شورای فقهی یا فقاهت جمعی و شورایی
تعارض هایی که بین مصوبات نهادهای حکومتی تحت امر «ولی فقیه» (مجلس، دولت، قوه ی قضائیه، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت) با فتاوای فقهی گوناگون فقهاء پیدا می شود، گاه حل ناشدنی است و مشکلات اجتماعی خاصی را پدید می آورد. مثلا در مورد «مصادره ی اموال، عملیات بانک ها، تصرف اراضی از سوی دولت و واگذاری به افراد، قرار دادن برخی شروط در عقد نامه های ازدواج، طلاق های اجباری محاکم قضائی، برخی کیفرها و اقدامات قضایی و…» اختلاف نظرها گاه به حد «وجوب و حرمت» می رسد و علی القاعده نمی توان برای حل آن اقدامی کرد
در پرتو تقويت نگاه باطني كه در درجه اول از خود پيامبر(ص) و ائمه(ع) و صحابه آن حضرت الهام گرفته است و با رادمردي كساني كه در طي سدههاي متمادي تاريخ اسلام براي كشف حقايق دين و تأويل آن حقايق به مجاهدة نظري و عملي پرداختهاند، چنين حكمتي در قالب تصوف، فلسفه و حتي كلام، متبلور شده است.براي فهم اسلام در كليت آن به اين نوع نگاه حكمي و باطني نياز است و به علاوه برخي از آيات و احاديث و همچنين نمونههايي از سيره پيامبر(ص) حاکي از آن است كه در بسياري از جزئيات اين آئين مقدس زمينه چنين فهمي وجود دارد و وجود انسانهاي خاصي كه اقتداء به سيره پيامبر(ص) و ائمه(ع) كرده و آن قابليت نهفته در اسلام را در قالب ابعاد حكمي و معنوي آن بالفعل ساختهاند، خود از موهبتهاي خداوند و از الطاف حضرتش براي اكمالِ دين و اتمام نعمت رسالت بوده است.
عطار نيشابورى در آثار متعددش با زبانى گويا و رسا و در ضمن داستانها و حكايتهاى فراوان، مراتب و مراحل روحانى و انواع و اقسام حالات انسانى را برشمرده و با پاكى و صداقت و خلوص و دلسوزى پيران طريقت، خوانندگان را از شر نفس و شيطان پرهيزانده و راه رهايى از مكر دنياى دون و شيوه رفتن به عالم بالا و پرواز در سپهر معنا را نشان داده و به ترغيب در طى طريق پرداخته است و پيداست كه براى برانگيختن مردم، از مقدسات آنها يارى بگيرد و از آيات و احاديث و روايات و حكايت اوليا استفاده بسيار كند كه يكى از آنها امام على عليهالسلام است و آنچه در اين نوشتار مي آيد، بررسي جلوه هاي آن امام همام درآثارعطاراست که به ترتيب تدوينشان تقديم مي شود.
سایت مجذوبان نور: عزیزان ایمانی این مقاله زیبا را بخوانید .نویسنده فهیم و متفکر این مقاله ،جدا از موضع و منظور سیاسی ایشان ، در تحلیل و بررسی خود کاش به یک موضوع اساسی اشاره می نمودند . اساسی ترین دلیل شهادت ائمه(ع) و اقطاب و مشایخ صوفیه توسط خلفای اموی و عباسی وحکام ممالک اسلامی و …به این دلیل می باشد که حاکمان و صاحبان قدرت، مقام ولایت انسان کامل ،که از مناصب الهیه می باشد را به موازات زعامت سیاسی خود ، گمان می کنند . بدین معنی که سلطان و حاکم ، انسان کامل را رقیب خود و دشمن خود می بیند واز اینرو وحشت از دست دادن قدرت، او را وادار می کند که رقیب را از پیش رو بردارد . یکی از مشکلات امروز تصوف همین است و دلیل دشمنی با دراویش گنابادی به همین علت است .در صورتی که ولایت عرفانی و زعامت سیاسی دو مقوله ی متفاوت وحتی متضاد است و جز در حکومت حضرت امام زمان (ع) این دو سلطنت باطنی وظاهری که یکی امری الهی و ایمانیست و دیگری امری دنیوی و اجتماعیست ،با هم و در کناریکدیگر نخواهند بود .
مدافعان اسلام سنتی از موضعی پیشینی برای برونرفت از مخمصه ناسازگاری با حقوق بشر، باب «حقوق واقعی انسانها» را میگشایند. حقوق واقعی انسانها بخشی از مصالح نفسالامری است كه در وضع احكام شرعی از سوی خدای حكیم بهطور كامل لحاظ شده است. یگانه راه معتبر شناخت این حقوق، مراجعه به وحیالهی است. درك همهجانبه مصالح و مفاسد خفیه امور جزئی و ریز از سوی عقل انسانی در حكم محال است. در اسلام سنتی، انسان هرچند بالقوه از گوهری شریف است اما بالفعل به میزانی كه به محور كرامت و شرافت تقرب میجوید صاحب منزلت میشود
كمفروغ شدن چراغ اخلاق در جامعه امروز ايران، دغدغهاي است كه از سطح نخبگان و انديشمندان جامعه گذر كرده و در زبان و قلم مجلسيان و حاكمان نيز جاري شده است. كافي است كه به آمار داخلي و بينالمللي رجوع كنيم تا بهطور مستند معلوم شود كه شاخصهاي انواع فساد، خشونت، دزدي، دروغ و… تا چه اندازه در جامعه ايران افزايش يافته است. اين قلم در نوشتار حاضر در پي علتيابي تنزل سطوح اخلاقي در ايران امروز نيست، بلكه ميكوشد با نگاهي كاركردي و بهگونهاي فشرده، تا اندازهاي پيامدهاي كمرنگ شدن اخلاق در جامعه ايران را بكاود.
آناني كه پيامبر اسلام(ص) را پيامبر قلمداد نميكنند معتقدند كه قرآن شامل كلمات خود اوست كه از جانب صحابه ايشان تاليف شده [اما] براي مسلمانان، در تمام مكاتب فقهي و كلامي، قرآن كلام خداوند تلقي ميشود كه توسط پيامبر اكرم(ص) دريافت و كلمه به كلمه [همانطور كه وحي شده] به اطرافيانشان ابلاغ شده است.
اعتقادات تقلیدی،تعصبات و خرافات ، مسلمانان را، تبدیل به گلادیاتورهایی نموده است که نقطه قوت فتوادهندگان جمود و تحجر می باشند!!. علی و عمر دو واژه و تنها دو اسم بی مسمی است که توسط آن، خلایق را به جان یکدیگر می اندازند!! نه از علی بویی برده اند ونه از صحابه کلامی گرفته اند . اختلاف تشیع و تسنن و صوفی و ملا چه معنا دارد !!؟؟ در اختلاف و تفرقه به چه اهدافی نا ئل می شوند که در اتحاد و برادری به آن نمی توان رسید ؟؟!!
این قوم سانسورچی نقشه جغرافیای کشورمان هم سانسور می کنند .در یکی از همین نقشه های اسلامی !! که از فیلتر متشرعان انجمنی! و موتلفه ای گذشته است واز فتاوی بعضی از مراجع در کشیدن نقشه استفاده گردیده است !! نام شهرستان بیدخت را خذف نموده اند ولی نام مناطق تابعه شهر بیدخت وجود دارد !!؟؟چرا ؟؟خدا می داند !! و البته غیر از سانسور چیان ،دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی نیز دلیل حذف نام بیدخت را می دانند !!!! اما به هر شکل، دشمنی با عرفان ودرویشی،دلیل خذف یک شهر در نقشه جغرافیایی نباید باشد!! ولی جلو این جماعت قشری بایدها و نبایدها معنا ندارد شاید زمانی بیاید که در قرآن هم هر جا "هو "نوشته شده باشد چون دراویش گنابادی با آن کار دارند حذف گردد !! .
به فرمایش امام علی (ع) آنان (مارقين) در پیمودن راه حق به خطا می رفتند.برخلاف ياران معاويه كه درراه باطل درست ميرفتند. در هر صورت بزرگترین ممیزه خوارج خشک مغزی و جمود فکری آنان بود و این جمود و خشک مغزی که در خوارج تبلور یافت، بزرگترین ضربه بر عقلانیت اسلامی، حتی شیعی زد. بگونه اي كه برخي كتاب اسفار يامثنوي راباانبربر ميداشتند.