مزار شريف يا بارگاه منسوب به امام علي (ع)- حضرت آقای حاج سلطانحسین تابنده(رضا علیشاه)
ولي عقيده شيعه متفقاً و محققين علماي اهل سنت بر اين است كه جسد مطهر حضرت در نجف اشرف مدفون و به هيچ وجه هم نقل نشده و اكنون هم محترم و مطاف دوستان آن شاه مردان و پيشواي انس و جان ميباشد و كعبهي آمال عاشقان صاحب ولايت همان خاك پاك است. البته هر محلي كه به نام آن بزرگواران باشد محترم و مقدس است چون انتساب به آن نامهاي پاك دارد.
گونهاى رمان سياسى كه همهى شخصيتهاى واقعى ساخت داستان را پى مىريزد. هرچند با پی ریزی ساختمان داستان، لزوماً ماجرا همانى نخواهد بود كه پيش از اين بوده است و نويسندهى خاطرات نه تنها از زاويهى ديد خود به ماجراها نگاه مىكند، بلكه عقايد و برداشتهاى سياسىاش که نقش تعيين كننده و گاه محدودكنندهاى برعهده دارند مانع از برداشت ژرف ترى از رويداد خواهند شد.
روزي امير مومنان (ع ) بر فراز منبر مشغول سخنراني بود. مردي آمد و پرسشي كرد. امام (ع ) سريع و صريح به او پاسخي دقيق و عميق داد. يكي از خوارج از ميان مردم فرياد زد : « خدا بكشد او را چقدر فقيه و دانشمند است ! » ديگران مصمم شدند كه او را تنبيه كنند. امام (ع ) فرمود : « رهايش كنيد . او فقط به من فحش داد . »
راز رمز نمادين قرون و اعصار همواره در زبان حنّان و بليغ هنر جايگاهي رفيع و بلند رتبت و مرتبت داشته است. مناسك و سمبلها در بافت و زي و زاد هنر، در شمار فصيحترين، مستندترين و پرطرفدارترين شيوهها و روال و روشهاي پژوهيدن در تاريخ اساطير بوده ا ست.
خواجه در قلاع اسماعيليان همچون زنداني سياسي نگاهداري ميشده در اين مدت ازجمله كارها كه انجام داد شرح كتاب «اشارات» ابنسينا است، در مقدمه اين كتاب ميگويد: «بيشتر اين كتاب را در حال سختي نوشتم كه سختتر از آن ممكن نباشد و اغلب آن را در روزگاري پريشاني فكر نگاشتم چنان كه پريشانتر از آن پيدا نشود، بلكه در روزگاري كه هر جزء آن ظرفي براي غصه و عذاب دردناك و ندامت و حسرت بود،
گیتارم نه برای ثروتمندان است، نه برای کاسهلیسان آنها / ترانههایم اسکلهای است برای رسیدن به ستارهها/گیتار من دولتمردان و جنایتکاران را به کار نمی آید/که آزمند زر و زورند ./گیتار من به کار زحمتکشان خلق می آید./تا با سرودشان آینده شکوفا شود ./چرا که ترانه آن زمانی معنایی می یابد/که قلبش نیرومندانه در تپش باشد/ .و انسانی آن ترانه را بسراید که/سرود خوانان شهادت را پذیرا شوند ./شعر من در مدح هیچ کس نیست/و نمی سرایم تا بیگانه ای بگرید/من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم می سرایم