمی جهان اسلام است زبان اول عرفان اسلامی است. این نکته ای است که حتی مورد تأیید عربزبانان نیز واقع شده است. ارتباط میان این دو چنان نزدیک است که پاره ای از زبان شناسان را بدان سمت سوق داده سات که تصریح کنند زبان پارسی در اساس خود مستعد ترویج شعر و بخصوص شعر عرفانی است.
از سويي از ديد عرفاني در مرتبه ي کنه ذات و احديت ذات، اسماء و صفات انتزاع نمي شوند بلکه در مراتب تجلي است که به تدريج صفات در قالب اسماء -که حقايق وجودي هستند و حاوي صفات الهي، نه لفظ يا معناي ذهني– ظهور مي يابند و متجلي مي شوند. بنابراين اسامي الهي مظاهر خداوندي هستند و مظهر نام خداوند مي باشند.واز سويي انسان کامل هستند – يعني وجود حضرات معصومين (ع)كه از نظر ما شيعيان مظاهر اسماء خداوندي هستند و همه عوالم را پرکرده اند.1
نقل است که شب اول که او را حبس کردند؛ بیامدند او را در زندان ندیدند،جملهی زندان بگشتند کس را ندیدند. شب دوم نه او را دیدند و نه زندان. هر چند زندان را طلب کردند ندیدند. شب سوم او را در زندان دیدند، گفتند شب اول کجا بودی و شب دوم زندانو تو کجا بودیت؟، اکنون هر دو پدیده آمدیت، این چه واقعهاست؟ گفت: شب اول من به حضرت بودم، از آن، نبودم؛ و شب دوم حضرت اینجا بود، از آن، هر دو غایب بودیم؛ شب سوم باز فرستادند مرا برای حفظ شریعت؛ بیایید و کار خود کنید
ثالثاً نهضت ضدّ تصوّف در نيمه دوم قرن يازدهم به بعد گسترش يافت و پيش از آن تصوّف روش بزرگان و مورد تأييد دولت وقت و همچنين علما بوده است و لذا هيچ محملي براي رد و اعتراض بر تصوّف وجود نداشته است. امّا در جواب به سؤال دوم نيز مينويسد: «قطعاً بخش ردّ صوفيه به حديقة اضافه شده، چرا كه اين كتاب يا از معزّالدين اردستاني است كه وجود اين رساله به عنوان جزئي از حديقة معزّالدين در كتاب طرائقالحقايق رد شده است و يا اين كتاب از محقق اردبيلي است؛ در حالي كه وي در شرح تجريد خود قائل به وحدت وجود است و قائل به وحدت وجود هرگز نميتواند چنين اعتراضاتي عليه صوفيه وارد سازد