جزء اخیر علت تامه
چنان مساوات و برابری را به معنای واقعی و معنای صحیح کلمه میان امت جاری کرد، چنان آزادی افکار و اندیشه را به مردم شناساند و به اینها عمل کرد بطوریکه حتی از حق خودش صرفنظر کرد تا آراء مردم درست باشد و این قانون اسلام باقی بماند، و حکومت مردم بر مردم و سرنوشت مردم بدست مردم بودن، برای همیشه الگو باشد و این از مختصات و امتیازات دین مقدس اسلام است
هیچ معلومی رها نیست. اما علم رهاست. البته علم اضافه است. علم همیشه معلوم می خواهد و همیشه گرفتار معلوم است. فخر رازی همین اشتباه را کرد که گفت" علم فقط اضافه است". اما ابن سینا و سایر حکما می گویند"علم حقیقت ذات اضافه". حتی قدرت تصویر علم غیر معلوم را نمی توان کرد. مثل وجود . چه کسی می تواند وجود را تصور کرد چون مابه ازای خارجی ندارد و هر چه هست موجود است.علم به معلومات است. هر معلومی قیدی برای علم است. ضمن اینکه معلوم بدون علم معلوم نمی شود. اما همان معلوم قید علم است.
دبیرکل حزب مشارکت تصریح کرد:«قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی دین خرج سیاست ها و برنامه های غلط مسؤولان شود، قرار نبود به نام دین ظرفیت ها و فرصت های کشور از میان رود و دنیا به کام مردم تلخ شود، بلکه قرار بود با درایت و مدیریت شایسته نشان داده شود که مؤمنان با الهام از آموزه های دینی می توانند علاوه بر تضمین زندگی معنوی و سعادت اخروی که خود انسان ها باید آن را بخواهند و بسازند، دنیای مردم را نیز آباد کنند.»
دكتر پازوكي درباره دو ساحت متفاوت وجودي دكتر علوينيا بر اين نظر بود كه درست است كه از نظر فلسفي نميتوان پرونده واحدي براي عقل و دل باز كرد اما اگر بخواهيم داوري كنيم، دكتر علوينيا در پرونده دل جديتر بود؛ مثنوي خواندن وي عادي نبود. گاهي چنان با حال ميخواند كه من كه در اتاق پهلويي بودم با او همنوا ميشدم لذا دل برعقل وي غلبه داشت. اين حال خاص وي سبب شده بود كه تشرع وي مخفي بماند. او فرد متشرعي بود.
دكتر پازوكي درباره دو ساحت متفاوت وجودي دكتر علوينيا بر اين نظر بود كه درست است كه از نظر فلسفي نميتوان پرونده واحدي براي عقل و دل باز كرد اما اگر بخواهيم داوري كنيم، دكتر علوينيا در پرونده دل جديتر بود؛ مثنوي خواندن وي عادي نبود. گاهي چنان با حال ميخواند كه من كه در اتاق پهلويي بودم با او همنوا ميشدم لذا دل برعقل وي غلبه داشت
سایت مجذوبان نور : مسببین تخریب حسینیه بروجرد چه می گویند!!؟؟ نجات اسلام و نظام !! واقعا که …
غزالي در زمرة معدود کساني است که از مدرّسي نظامية بغداد تا خلوت خانقاه توس را انتخاب کرد و در اين فاصلة دراز ميتوان گفت همة نحلههاي فکري روزگار خود را آزمود؛ هم فلسفه ميدانست و هم منطق، هم کلام و هم حديث و فقه که بيشتر در بغداد به فقيه و متکلّم شناخته ميشد. او قدرتمندترين پيوندگر بين مدرسه و خانقاه، دو نهاد تأثيرگذار در جامعة اسلامي بود و تأثير او بدان اندازه بود که در همان زمان حياتش آثارش را در غرب اسلامي نقد ميکردند
وی اذعان كرد: اينكه مرحوم فيض گفته است كه من فيلسوف، متكلم، عارف و… نيستم و آنچه را میگويم كه قرآن و حديث میگويد؛ يعنی آنچه كه امامان شيعه قبول دارند من هم قبول دارم. حالا اگر ابنعربی هم گفته، خوب مورد قبول من است.
چند و چند از حكمت يونانيان ………حكمت ايمانيان را هم بخوان